تمام آفرینش هستی ، بستگی به این سه پارامتر دارد و این سه پارامتر صوت ، نور و حس است. که در انجیل عیسی نیز آمده است که خداوند اول کلمه را آفرید یعنی صوت را آفرید. در کتاب آسمانی ما قرآن هم آمده است که خداوند نور زمین و آسمان است. پس نور و صوت و حس، هستی را به وجود آوردند و ارتباط هستی با این سه پارامتر انجام می شود در قرآن این سه کلمه همیشه با یکدیگر می آید یکی سمع است. سمع یعنی شنیدن که مربوط به صوت است یکی ابصار است که یعنی دیدن ،که مربوط به نور است و سوم قلوب است که مربوط به حس است و جایگاه آن در قلب است. اینطور بگویم که قلب مرکز حس است و اگر می گویند فردی قلبش از سنگ است یعنی حسش از سنگ است . وقتی می گویند حس فردی سیاه است ما باید ببینیم که حس خودمان چگونه است که آیا حس ما سفید است یا سیاه روشن است یا تاریک ؟ سیاه بودن حس و یا خراب بودن حس از کجا به وجود می آید! در جواب باید بگویم از کینه، دشمنی ،حسادت ،از شهادت دروغ، از این که مال مردم را بخوری .یک نفر پولی به ما داده است و رسید دریافت نکرده و می خواهی پول آن فرد را بخوری خوب مشخص است که حس تو تاریک و سیاه است. پس جایگاه حس در قلب است و وقتی می گوییم قلب ، ما می توانیم به این شکل حس را درک کنیم. اگر حس ما خراب باشد و تاریک و سیاه باشد، به خاطر منافع شخصی خودمان دیگران را خراب می کنیم مسئله دیگر، دنبال انتقام جویی نباشیم و اگر کسی به ما ضربه ای زد به دنبال حل آن مشکل باشیم ، نه این که بخواهیم از آن شخص انتقام بگیریم دقیق مثل ماری که فردی را نیش می زند، به جای که به دنبال دارو و پادزهر باشد به دنبال گرفتن و تنبیه مار است. خوشبختی انسان به این نیست که چقدر سرمایه دارد و چقدر پول دارد بلکه به این است که چقدر او را دوستش دارند و چقدر دیگران را دوست دارد .حالا ما با این پارامترها می توانیم بفهمیم که قلبمان سیاه است یا روشن است. آیا ما دلمان می خواهد خدا کسی را به زمین گرم بزند یا دلمان می خواهد کسی ورشکست شود یا اینکه کسی نابود شود اگر چنین حس هایی در درون ما وجود دارد حس ماه تاریک و سیاه است پس اگر می خواهیم قلب ما روشن شود، باید حس مان را پاک کنیم و حس های منفی را از خودمان جدا کنیم خیلی ها می خواهند عشق و محبت را به زور تصاحب کنند و می گویند که باید مرا دوست داشته باشی یا باید فلان کار را برای من انجام دهی و اصلا این طوری نیست و به ضرب تازیانه نمی شود و این کارها رابطه را روزبه روز تیره تر و کم رنگ تر می کند.
فردی که در کلاس های متعدد شرکت می کند و آموزش های زیادی را هم می بیند و یا در کنگره و در همین سی دی ها مطالب زیادی را یاد می گیرد، باید بتواند از آن استفاده کند و حس خود را تغییر دهد و حس خود را از تاریکی به طرف روشنایی و سیاهی به طرف سپیدی تغییر دهد. یکی از تعبیرهای پیام وادی چهاردهم، بشکافید آنچه شکافتنی نیست. در دل سنگ بروید و ترکیب ها را جدا کنید. یکی از تعبیر های این پیام این است که قلب ها را بشکافید که بتوانیم وارد قلب ها شویم ولی اول باید بدانیم که قلب چیست. که امیدوارم امروز فهمیده باشیم وقتی می گوییم قلب یعنی مجموعه حس و احساس ما.
ما بجای این که بعد از دچار شدن به بیماری ها به فکر درمان آن باشیم باید بتوانیم از آن بیماری پیشگیری کنیم. حالا چگونه باید پیشگیری کنیم مهم ترین راه پیشگیری از بیماری ها افکار سالم و احساس سالم است بیش از دویست بیماری هست که بیماری روان تنی نام دارد و این بیماری ها ارتباط مستقیمی با خرابی حس دارد. همه انسان ها وقتی مشکلی دارند حالشان خراب است و وقتی مشکلشان حل می شود حالشان خوب می شود. در مواقعی که مواد مخدر مصرف می کنند و نعشه می شوند حالشان خوب است ولی وقتی مواد مخدر به آن نمی رسد و خمار می شوند دچار بی حالی ، ناامیدی و افسردگی می شوند همه انسان ها در زندگی خود دچار ناامیدی و افسردگی می شوند ولی این مشکلات با قرص و داروهای بیماران روانی حل نمی شود. فرد به دلیل افسردگی شروع به خوردن قرص می کند و بعد از مدتی به یک فرد قرصی تبدیل می شود. سوال اینجاست که آیا مشکل حل شده است؟ باید بگویم که خیر. با خوردن قرص هیچ مشکلی حل نمی شود و فقط یک پرده روی مشکلات کشیده می شود اگر فردی افسرده است به جای خوردن قرص باید مشکلاتش را پیدا کند که چرا افسرده شده است. درمان دو قسمت دارد یکی جسم و یکی جان. ما هنوز خیلی از مفاهیم را درک نمی کنیم و نمی دانیم صور پنهان ما چیست. حتی بزرگان و اندیشمندان ما نیز از این مسئله را اطلاع چندانی ندارند. جسم ما از خاک است خب روح و نفس ما از چیست؟ بیماری فردی درمان می شود خب جسم او درمان شده است آیا برای جان او نیز نباید کاری کرد؟ در درمان چاقی چربی ها را به ضرب و زور از بدن خارج می کنیم با جراحی های متعدد و با روش های عجیب و غریب فرد را لاغر میکنیم .اما به این توجه نمیکنیم که چه عوارضی در انتظار فرد خواهد بود چرا که این روش، روش اشتباهی است .
اولین چیزی که در صور پنهان باید درمان شود حس است . این حس ما است که افسرده است ،این حس ما است که ناامید است. این حس است که احساس ترس می کند. احساس وحشت می کند.پس هم زمان با درمان جسم باید حس نیز درمان شود .
بعضی از انسان ها برای کمک به دیگران از مال و جان خود نیز می گذرند . این افراد وقتی این کار را می کنند که حسشان تصفیه شده باشد و دیگران خیلی برای این ها اهمیت دارد. ما باید به این دانش برسیم تا بتوانیم این کار را انجام دهیم مثل این است که فردی سعی کند دروغ نگوید ولی این امکان پذیر نیست و باید به این دانش و آگاهی برسد که دروغ گفتن چه زیان هایی دارد و به اصطلاح چشمه باید خودش بجوشد و اگر درون چشمه ای آب بریزیم آن چشمه جاری نخواهد شد. افرادی که به دیگران کمک می کنند و از مال و جان خود می گذرند، از این کار لذت می برند و از این که درد و رنج دیگران را کم می کنند، از این کار لذت می برند. البته در این راه نیروهای بازدارنده و نیروهای تخریبی مانع می شوند. برای مثال می خواهی به فردی که معتاد است کمکی کنی و دوستی که در کنار تو نشسته می گوید نه به او کمک نکن اگر به او کمک کنی تمام این مبلغ را خرج صرف خرید مواد و مصرف آن می کند .این ها نیروهای بازدارنده اهریمنی و تخریبی هستند و این نیروها در جهان ما همیشه فعال هستند و نمی گذارند انسان به راه مستقیم برود البته باید هم همین طور باشد. چون انسان همیشه در حال آزمایش است و باید همیشه از گردنه ها و گذرگاه های سخت عبور کند و ما با تکیه به عقل و ایمان باید بتوانیم حس هایمان را درست کنیم و در راه مستقیم قدم بگذاریم.
نگارش : مسافر مهدی لژیون 16
ارسال: مسافر محمد لژیون 23
نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
87