سالها بود که مسافرم در قعر تاریکیها فرو رفته بود و من را هم با خود به درون این تاریکیها کشانده بود. ما هر دو درجهل و نادانی به سرمیبردیم، هیچ امیدی هم به بیرون آمدن از دل این تاریکیها نداشتیم.بارها تلاش کردیم تا خود را از بیراههها و باتلاقی که در آن گرفتار شده بودیم بیرون بکشیم؛ اما هر بار ناامیدتراز قبل میشدیم که هیچ نتیجهای هم نداشت.تا اینکه به لطف پروردگار چراغ راه برای ما نمایان شد و نور امیدی در دل ما به وجود آمد.این چراغ همان کنگره ۶۰بود که ما با آن آشنا شدیم؛ کنگرهای که تا به آن زمان، نه آشنایی و نه تصوری از آن داشتیم.
مسافرم بعد از چند جلسه که به کنگره آمد از من خواست، تا در این سفر او را همراهی کنم و همسفر راه او باشم.اولین بار که وارد کنگره شدم، در اولین کارگاه آموزشی مسافران و همسفران شرکت کردم که حال عجیبی داشتم در آخر جلسه احساس سبکی و آرامشمیکردم. با آنکه تقریباً سه الی چهار ساعت در جلسه بودیم؛ اما احساس کردم که زمان برای من خیلی زود گذشت. دلم میخواست از آن حس و حالی که در کنگره نصیب من شده بود بیرون نیایم؛ اما چارهای دیگر نداشتم. روز انتخاب لژیون، مصادف شد با هفته راهنما که به یمن این روز از همان ابتدای ورودم به لژیون، لطف پروردگار شامل حال من شد چون در کنگره این اختیار به من داده شده بود تا با حس خود راهنمایی را که دوست دارم، انتخاب کنم. البته ناگفته نماند که همه راهنماها برای من عزیز و قابل احترام هستند.پس از گذشت هفت ماه که از ورود من به کنگره میگذرد مطالب بسیاری آموزش گرفتم که هرگز نمی دانستم.
من با مطالعه کتابها، مقالات جناب آقای مهندس دژاکام، گوشدادن به سیدی های ایشان و نوشتن آنها،همچنین با آموزشهایی که زیر نظر راهنمای خودم خانم محدثه که با جان ودل زمان میگذارند و ما را راهنمایی میکنندراه خود را یافتهام، امیدوارم که هیچگاه از این راه منحرف نشوم.من با گوش دادن به سیدی معلم استاد امین دریافتم که مسافر من به خاطر نقض فرمان و روی آوردن به مصرف مواد مخدر،خود را به قعر تاریکیها کشانده است که شرط رهایی و بیرون آمدن او از این باتلاق این است که از خودفرمانی به فرمانبرداری برسد.به امید روزی که همه مسافران و همسفران عزیز، به این باور برسند که شرط رهایی آنها حرکت از سمت ضد ارزشها به سمت ارزشها است که این کار میسر نیست جز آنکه خود را چشمه جوشان تصور کند، که از خود تراوش داشته باشد نه اینکه باتلاقی راکد بماند که به گنداب و فاضلاب جوشان تبدیل شود. انسان با آموزش های که میبیند و با علم، آگاهی و تجربهای که به دست میآورد، میتواند راه خود را پیدا کندو در صراط مستقیم قرار بگیرد.
امروز من اولین دل نوشته خود را مینویسم که مصادف است با تولد دوباره جناب آقای مهندس دژاکام، بزرگ مردی که با سالها تلاش، تجربه واز خودگذشتگی همچنین با تحقیقات و پژوهشهای فراوانی که در زمینه اعتیاد انجام دادند،توانستند خود از دام اعتیاد رهایی یابد و هم نوعان خود را به رهایی برساند و با این کار خدمت بزرگی به جامعه مصرفکننده انجام دادند.جناب آقای مهندس تبریک صمیمانه من همسفر که یک روز ناامید و خسته پا به کنگره گذاشتم و الان به لطف خداوند و برکت کنگره نور امیدی در وجود من پدیدار گردیده است و رهایی را به من و مسافرم نوید میدهد را پذیرا باشید.
تایپ: همسفر آرام رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون پنجم)
ویراستار ورابط خبری: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر محدثه( لژیون پنجم)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
69