دهمین جلسه از دور چهلم سری کارگاه های آموزشی کنگره 60 نمایندگی ایمان، به استادی راهنمای محترم مسافر میثم، نگهبانی مسافر عادل و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه " وادی یازدهم و تاثیر آن روی من " در روز چهارشنبه 21 آذر ماه 1403 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که توانستم این جایگاه را تجربه کنم، خدمت کنم و آموزش بگیرم،
من در کنگره 60 یاد گرفتم وقتی مطالب را می آموزم سعی کنم ببینم چقدر آن مطلب را فرا گرفته ام، چقدر با آن موضوع فاصله دارم و آن موضوع چه تاثیری برای من دارد. من قبل از سفرم ظاهر خوبی داشتم اما از درون آشفته بودم. تلاش می کردم تا متوجه دلیل آن شوم.
فهمیدم علت این است که دلیل کارهای خوبی که انجام می دادم را نمی دانستم. مثلا سعی می کردم دروغ نگویم ولی نمی دانستم چرا، تلاش می کردم تا پشت سر کسی بد گویی نکنم ولی در ذهنم با آن می جنگیدم.
اما امروز متوجه آن شده ام. امروز فهمیده ام اگر آموزش می بینم باید آن آموزش حال من را خوب کند، این دیگر مربوط به راهنما و کنگره 60 نیست. من جوینده راه هستم و یک مسافر باید این گونه باشد.
در وادی سوم می گوید " اگر با تمام کاوشگران هم نشین باشی و خودت جوینده راه نباشی، محقق نباشی و راهت را پیدا نکنی هرگز به موضوع نخواهی رسید ".
ما همه یک وجه مشترک داشتیم که به این مکان آمده ایم و آن هم این است که حالمان خوب نبوده. من که حال خوبی ندارم و در این مکان نشسته ام باید حال خوب را پیدا کنم. باید بیاموزم چه چیزی من را خوشحال می کند و چه چیزی بدرد من می خورد.
یکی از این موضوعات مشارکت کردن و یا سی دی نوشتن است. چشمه جوشان بودن از این جا شروع می شود و به من می گوید باید حرکت کنم. باید مشارکت کنم حتی اگر هنگام صحبت کردن توپوق بزنم.
نیروی منفی به بهترین شکل من را فریب می دهد و تمام تلاش خود را می کند تا مانع حرکت من شود. در حالی که اشتباه کردن ویژگی انسان است، زیرا اختیار دارد. نیروی منفی برخی مواقع موضوعات مهم را کوچک جلوه می دهد. مثلا اگر می خواهم سی دی بنویسم، به من می گوید "مگر چه اتفاقی می خواهد با سی دی نوشتن بیافتد" و این نیرو هرگز من را رها نمی کند. در سفر اول باید نیروی منفی را بشناسم و تمام تلاشم را انجام دهم که فقط به فرامین راهنمایم عمل کنم.
وقتی برای اولین بار در سفر اول خواستم مشارکت کنم خیلی برایم سخت بود. اما انجام دادم و اتفاقا توپوق هم زدم و همه خندیدند، اما نتیجه بد نشد.
وقتی یک مسافر حس می کند که حالش خوب نیست باید به گذشته خودش فکر کند و ببیند آیا فرمان راهنمایش را اجرا کرده است یا نه. آیا موضوعاتی که از او خواسته اند را به درستی انجام داده و یا خیر؟ و یا این که خودم چقدر کاوشگر بوده ام. خودم در خلوت خودم ببینم چه افکاری حالم را خراب و چه افکاری حالم را خوب می کند؛ آنها را شناسایی و در جهت رفع آن تلاش کنم. امیدوارم تمام سفر اولی هایی که خواسته رهایی دارند به هدفشان برسند.
در ادامه جلسه، اهدای نشان رهایی برگزار گردید و مسافر قدرت رهجو راهنما مسافر مجید از لژیون نهم نشان 6 ماه رهایی را دریافت نمود.
گردآوری و تایپ : مسافر ابوالفضل
تنظیم و ارسال مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
785