English Version
This Site Is Available In English

شفای قلب با خروج از تاریکی

شفای قلب با خروج از تاریکی

سلام دوستان رامین هستم مسافر
با گوش کردن سی‌دی قلب با صورت‌مسئله اعتیاد و مسائل زیبایی  آشنا شدم که شروع کنگره بوده است. استاد امین در این سی‌دی در مورد سرزمین ظلمات و چشمه حیات صحبت می‌کنند، منظور از سرزمین ظلمات، اعتیاد و چشمه آب حیات همان صورت‌مسئله اعتیاد است که آقای مهندس آن را کشف کردند و درمان اعتیاد آسان شد. در درمان اعتیاد، اگر جهانبینی فرد اصلاح نشود، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. یک ضلع مثلث درمان، روان، یک ضلع آن جسم و ضلع دیگر جهانبینی است با پرداختن به هر سه بُعد، اعتیاد به‌طور قطع درمان خواهد شد.
موضوع دوم در مورد سنگ شدن قلب انسان‌ها است. مگر می‌شود قلب انسان سنگ شود؟ سنگ شدن تمثیل است. بعضی مواقع با ضربه‌های بسیار بدی که به ما زده می‌شود، قلب و احساس ما جریحه‌دار می‌شود و آن ضربه مثل یک تیغ یا شمشیر، قلب ما را شکافته، در قلب فرومی‌رود و قلب را زخمی می‌کند. برای همین ما هیچ‌وقت آن را فراموش نمی‌کنیم و این حس کم‌کم به کینه و خشم تبدیل می‌شود. خُلق‌وخو، ویژگی‌ها و رفتارهای ما کاملاً عوض شده و به آدم دیگری تبدیل می‌شویم. کینه‌ای که در دل رسوخ کرده، باعث می‌شود قلب ما سنگ شده و وارد دنیای تاریکی شویم. برای اینکه بتوانیم از این دنیای تاریک خارج شویم بایستی، ابتدا قلب را تزکیه و پالایش کنیم‌‌. تزکیه و پالایش در صورتی امکان‌پذیر است که ما آن تیغ یا شمشیر را از قلب‌مان بیرون بیاوریم و اجازه بدهیم که زخم ترمیم شود. این کار بسیار سخت اما امکان‌پذیر می‌باشد. اگر انسان بخواهد قلبش شفا پیدا کند و بتواند از تاریکی‌ها خارج شود با کتاب خواندن، مطالعه کردن و کلاس رفتن اتفاقی نمی‌افتد، اگر همه این کارها را انجام دهد اما قلبش پر از کینه، نفرت و حسادت باشد باز هم او در تاریکی و دوزخ است. برای اینکه قلب شفا پیدا کند، باید عمل سالم انجام دهیم. مثلاً زمانی که به مسئله‌ای برخورد می‌کنیم، نسبت به شخص کینه نداشته یا در پی انتقام نباشیم، یعنی عمل سالم انجام داده‌ایم. آن لحظه به انسان فشار زیادی وارد می‌شود‌ اما چون عمل سالم انجام داده‌ایم، قلب کم‌کم نرم شده و شفا می‌یابد. پس ما باید نقطه تحمل خودمان را بالا ببریم تا بتوانیم آن آتش انتقام را در وجود خود مهار کنیم .
در قسمتی از سی‌دی قلب، استاد امین در مورد مثلث شخصیت صحبت می‌کنند. اضلاع این مثلث عبارتند از: احساس امنیت، احساس معصومیت و احساس شایستگی (باور به خود) از این مثلث، ضلع شایستگی بسیار مرا به فکر واداشت چون به یاد آوردم روزهای تاریکی و قبل از ورودم به کنگره را که در بند نیروهای منفی و بازدارنده بودم و حول مثلث جهالت زندگی می‌کردم. منِ مسافر در جنگ با نیروهای منفی دچار عدم‌اعتمادبه‌نفس شده و از توانایی‌ و استعدادهایی که خداوند در درون من نهاده، غافل شده بودم. تصور می‌کردم با کارهای ضدارزشی که انجام داده‌ام دیگر معصومیت ازدست‌رفته خود را نمی‌توانم پیداکنم. احساس ترسِ از دست دادنِ همه چیزهایی که در زندگی داشتم و عدم‌امنیت همراه همیشگی من بود.
حس خوب یا بدی که نسبت به خودمان داریم نشان‌دهنده میزان تعادل این مثلث است و هر نوع آسیب به این مثلث باعث‌ می‌شود شهر‌‌وجودی به ‌خطر‌ افتاده و هر کسی حال ما را خراب کند، افرادی هستند باوجود اینکه از سطح سواد یا درآمد بالایی برخوردار نیستند اما حال خوبی دارند، این افراد استعداد خود را همان‌قدر که هست پذیرفته‌اند اگر خط خوبی دارند بر آن واقف‌اند و می‌دانند استاد خطاطی نیستند، باور‌ دروغین یا ضعیف هر دو به شخصیت آسیب واردمی کنند. حس قوه عقل را به کار می‌اندازد و چیزی که حس را پالایش ‌می‌کند قلب است، آلودگیِ قلب حتی اگر عقل قدرت تفکر بالایی هم داشته باشد، عملکرد شخصیت را مختل ‌می‌کند.

در سی‌دی قلب استاد امین چقدر زیبا بیان کردند اگر قلب انسان آسیب ببیند (منظور نگه داشتن کینه و نفرت و خشم و ... در قلب و وجود انسان است) و وارد تاریکی بشود، باعث می‌شود  انسان هم تغییر کند. به‌عبارتی خُلق‌وخوی او تغییر کرده و حتی خیلی از ویژگی‌های مثبتی که قبلاً داشته، جایش را به ویژگی‌های منفی و ضدارزش‌ها می‌دهد و قلبِ نرم و پر از عاطفه و مهربانِ خود را به قلبی، سنگ و بی‌احساس تبدیل می‌کند.

یادداشت و ارسال : مسافر رامین ، لژیون یکم راهنما آقای جواد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .