English Version
This Site Is Available In English

مسئولیت‌پذیر و مردم‌دار باشم

مسئولیت‌پذیر و مردم‌دار باشم

انسان وقتی تزکیه را از خود شروع نماید ایمانش صدبرابر می‌گردد زیرا تجربه‌ای که با عمل به‌دست آید سندی است بدون نقص.

گفت‌وگویی را ترتیب دادیم با همسفر مرضیه و همسفر لیلا مرزبانان سابق شعبه اسلامشهر، از شما دعوت می‌کنیم با ما همراه باشید.

 

همسفر مرضیه همراه مسافرشان وارد کنگره شدند ۱۱ماه، با آنتی ایکس تریاک سفر کردند به راهنمایی همسفر نسرین و مسافر مرتضی درحال حاضر ۲سال و ۲ماه است که آزاد و رها می‌باشند.

جایگاه مرزبانی را چگونه توصیف می‌کنید؟
آقای مهندس تشبیه بسیار دقیق و‌ جالبی در مورد مرزبانی داشتند که خدمت مرزبانی راه‌ رفتن روی گدازه‌ای آتش می‌باشد که کم‌کم پاهای مرزبان به حرارت و سوزان بودن آتش عادت می‌کنند و با آن حال خوش و محبتی که از خدمت کردن به‌دست می‌آورد تمام سختی‌ها برایش آسان می‌شود و خدمت در این جایگاه برایش لذت‌بخش خواهد بود.

خدمت در جایگاه مرزبانی چه تغیری در شما ایجاد کرد؟
هر جایگاهی با توجه به انرژی که به شخص می‌دهد بار آموزشی هم به همراه دارد. با خدمت در این جایگاه آموختم مسئولیت‌پذیر باشم، مردم‌دار باشم و عشق، محبت و لبخند را با تمام وجود به تک‌تک همسفران دردمند هدیه دهم، تا جایی که امکان داشت سعی کردم عمل سالم انجام دهم و با خدمت به دیگران برای بسیاری از مشکلات درونی که قبلاً در من بود راه‌حل یافتم.

به نظر شما رابطه مرزبانی با وادی نهم در چیست؟
در وادی نهم آموختیم وقتی که نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتر برسد نقطه تحمل پیدا می‌شود. با خدمت در این جایگاه توانستم نقطه تحمل‌ خود را بالا ببرم، زودرنج نباشم و دیگران را قضاوت نکنم، به افرادی هم که در این مسیر اشتباه کردند فرصت جبران بدهم.

به‌ نظر شما اصل فرمانبرداری یک همسفر در چه چیزی می‌تواند باشد؟
همسفری که فرمانبردار باشد به قوانین و حرمت‌های کنگره احترام می‌گذارد و قبل از شروع کارگاه در جلسه حضور دارد و عاشق خدمت در کنگره است.

یک خاطره یا اتفاق جالب در دوره خدمتی خود را برایمان تعریف کنید؟
خدمت مرزبانی خاطره شیرینی بود اما خاطره جالب اینکه یک‌روز که دستور جلسه قضاوت و جهالت بود بعد از پایان کارگاه آموزشی یکی از همسفران به دفتر مرزبانی آمد و گفت من را ببخشید، روزهای اول سفر از روی جهل خود شما را قضاوت کردم، من نه تنها نارحت نشدم بلکه خوشحال شدم و ایشان را در آغوش گرفتم و تشویق کردم، از اینکه از دستور جلسه آموزش گرفته و به اشتباه خود  پی برده بسیار خوشحال شدم و برایم خاطره شیرینی بود.

 

همسفر لیلا و مسافرشان با آنتی ایکس تریاک و متادن وارد کنگره شدند ۱۳ماه سفر کردند با راهنمایی آقای صادقی و همسفر زهرا، درحال حاضر ۹سال است که رها می‌باشند.

جایگاه مرزبانی را چگونه توصیف می‌کنید؟
جایگاهی است پر از آموزش و چالش و بهترین تفسیر کلام آقای مهندس است که می‌فرمایند: خدمت مرزبانی راه رفتن بر روی گداخته‌های آتش است.

خدمت در جایگاه مرزبانی چه تغییری در شما ایجاد کرده است؟
نقطه تحمل من بالاتر رفته و آموختم که قبل از اینکه بخواهیم به دیگران آموزش دهیم ابتدا خودمان باید آموزش بگیریم و آن‌ها را در زندگی خود به کار ببندیم و با این کار، دیگران هم از ما یاد خواهند‌گرفت.

به نظر شما رابطه خدمت مرزبانی با وادی نهم در چیست؟
خدمت مرزبانی عیناً همان وادی نهم است که ما ۱۴‌ماه فرصت داریم که ذره‌ذره نقطه تحمل خودمان را افزایش دهیم و این را در وجود خود دیدم.

به نظر شما اصل فرمانبرداری در یک همسفر چه‌چیز می‌تواند باشد؟
اینکه در چارچوب اصول، قوانین و حرمت‌های کنگره۶۰ حرکت کند و تحت هر شرایطی با مرزبان‌ها و خدمتگزاران همکاری کند. به‌دنبال حاشیه و معرکه‌گیری نباشند، اول در فکر آموزش باشند و سپس خدمت مطمئناً با این روش در مسیر کنگره و زندگی خود موفق خواهند بود.

یک خاطره یا اتفاق جالب در دوره خدمتی را برایمان تعریف کنید؟
قطعاً این جایگاه پر از خاطره می‌باشد ولی بهترین خاطره من ورود تازه‌واردینی بود که با حال آشفته و با هزاران امید وارد شعبه می‌شدند و بعد از چند ماه سفر با مشاهده حال خوبشان حال من هم خوب می‌شد. خدا را شکر می‌کنم که من هم در این حال خوب نقشی بسیار کوچک داشتم.

مصاحبه‌کننده: راهنمای تازه‌واردین همسفر خدیجه 

عکاس: همسفر نسیم رهجوی راهنما همسفر مریم(لژیون دوم)

ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر نازنین 

همسفران نمایندگی اسلامشهر 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .