دومین جلسه از دور ششم جلسات ماهانهی لژیون سردار البرز کرج با استادی راهنمای محترم، مسافر محسن، نگهبانی راهنمای محترم مسافر محمد و دبیری مسافر یاسر؛ با دستور جلسه « وادی یازدهم و تاپیر آن روی من » سهشنبه مورخ ۱۴۰۳/۰9/20 ساعت ۱5:30 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛
از نگهبان و دبیر و خزانه دار تشکر می کنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. یکی از مسائلی که در وادی ها می باشد این است که باید ببینیم در کجای این وادی قرار داریم و همیشه باید سعی کنیم یک تصویری در ذهن خود از وادی ها بسازیم مانند همین وادی یازدهم که تصویر یک چشمه هست، وارد رودخانه میشود و سپس به اقیانوس میریزد یعنی جایی که به آرامش می رسد.
مطلب مهمی که در این وادی وجود دارد، این است که رودخانه در هر کجا که باشد آبادی و زندگی به وجود میآورد و وقتی به اقیانوس میریزد به عقبه خود نگاه میکند، اگر جایی را آباد کرده باشد یا تشنهای را سیراب کرده باشد لذت میبرد و با این تمثیل به زندگی خود نگاه کنیم که اگر این چشمه جوشان و رود خروشان هستیم، به پشت سر خود بنگریم که آباد کرده ایم یا خراب کرده ایم؟
چشمه برای این که جوشان باشد باید به یک منبع قوی وصل باشد، انسان هم همین طور است باید به منابع آموزش و آگاهی وصل باشد تا به جوشش درآید و آباد کند و اگر منابع و اطلاعاتش غلط باشد هر جایی باشد خرابی به بار میآورد، مانند تمثیل فاضلاب های جوشان که هر چی سر راهشان باشد تخریب میکنند.
در وادی به این مطلب اشاره شده که برای رسیدن به آرامش بر سر یک دو راهی قرار میگیرید که یکی راه فجور و دیگری راه مستقیم یا تقوا، با راه فجور شاید به یک آرامش زودگذر برسید؛ مانند استفاده از مواد مخدر که چند ساعت به آرامش یا نعشگی میرسید ولی بعدش خماری است، اما راه مستقیم این گونه نیست، آرامش به سختی به دست میآید ولی تداوم دارد مانند درمان در کنگره۶۰، من ده سال است به رهایی رسیدهام و الان فکر میکنم هیچ وقت مصرف کننده نبودهام و دلیل این است که سختی های سفر اول را تحمل کردم و همیشه در مسیر کنگره بودم.
من باید به عقبه خود در خدمتهایی که در کنگره به من سپرده شده نگاه کنم که آیا آباد کرده ام یا خراب؟ آیا قانون یازده رو انجام دادهام؟ آیا در گلریزان شرکت کردهام؟ کنگره با تمام توان به من سرویس داده است، آیا من قدردان کنگره هستم؟
اگر کسی پهلوان میشود، دنور میشود یا سردار میشود این را فهمیده است که باید عقبه ای از خود به جا بگذارد و باید آباد کند.
باید وقتی به عقبه خود نگاه میکنیم از خود خشنود باشیم که برای مثال امروز دارو را سر وقت استفاده کردهام، امروز کسی را قضاوت نکردهام، امروز حال کسی را بد نکردم، در امور دیگران تجسس نکردم و ...
تعریف من از خدمت در کنگره این است که بیایی خدمتی را انجام بدهی و بروی از دور نگاه کنی تا دیگران بیایند استفاده کنند و تو لذت ببری، همان گونه که جناب مهندس میفرمایند؛ یکی از لذت بخشترین روزهای من جمعهها در پارک است وقتی میبینم کسانی که به درمان رسیدهاند و دست در دست خانواده با حال خوب در پارک حضور دارند، لذت میبرم و این یعنی خدمت و باید ببینم خدمت من هم به این شکل است؟ اگر این حس در وجود هر کس به وجود بیاید حتما به آرامش میرسد. از این که به صحبت های من گوش کردید تشکر میکنم.
تایپ متن: مسافر یاسر و مسافر محمد از لژیون 24
بارگزاری: مسافر صدرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
200