جلسۀ پنجم از دورۀ ششم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران نمایندگی پرند، با استادی مسافر امید، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر رضا با دستورجلسه " وادی یازدهم و تاثیر آن روی من " در روز چهارشنبه21 آذر ساعت 17:00آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امید هستم یک مسافر، خداوند را شاکر هستم که یک بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم از نگهبان جلسه و لژیون مرزبانی تشکر میکنم که به بنده اجازه دادند که امروز در این جایگاه قرار بگیرم وخدمت کنم.
در مورد دستور جلسه وادی یازدهم، چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند زمانی چشمه جوشان میشود که از یک منبع آبی تغذیه کند و این تغذیه وقتی از حد خودش بگذرد شروع به جوشش میکند و زمانی که میجوشد لبریز میشود و به راه خودش ادامه میدهد از پرتگاهها و موانع عبور میکند و تبدیل به رود خروشان میشود و در آخر به اقیانوس میرسد و در همان زمان هم چشمه جوشان است که آن رود خروشان مانده.
هر انسانی باید از خودش جوشش داشته باشد چشمه درون انسان است و گنج انسان است، من زمانی که اعتیاد داشتم به وسیله کینه، نفرت، دروغگویی زندگی خودم را نابود کرده بودم در کنگره هر وادی یک چراغ راه برای من بود و زمانی که من به وادی یازدهم رسیدم به وسیله آموزشهایی که گرفته بودم در وجودم جوشش اتفاق افتاده بود و از ضد ارزشهایی که وجود داشت کم شده بود و به کارهای ارزشی من اضافه شده بود دروغگویی را کنار گذاشتم و راستگویی را گرفتم، نفرت را کنار گذاشتم و عشق و محبت را گرفتم و اینهاذره ذره در زندگی من نمایان میشود.
تا زمانی که انسان نتواند بجوشد به رود خروشان تبدیل نمیشود و وقتی یک انسان به خودش بگوید که من بلد هستم راه آموزش گرفتن را میبندد و آن زمان کم کم چشمه آرام میشود و تبدیل به مرداب میشود، چشمه منبع تغذیه ندارد و دیگر جوششی هم نخواهد داشت مانند کسی که تا وادی یازدهم آمده است و یک سری آموزشهای را گرفته و میگوید که من بلد هستم و دیگر نیازی ندارم که ساعت پنج بروم دیگر که نیازی به کشیدن مواد ندارم و داروی من هم زیر یک سی سی رسیده است و در این زمان من متوقف میشوم و هیچ وقت به بحر و اقیانوس نمیرسم وغرور و تکبری که من دچار آن میشوم باعث این میشود که از هیچ کس آموزش نگیرم.
تأثیری که این وادی روی من گذاشت این بود که از خودم پرسیدم که بعد از سفر اول میخواهی از کنگره بروی؟ خوب اگر بروم که هیچ وقت به وادی چهاردهم که محبت است نمیرسم به این دلیل که آموزش را متوقف کردهام شاید در این زمان من چشمه جوشان شده باشم و رود خروشان هم شده باشم ولی هیچ وقت به بحر و اقیانوس نخواهم رسید به آرامش نخواهم رسید من زمانی که سفر اولم تمام شد در سفر دوم خدمتگذار شدم و این خدمت برای من خیلی تأثیر داشت و آموزشهای بسیاری را گرفتم، از این که به صحبتهای من گوش کردید از همه شما ممنون هستم.
تایپ: مسافر ابوالفضل لژیون یکم
تنظیم و بارگذاری: مسافر هادی از لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر حجت
- تعداد بازدید از این مطلب :
38