English Version
This Site Is Available In English

اندیشه تاریکی

اندیشه تاریکی

جلسه پنجم از دوره ‌ چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی مسافران و همسفران نمایندگی جواد گلپایگان، به استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر مهدی ودبیری مسافرامیر با دستورجلسه[وادي یازدهم وتاثیر آن روی من و اولین سال رهایی مسافر مسعود] در روز پنجشنبه ۲۲اذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد. 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر 

خدا را شاکر و سپاس گذارم که یک بار دیگر در این جایگاه قرار گرفته ام. در مورد دستور جلسه امروز وادی یازدهم وتاثیر آن روی من، عنوان وادی این است که رودهای خروشان و چشمه های جوشان به بحر و اقیانوس می رسند. جمله اول وادی را همیشه اقا احسان می گوید: زمانی که روشنایی آبستن تاریکی بود و این جمله بسیار مهم است زیرا انسان همیشه جاری است و ما از روز الست همه چیز را تجربه کرده ایم . همه ما یک روزی جایی نقض فرمان کردیم و باید بهای آن را بپردازیم‌ همه روشنایی ها آبستن تاریکی هستند و با انجام ضدارزش ها هست که این اتفاق می افتد. آقای امین در داستان آدم و حوا می گوید خداوند به شیطان گفت چرا سجده نکردی؟ به واسطه انرژی که از ذهن شیطان گذشت، همان اندیشه برتری که من از جنس آتش هستم باعث طرد شدن او بود. همه ما وقتی در روشنایی هستیم اندیشه تاریکی به سراغمان می آید‌ من همیشه می گفتم هیچ وقت معتاد نمی شوم و دقیقا نقطه سقوط ما همان اندیشه سیاه است که در ذهن ما زده می شود. انسان موجودی حریص ناسپاس و طماع است و به واسطه اختیاری که دارد گاهی ممکن است راه بد را انتخاب کند. ممکن است عده کمی از انسان ها خوب باشند اما اکثر آن ها نقض فرمان می کنند و به همین سبب شیطان جادوی هفت رنگ را به انسان پیشنهاد می دهد که همه به ورطه نابودی می رویم. همیشه به تازه وارد می گویند این مسیر توست، تا الان معتاد بودی اما الان باید حرکت کنی تا به چشمه جوشان برسی اگر حرکت نکنی گنداب می شوی و تبدیل به فاضلاب های جوشان می شوید. در ابتدا می گویند که تو معتاد نیستی و مسافر هستی و همین کلمه باعث می شود که شخص انرژی بگیرد و هر چقدر که مواد را کم می کند انرژی او بیشتر می شود و به جوشان بودن اوکمک می کند، اما ممکن است در ادامه که جلو می آییم به جلسات توجه نکنیم و بگوییم چرا باید سی دی بنویسیم یا چرا باید خدمت کنیم، این کارها وقتی انجام شود از تکرار و روزمرگی جلوگیری می کند. بهترین خدمت سفر اولی مشارکت و اعلام سفر است. رهجو بعد از اینکه به رهایی رسید بعد از آن هم باید یک سال در کنگره بماند و آموزش بگیرد و خدمت کند. نوع خدمت مهم نیست زیرا همه خدمت ها برای ارتقای افراد است فقط مهم است که ما خدمت ها را به درستی انجام دهیم تا جوشش داشته باشیم. کنگره استارت برای درمان اعتیاد است اما خیلی چیزها را در کنار آن یاد می گیریم و چیزهایی که باعث می شدند اندیشه منفی داشته باشیم از بین می رود و از صخره ها و سنگ ها عبور می کنیم تا زلال شویم‌ در پیام ها ما داریم که غذای نیمه پخت قابل خوردن نیست پس بعد از رهایی باید در کنگره آموزش بگیریم تا پخته شویم . 

در مورد دستور جلسه دوم یک سال رهایی مسافر مسعود اولین پیام این است که یک نفر از افق تاریک آمده ، آموزش گرفته، خودش را ارتقا داده و به حال خوش رسیده است، پس من هم به عنوان یک تازه وارد یا سفر اولی می توانم به درمان و رهایی برسم و خدمت گذار خوبی باشم. روزهای اولی که مسعود آمده بود بسیار شیک و مرتب بود که راهنمای تازه وارد می گفت این شخص از ما کنگره ای تر است. مسعود ابتدای ورودش به کنگره سال ها پیش بوده است به دلایلی بین سفرش فاصله افتاد و بعد از مدتی دوباره شروع کرد و در سرما و یخ بندان با عصا می آمد که خیلی ها شاید در سلامت بودند و به جلسات نمی آمدند. درمان اعتیاد فقط در کنگره اتفاق می افتد رهجویی بود که گوش به فرمان بود . چهل سی دی و سی سی دی خود را خیلی زود نوشت، حرکت درستی داشت و همیشه در مسیر خدمت بود‌ امیدوارم بماند و در ادامه شاهد رشد و ترقی او باشیم. 

سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر خدا را شکر که در این مسیر قرار گرفتم. ما مدیون بنیان گذار کنگره هستیم و برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر

 زمانی که من وارد کنگره شدم شرایط درمان سخت بود، باید تریاک را می گرفتی خرد می کردی و با ترازو وزن می کردی تا به اندازه مناسب در بیاید و بعد آن را استفاده کنیم. من آن زمان سفر سختی داشتم و نمی توانستم سفر درستی داشته باشم . من بعد از اینکه از کنگره رفتم همه نوع موادها را مصرف می کردم و نتوانستم درمان شوم. من چند بار مرگ را به علت عدم آگاهی ها لمس کردم. بعد از ان من رفتم ان ای و شانزده سال پاکی داشتم. به علت مشکلات گوارشی دوباره مصرف را شروع کردم و به جایی رسیدم که دکترها من را جواب کردند ‌ این ها را گفتم که بگویم امکان پذیر است، من امید داشتم خدایی هست که بهترین ها برای من اتفاق می افتد.

من آن زمان روزی پانزده گرم شیره خوراکی مصرف می کردم که ماهی هفت یا هشت میلیون هزینه آن می شد. اعتیاد وام های خوبی به من داد اما قسط های آن بسیار سنگین بود. بعد از سال ها متوجه شدم کنگره یک نمایندگی در گلپایگان دارد آمدم و سفر خودم را شروع کردم و این را متوجه شدم اگر منبع اطلاعاتی نداشته باشم نمی توانم جوشش هم داشته باشم.

من همیشه سی دی ها را به درستی می نویسم و علاقه زیادی به نوشتن دارم و یکی از منابع اطلاعاتی من تجربیات دوستانم است که در مشارکت در اختیار من می گذارند. من امروز غرق ثروت هستم برخی ثروت را پول می دانند اما اکنون ثروت برای من مادرم ، همسر و فرزندم است. از آنجایی که وادی اول به من تفکر را یاد داد توانستم با تفکر درست به مسیر خود ادامه دهم و مشکلات خود را حل نمایم.

تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون سوم 

نمایندگی جواد گلپایگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .