دوازدهمین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی سنایی نیشابور؛ با استادی: مسافر علی، نگهبانی مسافر وحید و دبیری: مسافر ابراهیم با دستور جلسه «وادی یازدهم و تاثیر آن روی من» پنجشنبه 22 آذر ماه 1403 ساعت 17 آغاز به کارکرد
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که نوبت ما شد در این شعبه قرار بگیریم و از آقای دشتی، راهنمای محترم شعبه، که بنده را دعوت کردند، تشکر میکنم. از تکتک افرادی که برای این بنا در شهرستان نیشابور زحمت کشیدند تا افرادی که حالشان خوب نیست و در تاریکی هستند بتوانند وارد این مجموعه شوند و به روشنایی برسند، سپاسگزارم. انشاءالله قدردان این همه نعمت که بنیانگذار محترم، آقای مهندس دژاکام، بنا نهادند، باشیم.
و اما دستور جلسه. جایی خواندم از آقای زرکش که میفرمایند: «تمام افرادی که وارد کنگره 60 میشوند باید یک مهندس دژاکام باشند.» از ایشان میپرسند: «خب، به چه صورت میتوانیم هرکدام از ما مهندس باشیم؟» ایشان پاسخ میدهند: «ما نباید آن چیزهایی که مهندس میگویند را فقط بازگو و تکرار کنیم، بلکه باید آنها را تجربه کنیم.» خودم نیز گاهی که بیشتر توجه میکنم، میبینم دارم سخنان آقای مهندس را بیان میکنم. هیچکس نمیتواند به خوبی خود آقای مهندس، حرفهایشان را بیان کند. بلکه تکتک ما باید از زاویه دید و تجربه خودمان پیام وادیها را به یکدیگر برسانیم.
برای همین است که دستور جلسه میگوید: «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من». حالا این تأثیر را باید به صورت تجربه خودمان بیان کنیم: چه اتفاقی افتاده؟ چه شده است؟ وادی یازدهم چه میگوید؟ میگوید: «چشمههای جوشان و رودهای خروشان به بحر و اقیانوس میرسند.» در کنگره 60، یک سفر اولی زمانی که وارد پروسه درمان میشود باید بیشتر تمرکزش روی ضلع آموزش باشد. باید اینجا بنشیند و گوش کند، سپس در منزل آموزشها را بررسی و تفکر کند و هرکدام که احساس کرد به دردش میخورد، در زندگی تجربه کند. بنابراین، مهمترین وظیفه او، وظیفه آموزشی است.
در کنگره 60 منابع اطلاعاتی ارزشمند و بهروزی داریم. سخنان استاد ادمین، سیدیهای آقای مهندس و اساتید، و راهنماها میتوانند آموزشهای بهروزی برای همه سفر اولیها و سفر دومیها باشند. کسی که اینها را پیگیری میکند، یعنی آموزشپذیر و سرسپرده است. بدون آموزش، یقین بدانید به دانایی نخواهیم رسید.
وقتی دانایی نباشد، دانایی مؤثری هم نخواهد بود. این نیز باز مرتبط میشود به «چشمههای جوشان و رودهای خروشان.» حال وقتی سفر اول تمام شد، باید تبدیل به یک رود خروشان شویم. رود خروشان همان خدمت کردن است. یک سال در کنگره 60 آموزش دیدیم و به رهایی رسیدیم. باید زکات آن را با خدمت کردن در کنگره جبران کنیم. این نباشد که به قول دوستان، از قطار پیاده شویم، عکس یادگاری بگیریم، خداحافظی کنیم و برویم. حاصل این آموزش و خدمت کردن، همان رهایی و رود خروشان است. رهایی این نیست که به تهران برویم و برگردیم و بگوییم رها شدهایم. آن فقط قطع مصرف است.
رهایی یعنی علاوه بر قطع مصرف، در سفر دوم خدمت کنیم، که باز هم این خدمت کردن برای حال خوب خودمان است. پس ببینید، من که در پروسه درمان کنگره 60 قرار میگیرم، در درجه اول باید آموزش ببینم، آن آموزش را کاربردی کنم و به دانایی مؤثر برسم. اگر نتوانیم آموزشها را به دانایی مؤثر تبدیل کنیم، بهسرعت به زیر دانایی میرسیم.
بسیاری از افراد ادعای دانستن و دانایی دارند. آقای مهندس میفرمایند: «اینها توهم دانایی دارند.» توهم دانایی داشتن از نداشتن دانایی بسیار خطرناکتر است. بنابراین، اگر میخواهیم به حال خوش و رهایی برسیم، باید بهای آن را بپردازیم. این را باید بدانیم که هیچ چیزی در هستی رایگان و مفت نیست و باید هزینه آن را بپردازیم. همانطور که میگویند: «هرکه طاووس خواهد، جور هندوستان کشد.»
عکس: مسافر سعید
تایپ: مسافر علی
ویراستاری: مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
423