English Version
This Site Is Available In English

روابط انسانی

روابط انسانی

همسفر نادیا:
پیام: «استاد می گوید: سلام، ما را یادی نمودی و از اینکه تکیه بر پته زرشکی زرنگار داده بودیم برخاستیم. دیدیم بوی آشناست و اکنون که نزد شما می‌باشیم خشنودیم که از تنهایی به درآمدم. خوب است که می‌بینم با توان تازه‌ای غلبه بر مشکلات خود می‌نمایی با وجود اینکه می‌دانم اسیری و اسارت از خويش نبوده و نیست. بلکه بیگانه‌ای بوده ناشناخته و یا با شناخت بر تو تاخت. و این بار در اصل بر تو ای دوست گرامم تأثیری آن‌چنان نگذاشت که منجر به نابودی جسم و روح و روانت شود. بر پا شده‌ای. پس مانند درفش استوار باش تا آنان که خواهان در هستند، در پای درفش سر فرود آورند. پس بنگر، خوب بنگر که‌ چگونه باید سرافراز باشی تا در آسمان و زمین یکسان سفر کنی...» ابتدای پیام، روابط فی مابین را نگاه می کند، در تمام اجتماعات و در تمام شرایط زندگی. تمام روابط ما با تمام مراحل زندگی یک مثلثی را تشکیل می‌دهد. هميشه این مثلث هست. یک ضلع مثلث منم، یک ضلع مثلث تویی، یک ضلع مثلث روابط بین ماست. یک ضلع مثلث منم، یک ضلع مثلث دوست من است و قاعده روابط ماست. همین طور بین زن و مرد، خواهر و برادر، من و شاگردهایم در لژیون. یعنی این مثلث، من، تو و نسبت‌ها. یا من و یک موضوعی و پیوند ما این مثلث را به وجود می‌آورد که در این فضایی وجود دارد. من، تو و روابط. در مثلث یک فضایی را به وجود می‌آورد. فضای این مثلث مربوط به این است که ما چگونه عمل می‌کنیم. من برای این فضا چگونه عمل می‌کنم؟ او چگونه عمل می‌کند و ارتباط ما چگونه است؟ گاهی اوقات در بین این مثلث فاجعه است. ما همه می‌توانیم این مثلث را تبدیل به‌ مثلث خوب کنیم. تبدیل به یک مثلثی که فضای مثلث فضای عطرآگین باشد. فضای شاد و لذت بخش باشد. تنفر انگیز و انزجار برانگیز نباشد. چه‌کار باید بکنیم؟ باید از این فضا لذت ببریم. نباید غیبت کنیم. غیبت کردن سم پاشی برای فضایی است که در آن هستیم. آن‌جا آلوده می‌شود. بوی تعفن می‌گیرد. تمام این‌ها به من و تفکرات من بستگی دارد. در قرآن داریم که گمان بد نبرید، ظن بد نبرید. تجسس نکنید.

همسفر فروزان:
از آن‌جایی که در خلقت ما انسان‌ها زندگی اجتماعی تعریف شده و نیازمند تعامل با انسان‌های دیگر هستیم به همین سبب باید از یک‌سری چارچوب و حیطه و حریم نسبت به دیگران و حتی خودمان تعریف کنیم. روابط من با دنیای پیرامون و اجتماعی‌ام که می‌تواند شامل بستگان سببی و یا نسبی، همکاران، دوستان،... باشد که می‌توان مثلثی در نظر گرفت که یک ضلع آن خود من نوعی، یک ضلع اشخاصی که بنا به نسبت و شرایط با آن‌ها در تعامل هستیم و قاعده مثلث روابط بین من نوعی و اشخاص ذکر شده می‌باشد که می‌تواند یک فضای دوستانه، مثبت و دل‌انگیز ایجاد کند و یا برعکس یک فضای مملو از نفرت و آلوده و مخرب را بسازد که ایجاد چنین روابطی بستگی به دانایی و جهل ما دارد که فضای روابط را از شکل انسانی و دوستانه و مثبت نسبت به یکدیگر تبدیل به یک فضای ننگ و تاریک و نامطلوب و پر از خشم و کینه تبدیل کنیم. بیشترین عوامل برای ایجاد روابط نامطلوب خود بزرگ‌بینی، حسادت، غیبت، خشم، قضاوت دیگران و… می‌باشد که این مؤلفه‌ها همیشه در طول زندگی انسان‌ها باعث فروپاشی ساختارهای اجتماعی مطلوب شده.
مولانا چهار اصل را پایه و اساس صلح درونی و بیرونی و رسیدن به آرامش می‌داند. اولین اصل، بی‌ثباتی است، به این معنا که باید بپذیریم در دنیا هیچ چیز ثابت نیست و همه چیز در حال تغییر است حتی در هستی تابستان گرم تبدیل به زمستان سرد می‌شود. جوان، پیر می‌شود. انسان سالم، بیمار می‌شود و بیمار درمان می‌شود. یعنی اگر فکر کنیم در زندگی هیچ کار اشتباهی نمی‌کنیم و همیشه همه چیز خوب و بی‌نقص است باعث می‌شود برای ثابت نگه داشتن موقعیت‌ها زودتر از پا در بیاییم. دومین اصل، مقایسه با دیگران است. هرگز خودمان را با کسی مقایسه نکنیم، هر کس باید خودش را با قبل خود مقایسه کند و به جلو حرکت کند بدون این‌که به پشت سر نگاه کند. مقایسه خود با دیگران یعنی به دست خودمان تیشه به ریشه خودمان زدن. باید قبول کنیم و به این باور برسیم که هر کس با توانایی‌های خاص خودش خلق شده و مهم این است بهترین شرایط خودمان باشیم و به باور خودمان برسیم. سومین اصل، نظر دیگران است. اهمیت به نظر دیگران دادن باعث می‌شود نسبت به خودمان و علاقه‌مندی‌های خود بی‌توجه شویم. ما باید بازیگر زندگی خودمان باشیم نه بازیچه زندگی دیگران، زیرا تا زمانی که نظر دیگران برایمان مهم باشد مانند بندی است که به دست و پای خود بستیم و مانع حرکت ما می‌شود. اگر نظر خوشایند داشته باشند ما خوشحال و به محض عوض شدن نظرشان باعث تخریب روح و روان و اعتماد به نفس ما می‌شود. پس شادی و آرامش خودمان را وابسته به دیدگاه دیگران نکنیم. چهارمین اصل هم زندگی ایده‌آل است. زندگی قرار نیست هر آن‌چه من می‌خواهم بدون کم و کاستی به من بدهد زندگی ایده‌آل برای هیچ‌کس وجود ندارد مهم تلاش ما برای به‌دست آوردن بهترین‌ها است. اگر به‌دست آوردیم چه بهتر و اگر نه درس‌هایی آموختیم. مشکلات زندگی برای نابودی ما نیستند. می‌آیند تا ما را قوی و دانا و آگاه‌تر کنند. زندگی بدون نقص نیست یعنی پذیرفتن و پذیرش یک فرآیند فعالی است که می‌توانیم زندگی با رنج را تبدیل به یک زندگی معنادار کنیم و زندگی را به همان شکل که هست بپذیریم. در آخر اگر سعی کنیم فضای بین روابط‌ها را با دانایی و پذیرفتن و پذیرش اصل‌ها از دیدگاه مولانا به فضای مطلوب و خوشایند تبدیل کنیم باعث رشد و تکامل ما می‌شود که این تکامل و رشد قطعاً در جمع ایجاد می‌شود نه تنهایی و انزوا چون ذات انسان اجتماعی است. البته در جمعی که دارای فضای سراسر از انرژی مثبت و سازنده باشد.

همسفر مژگان:
به‌ نام قدرت مطلق الله؛ جناب مهندس در سی‌دی ابلیس می‌فرمایند که ما با تمام روابط و مراحل زندگی مثلثی را تشکیل می‌دهیم. مثلثی که یک ضلع آن من و ضلع دیگر تو و ضلع دیگر آن نسبت‌ها یا قائده روابط می‌باشد. در قرآن آمده گمان بد نبریم، غیبت نکنیم، تجسس نکنیم از هم شکایت نکنیم و هم دیگر را انتقاد نکنیم‌، ‌کسی را بازجویی نکنیم چراکه این کارها آفت است و ضد فضای این مثلث می‌باشد. برای این‌که فضای مثلث خوب باشد باید در مورد نقاط مشترک و چیزهایی که طرف مقابل دوست دارد صحبت کنیم. در این مثلث قهر کردن و لجبازی را باید کنار گذاشت. بنابراین این ما هستیم که فضای این مثلث را می‌سازیم، و این فضا به رفتار و تفکرات و اطلاعات و دانش ما بستگی دارد. ما باید بدانیم این جهان اصل بی ثباتی است ما هیچ چیز را نمی‌توانیم ثابت نگه داریم و توانش را نداریم‌ و اگر بخواهیم ثابت نگه داریم دچار رنج و عذاب و پریشانی می‌شویم‌.‌ در سیستم همه چیز متغیر است و تمام ذرات هستی در حرکت هستند. ما نباید خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. ‌ما در قیاس همیشه جلو را نگاه می‌کنیم و به پشت سر نگاه نمی‌کنیم. نباید در بند توجه و توصیف دیگران باشیم. از توصیف دیگران انرژی می‌گیریم و اگر توصیف‌مان نکنند حالمان خراب می‌شود. زندگی چیزی نیست که همه چیز را با هم به کسی بدهد. تنهایی بلای جان انسان‌ها است. ما باید برای جمع ارزش قائل باشیم تا جمع برای ما ارزش قائل شوند. ما اگر می‌خواهیم آرامش داشته باشیم باید تمام نکات گفته شده را اجرا کنیم و در صراط مستقیم باشیم و مردم‌دار باشیم‌. شاد بودن و غمگین بودن ما مربوط به ترشح مواد شیمیایی هورمون‌های ما می‌باشد.

منبع: سی‌دی ابلیس
نویسندگان: اعضای لژیون سوم
ارسال: همسفر نگین رهجوی همسفر عطیه (لژیون سوم) نگهبان سایت

همسفران نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .