English Version
This Site Is Available In English

رسیدن به دانایی در پرتو رها کردن خواسته‌هاست

 رسیدن به دانایی در پرتو رها کردن خواسته‌هاست

در مورد حس‌های منفی مانند خشم باید مقابل آن‌ها قرار نگیریم؛ ولی در مقابل ترس باید به درون آن برویم و در ناامیدی سکون است که باید برخلاف آن حرکت کرد؛ اما حرکت در جهت درست باشد. این سه نیروی خشم، ترس و ناامیدی به‌طور پیوسته در حال همکاری با یکدیگر هستند. اگر در حالت ناامیدی قرار بگیریم و بخواهیم حرکت کنیم و از آن بیرون بیاییم ترس یا خشم جلوی ما را می‌گیرند و با گرفتن انرژی ما را به درون چاه ناامیدی هول می‌دهند. این داستان هم‌چنان ادامه دارد تا اینکه ما بتوانیم دانایی خود را افزایش دهیم.
حس‌های منفی مثل ترس، ناامیدی و... محصول عمل خود انسان است و چیزی جز تلاش خود انسان نیست. بر اساس آیه شریفه «لیس الانسان الا ما سعی» یعنی هیچ‌چیزی برای انسان نیست جز آنچه تلاش می‌کند. اگر ما منشأ این نیروها را در بیرون از خود تصور کنیم آن‌وقت حل یا درمان کردن آن کاری غیرممکن است.
نفس یکسری ذرات تشکیل‌دهنده دارد که تعیین موجودیت می‌کند. ذرات هم‌جنس دور همدیگر جمع می‌شوند و تشکیل سیستمی به اسم ساختار را می‌دهند. ساختار ذرات منفی که از یک جنس و خواسته مشترکی دارند در درون هر انسانی می‌توانند کنار هم قرار گیرند و مجموعه‌ای به اسم ساختار را درست کنند.
ساختار‌ها یک هدف را دنبال می‌کند که یکی برای حفظ و بقای خود تلاش می‌کنند و دیگری اینکه دائماً دنبال رشد و گسترش خود هستند. اگر بخواهیم تصویر درستی از ساختارهای منفی داشته باشیم، می‌توانیم سازمان مافیا یا جاسوسی را به‌عنوان نمونه بسیار مشخص در نظر بگیریم. نیرویی که باعث جمع شدن این‌ها به دورهم می‌شود حس و نیروی مشترک است اگر تنها باشند به هدف خود نمی‌رسد.
ساختارهای منفی قوانین بسیار سفت، سخت و دیسیپلین دارند و روی برنامه حرکت می‌کنند. کار دیگر که ساختارهای منفی انجام می‌دهند این است که در موقع خطر، شرایط به‌خصوص و اورژانسی به کمک هم می‌آیند و از همدیگر به‌صورت شبکه‌ای حفاظت و حمایت می‌کنند. این‌ها هوشمند عمل می‌کنند؛ زیرا می‌دانند اگر یکی از بین برود نوبت بعدی خود آن‌ها هستند. ساختار ترس می‌داند اگر خشم از بین رفت نوبت بعدی ترس است که منحل می‌شود.
ساختار منفی، انرژی و نیروی خود را از ذخایر انرژی ما تغذیه و خود را شارژ می‌نماید. در جهان بیرون خواسته‌های نامعقول مردم مانند قمار، مصرف مواد، زیاده‌خواهی و... باعث به وجود آمدن ساختارهای منفی مافیا می‌شود. تمام ساختارهای منفی انرژی خالص ما را می‌گیرند و بر اساس یکسری تبدیلات که در ساختار ذهن انجام می‌شود این‌ها را در خود جمع و ذخیره می‌کنند. ساختارهای منفی در مقابل نابود شدن مقابله می‌کنند آن‌ها رشد کرده و قدرتمند شده‌اند؛ حال کنترل ذهن و همه امور را در اختیاردارند تا ما بخواهیم یک‌قدمی در جهت تقوا و مثبت برداریم، این‌ها محکم جلوی ما ایستادگی می‌کنند.
ساختارهای منفی مسئله کاملاً جدی است و اگر ما فرآیند جذب این‌ها را معکوس کردیم، می‌توانیم از تاریکی خارج شویم؛ مانند درمان اعتیاد که وقتی جذب انرژی‌ها را که همان مصرف مواد است معکوس می‌شود، شخص می‌تواند از تاریکی اعتیاد خارج شود. اگر معکوس نشد و ادامه‌دار بود روزبه‌روز قوی‌تر می‌شود.
در مبحث ساختارها از مقوله تدریجی باید استفاده کنیم، یک‌مرتبه نمی‌توانیم با آن‌ها روبرو شویم. اگر می‌خواهید حرکت درست و اصلاحی انجام دهید ساختارها می‌آیند؛ انرژی و حس منفی را در شما تزریق می‌کنند و از کنترل ذهن شما خارج می‌شود، افکار منفی هجوم می‌آورد، موج ترس، خشم و ناامیدی را می‌فرستند و بعد تقویت‌کننده به کار می‌افتد و فرمان غلط صادر می‌شود و ما در تاریکی عمیق‌تری فرومی‌رویم.
ساختارهای منفی و مثبت هر دو دارای نظم، انضباط و دیسیپلین هستند برای اینکه بتوانند به قدرت برسند. مهم‌ترین تفاوت بین ساختارهای مثبت و منفی این است که ساختارهای مثبت انرژی خود را از راه خلق، کشف، تولید کردن، ایجاد راه‌حل و به وجود آوردن یک‌چیز نو به دست می‌آورند؛ اما ساختارهای منفی از راه کشیدن و دزدیدن انرژی از ساختارهای دیگر، تسخیر کردن و تسلط بر آن‌ها انرژی موردنیاز خود را به دست می‌آورند.
حس‌های منفی بزرگ‌ترین ابزار ساختارهای منفی هستند. وقتی انسان می‌خواهد تصمیم بگیرد که حرکت کند؛ اما در ذهن او چندین مطلب هم‌زمان باهم به وجود می‌آید، مطالب گوناگون در ذهن ریخته می‌شود و نمی‌توان انتخاب کرد که کدام‌یک از آن‌ها را باید انجام دهد. اگر ما نتوانیم یکسری از خواسته‌های خود را رها کنیم؛ هیچ کار مفیدی نمی‌توانیم انجام دهیم. آنجایی که انسان از خواسته‌های متعدد می‌گذرد، رها و چشم‌پوشی می‌کند و این کار را نه با حرص، بلکه با رضایت کامل انجام می‌دهد گشایش اتفاق می‌افتد و چشمان او بصیرت پیدا می‌کند و به تشخیص می‌رسد. رسیدن به دانایی در پرتو رها کردن خواسته‌هاست تا رها نکند نمی‌تواند به تشخیص برسد؛ زیرا آن نیروهایی که به شخص وارد می‌شوند قدرت تشخیص را از او سلب می‌کنند.

نویسنده: همسفر شیرین رهجوی راهنما همسفر نوشین (لژیون دهم)
ویرایش: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم) دبیر سایت
ارسال: همسفر آوا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون چهاردهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .