هشتمین جلسه از دوره پنجاه و ششم از کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶٠، نمايندگي پروين اعتصامي اراک با استادی راهنمای محترم مسافر رضا، نگهباني مسافر علی و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من» سهشنبه، بیستم آذرماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم مسافر؛ خداوند را سپاسگزارم برای توفیق خدمت در کنگره ۶۰ و حیات، از آقای مهندس عزیز و خانواده محترم ایشان خیلی سپاسگزار هستم که باعث حال خوب همه ما بوده و اینکه تاریکیها را پشت سر گذاشتیم، توسط ایشان و خانواده محترم ایشان بوده است. از راهنمای گرانقدر خودم آقا بهنام سپاسگزارم و همچنین از لژیون خدمت امروز، لژیون ششم به راهنمایی آقا جواد عزیز که فرصت خدمت به بنده را دادند، سپاسگزارم.
خیلی خوشحالم که امروز در شعبه پروین اعتصامی در بین شما عزیزان حضور دارم، شعبهای پر از انرژی و حال خوب و امیدوارم که امروز این انرژی و حال خوب به من هم منتقل شود.
در مورد دستور جلسه وادی یازدهم؛ در واقع تمام وادیها همینطور هستند که تیتر وادی با انسان صحبت میکند، یعنی اگر شخصی تیتر وادی را دقت کند و کلمه به کلمه جلو برود تقریباً ۹۰ درصد وادی را متوجه میشود.
چشمههای جوشان و رودهای خروشان عاقبت به بحر و اقیانوس میرسند! که در قدیم هم یک جمله دیگر در ادامه داشت که: جامهای خالی یا نیمه پر، عاقبت پر خواهند شد.
در اینجا میگوید چشمهها، نه چشمه! و رودها، نه رود! جمع میبندد و برای اینها یک خاصیتهایی را تعریف میکند، میگوید: چشمههای جوشان نه هر چشمهای، رودهای خروشان نه هر رودی! اینها هستند که در آخر به بحر و اقیانوس میرسند.
در طبیعت شاید شما عزیزان دیده باشید، مثلاً همین دره کوه گردو یا کوه مودر، دره کوه گردو را که تا انتها بروید شاید نزدیک به صد چشمه وجود داشته باشد ولی هیچ کدام از اینها تبدیل به رود نمیشوند و هیچ کدام در آخر به بحر و اقیانوس نمیرسند به دلیل اینکه اینها فصلی هستند. تقریبا ۴-۵ ماه از سال فعال هستند ولی بعد از جوشش میافتند، چون در بالای کوه دیگر برفی نمیبینید. چند ماهی برف در قلههای آنجا وجود دارد و بعد از چند ماه تمام میشود، تا یک ماه بعد از وجود برف چشمهها فعال هستند و بعد از یک ماه چشمهها غیرفعال میشوند. رودی هم که تشکیل نمیشود یا اگر بشود در نهایت یک رودخانه خشک باقی میماند. برای انسانها هم همینطور است.
انسانهایی میتوانند به آرامش و آسایش برسند که به بحر و اقیانوس برسند. منظور از بحر و اقیانوس آرامش است نه عدم مصرف یا قطع مصرف مواد مخدر، منظور رسیدن به آرامش است. من اگر میخواهم به آرامش برسم باید خاصیت آن رودها و چشمهها را داشته باشم، یعنی جوشان و خروشان باشم و همیشه اینطور باشم نه اینکه یک روز به کنگره بیایم و روز دیگر نه، یک بار سیدی بنویسم و یک بار ننویسم و یا جمعه این هفته پارک بروم و دو هفته دیگر نروم. این میشود همان چشمه فصلی که هیچ موقع یک رود نمیشود.
رودخانه خروشان کدام رود است؟ آیا رودخانه هراز را هیچ تخته سنگی توانسته نگه دارد، یا رودخانههایی مثل: میسیسیپی، نیل یا ارس! هیچ تخته سنگی، تنه درختی و یا حتی کوهی نمیتواند سدّ راه این رودها شود، چون خروشان هستند، از یک جایی راه باز میکنند و به مسیر خود ادامه میدهند. یا خود سنگ را میتراشند و از میان آن عبور میکنند و یا از لابهلای سنگ راهی برای عبور مییابند. چنین رودهایی هیچگاه از حرکت بازنمیایستند!
و این یعنی من انسان در مسیر حرکتم اگر مشکلی برایم پیش آمد، مثلاً: ماشینام پنچر شد، بچهام مریض شد و یا اتفاقاتی از این قبیل، کنگره آمدنم را رها نکنم.
باید جوشش داشته باشیم و مدام در خروش باشیم.
آن برف بالای کوه که مثال زدم، همان اطلاعات نابی هست که در سیدیها جناب مهندس میفرمایند و اساتید در کنگره و در لژیونها آموزش میدهند. اگر همیشه بالای کوه برف باشد آن چشمه هم همیشه جوشان باقی میماند، یعنی شما اگر همیشه به راهنما و کنگره وصل باشید هیچ موقع از جوشش نمیافتید.
اگر کسی یک ظرف آب از چشمه بردارد اتفاقی برای چشمه نمیافتد و دوباره پر میشود، همینطور اگر مشکلی برایتان پیش بیاید به مسیر خودتان ادامه میدهید.
آیا شما تا به حال دیدهاید که چشمه در آسمان باشد، یا اینکه نوک قله باشد؟ چشمهها همیشه در دامنههای کوهها قرار دارند، یعنی ما باید آن منابع اطلاعاتی که بالای قله هست را قبول داشته باشیم. نباید خودتان را از راهنما بالاتر ببینید باید خودتان را خیلی پایینتر ببینید. دهانه چشمه باید پایین باشد که آن برف یا اطلاعات به چشمه بریزد.
اگر لحظهای به خودم بگویم من از راهنما بیشتر میفهمم، سن راهنما از من کمتر است و یا من فوق لیسانس دارم اما راهنمای من دیپلم دارد. یعنی اینکه شما دهانه چشمه را بردی بالاتر و در نهایت آن چشمه خشک خواهد شد.
ما باید اختلاف پتانسیل را ایجاد کنیم، با جدا شدن از پیک نیک، از مصرف، باید از آنها جدا شویم و به کارگاه آموزشی بیاییم. وقتی که آمدم باید یواش یواش از صندلی جدا شوم و دبیر، نگهبان و دیگر خدمتها را تجربه کنم.
یک بار نگهبان نظم باشم، یک بار مهماندار و...، یعنی جایگاه را تغییر بدهیم و برویم بالاتر، قرار نیست که اگر من ۱۰ سال است که به کنگره میآیم فقط نگهبان نظم باشم، یا ۱۰ سال است که مهماندار هستم و ذوق هم میکنم که در حال خدمت کردن هستم. این باید تغییر کند و به بالاتر برود تا انرژی پتانسیلی شما ذخیره شود تا حال شما خوب شود.
کسی که میآید بالا و میشود دبیر ، نگهبان و استاد خودش لذت میبرد. یا من به عنوان تازه وارد هستم و یک هفته هست که مصرف را قطع کردهام، در اینجا جایگاه من رفته بالا. اگر اینها را رعایت کنم میشوم چشمه جوشان، رود خروشان و در نهایت به آرامش هم میرسم، ولی این را هم اضافه کنم که هیچ چشمهای به تنهایی تبدیل به رود نمیشود! یعنی اگر شما استاد سیدی نوشتن باشید، دارو هم دقیق و میلیمتری مصرف کنید و ورزش هم کنید ولی در کارگاه آموزشی و لژیون حاضر نشوید، یعنی در کنار چشمههای دیگر قرار نگیرید و خودتان را جدا کنید تبدیل به رود نمیشوید.
یعنی من در لژیون درست میشوم نه در خانه و به تنهایی، باید در گروه قرار بگیرم و از آن انرژی درون گروه برخوردار شوم و انرژی پتانسیل درون خودم هم که بالا بردهام با آن مکمل میشود.
شما با حرکت لژیون خود به خود میروید و نیاز به تلاش اضافی نیست. چشم باز میکنید یازده ماه تمام شده و راهنما میگوید که میخواهیم برویم برای رهایی! بعد که برمیگردید به مرور دبیر، نگهبان و غیره میشوید. الان خیلیها در آزمون قبول شدند و شال راهنمایی آمد دور گردنشان و نتیجه را گرفتند. به همین راحتی، ولی باید پیوسته وصل باشید و جایگاه خودتان را تغییر دهید، حتی یک قدم، مثلاً بگویید من امروز آمدم لژیون سیگار، من امروز کاهش پله داشتم. اینها خیلی عالیست، باید برای خودتان جشن بگیرید، خیلی کار بزرگی هست.
قدر این قدمها و حرکتهای کوچک را بدانید تا در ادامه تبدیل به رود شوید.
انشاالله همه موفق و پیروز باشید و همه ما به بحر و اقیانوس برسیم. ممنون از شما.
تایپ: مسافر معین(لژیون یازدهم)
ویراستاری و تنظیم:مسافر محسن(لژیون یازدهم)
«مسافران نمایندگی پروین اعتصامی اراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
317