English Version
This Site Is Available In English

بدی انسان‌ها از جهل و نادانی آن‌هاست

بدی انسان‌ها از جهل و نادانی آن‌هاست

جناب مهندس در سی دی ابلیس موضوع را این‌گونه مطرح می‌نمایند: روابط بین انسان‌ها در اجتماع و در طول زندگی به صورت یک مثلث تعریف می‌شود که اضلاع این مثلث از من، طرف مقابل و فضای بین که همان رابطه است متشکل می شود اگر بخواهیم کامل‌تر این مطلب را توضیح بدهیم شامل؛ من طرف مقابل یا همان نسبت‌ها یا یک موضوع و پیوند بین این‌ها خلاصه می‌شود که این فضا از نوع عملکرد و رفتار ما و طرف مقابل که هر کسی می‌تواند باشد به وجود می‌آید. گاهی اوقات ما از این رابطه حس خوبی نمی‌گیریم و هیچ لذتی نمی‌بریم برای مثال می‌توان به این اشاره کرد که در یک جمعی هستیم و یک نفر وارد این جمع می‌شود و ما احساس ناخوشایندی پیدا می‌کنیم اگر بخواهیم این فضا خوب و دلنشین باشد باید رفتار و تفکرات خودمان را اصلاح نماییم. مهندس می‌فرمایند: به نظر من انسان بد وجود ندارد و کسانی که بدی می‌کنند دانش کمی دارند.

انسان موجودی نازنین است و اگر در مواقعی کج خُلقی می‌کند علتش آن است که راهش را نمی‌داند و آگاه نیست و آموزش مناسبی ندیده است بدی کردن در حق دیگران کار بسیار زشت و غیر انسانی می‌باشد. فرد آگاه  مرتکب این عمل نمی‌شود. انسان فطرتی خوب و کمال گرا دارد و افرادی که بدی می‌کنند در جهل و نادانی به سر می‌برند اگر ما به درک این مطلب برسیم حتی از جان و مال خود برای کمک و نجات و بقای بشریت به راحتی می‌گذریم تا فضایی شاد و لذت بخش ایجاد نماییم حال برای انجام این امر یک سری موارد نیاز می‌باشد خداوند در قرآن می‌فرمایند گمان بد نبرید، تجسس نکنید، غیبت نکنید و... با توجه به فرمان خداوند اولین موضوعی که می‌تواند حال ما را خوب کند پرهیز از غیبت کردن می‌باشد. مورد دوم پرهیز از شکایت و گِله مندی از شرایط مان می‌باشد. سومین مورد نسبت به دیگران و پوشش و علایق و سلیقه آن‌ها انتقاد نکنیم و مورد چهارم بازخواست و بازجویی انجام ندهیم مهندس می‌فرمایند: تمام موارد ذکر شده مثل یک آفت است که مانع رسیدن به حس خوب و آرامش در بین روابط ما با هر شخصی می‌باشد ما برای این‌که بتوانیم فضای خوبی را بین خود و دیگران ایجاد نماییم باید از مسائلی صحبت کنیم که مورد علاقه هر دو طرف باشد. برای بهبود رابطه خود با دیگران از لجبازی، قهر کردن و سخن چینی خودداری نماییم برای این‌که این مطلب را کامل متوجه شویم جناب مهندس ۴ اصل مولانا را برای ما به این شرح توضیح می‌دهند: اولین اصل بی ‌ثباتی می‌باشد و به این معنی است که هیچ چیزی در این دنیا ثابت نیست همه چیز متغیر و گذرا می‌باشد و اگر ما بخواهیم با روش‌های مختلف در پی ثابت نگه داشتن آن‌ها باشیم دچار رنج و عذاب می‌شویم مانند افرادی که با بالا رفتن سن به دنبال نگه داشتن ثابت قیافه خودشان هستند و این کار را با عمل‌های گوناگون به انجام می‌رسانند ولی در نهایت یک چیز گذرا نصیبشان می‌شود زیرا با تغییر در ظاهر نمی‌توان اصل خود را تغییر داد یا نمونه دیگر از این اصل بی‌ثباتی را می‌توان به مسافری که وارد کنگره می‌شود اشاره داشت یک روز به عنوان رهجوی وارد می شود با گذشتن زمان می‌تواند جایگاه راهنمایی و همینطور مراتب دیگر کنگره را تجربه نماید همه چیز در این سیستم حیات متغیر می‌باشد همانند فصل‌ها حتی لحظه دشواری و همینطور شادی و غم  همه این‌ها سطحی و گذرا هستند در بیان دیگر می‌توان به این نکته مهم اشاره کرد که تمام ذرات هستی حتی الکترون‌ها در حال حرکت هستند.

دومین اصل مهم پرهیز از مقایسه خود با دیگران است که با انجام این کار همیشه شخص دچار رنج و عذاب می‌گردد در مسئله قیاس انسان ناآگاه همیشه خود را با افراد جلوتر و بالاتر از خود مقایسه می‌کند البته بدون در نظر گرفتن شرایط و سختی‌هایی که فرد مقابل کشیده است مهندس می‌فرمایند: ما می‌توانیم انسان‌های موفق را برای رسیدن به پیشرفت، الگوی خود قرار دهیم و از راه و روش آن‌ها بهره بگیریم ولی قیاس خود با آن‌ها نتیجه‌ای مخرب و زیان بار به ارمغان دارد. انسان نباید در زندگی طوری حرکت کند که انگار همیشه در حال سبقت گرفتن و مسابقه با دیگران می‌باشد بلکه باید از مسیر زندگی لذت ببرد تا به آرامش و آسایش برسد.

سومین اصل مولانا به این صورت می‌باشد: انسان نباید در زندگی خود را در بند توجه و توصیف دیگران گرفتار نماید اگر همیشه درگیر تایید دیگران از خود باشیم باز هم در رنج و عذاب به سر می‌بریم زیرا ممکن است در مورد یک مطلبی یک سری ما را تایید و سری دیگر ما را تمجید کنند و همین کار باعث ایجاد ناراحتی در ما می‌شود ما در هر شرایطی نباید وابسته به توجه دیگران باشیم و در اصطلاح می‌توان به این موضوع اشاره کرد که در زندگی میزان خود باشیم تا موزون خویش شویم انسان در هر شرایطی برای اینکه به حال خوش برسد باید در صراط مستقیم و راه درست عمل نماید و منتظر توصیف دیگران نباشد.

اصل چهارم مولانا این‌گونه می‌باشد زندگی به صورتی نیست که همه چیزهای خوب را یک‌جا به شخصی بدهند به صورت عامیانه می‌توان این مثال را عنوان کرد که هم خدا را می‌خواهد و هم خرما را؛ ما نمی‌توانیم انتظار این را داشته باشیم که هم انسان باسواد هم با امکانات رفاهی کامل و یک زندگی مرفه و بدون مشکل و در یک کلمه همه چیز تمام باشیم. هر فردی یک سری نواقص و کمبودهایی دارد و نباید اجازه بدهیم که این مسئله باعث رنجش و عذاب ما گردد. در انتها مهندس به این  موضوع اشاره می‌نماید که تنهایی بَلای جانِ انسان است؛ در اجتماع نمی‌توان به صورت انفرادی زندگی کرد و می‌فرمایند کنگره نمونه کاملی از زندگی اجتماعی و تعامل با دیگران می‌باشد و اینکه در هر جمعی که وارد می‌شویم باید برای آن دورهمی ارزش قائل باشیم. نتیجه کلی که می‌توان از این مطالب گرفت این است که اگر ما سیستم ایکس سالمی داشته باشیم و همه هورمون‌های ما به درستی ترشح نمایند می‌توانیم رابطه خوبی با دیگران در هر سطحی ایجاد نماییم و به آرامش و آسایش برسیم.

تایپ: همسفر لیلا، راهنما همسفر سمانه (لژیون دهم)
ویرایش: همسفر آیدا، راهنما همسفر سمانه (لژیون دهم)
ارسال: همسفر نرگس ( خدمتگذار سایت)
همسفران نمایندگی دکتر مسعود

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .