جلسه اول از دوره هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خیام با استادی راهنما همسفر نرگس، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه «وادی یازدهم (چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۹ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
اگر انسانی میخواهد تبدیل به یک چشمه جوشان و رود خروشان شود باید این دو مورد را حتماً انجام دهد.
۱- منابع اطلاعاتی صحیح در مسیر دانایی و آگاهی
۲- اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی در سطح انرژی
مقوله اول که در مورد آن صحبت میکردیم این است که باید حتماً دستور جلسه را گوش کنید کسی که وارد کنگره میشود اولین سی دی که مینویسد سی دی وظایف رهجو است چرا؟ چون بداند یک رهجو چه وظایفی دارد. ابتدا که وارد کنگره میشوید باید بدانید چه کاری انجام دهید یا اگر میخواهید راهنما شوید چه وظایفی برعهده شما است یا همینطور اگر شما میخواهید مرزبان شوید برگه پشت و رونویسی شده را میخوانید و آن را امضا میکنید که اینها وظایف شما هستند و شما قبلاً باید آنها را بدانید.
این اطلاعات را به ما دادند؛ ولی ما فراموشکار هستیم و سهلانگاری میکنیم و آنها را کامل انجام نمیدهیم و در نیمه مسیر به مشکل برخورد میکنیم. پس همان ابتدای ورود به کنگره، وظیفه من بهعنوان رهجو این است که وظایف خود را بدانم، در مسیر آگاهی و دانایی وارد کنگره شدم تا اطلاعات کسب نمایم و اطلاعات در کنگره بهوفور نعمت است درست مانند بهشت. هر مطلبی بخواهم هر خصلت بدی داشته باشم و هر ضدارزشی که درون من باشد با آموزشهای کنگره میتوانم آن را از خود خارج کنم فقط باید خواسته آن داشته باشم و در مسیر درست حرکت کنم.
ما دو راه داریم یا باید به نیروهای الهی و خداوند یا به عبارتی به ریسمان الهی چنگ بزنیم و یا اینکه وارد نیروهای منفی شویم، دو راه بیشتر نداریم نمیتوانیم بگوییم من هم این طرف هستم و هم آن طرف، شما باید اطلاعات داشته باشید کسی که میخواهد زندگی کند باید زندگیکردن را یاد بگیرد؛ ولی ما هیچ کجا زندگیکردن را آموزش نگرفتهایم یا برای من این طور بوده است یا برای انسانهای دیگر. موقعی که من میخواستم ازدواج کنم میگفتند اگر به شما احترام گذاشتند شما هم احترام بگذار. اگر رفتید به خانه آنها ظرفها را نشویید یا خیلی با آنها صمیمی نشوید.
اینها چه اطلاعاتی است که به من میدهند اطلاعاتی که از پایه ویران است، میگویند: «خانه از پایبست ویران است» خانه ما شاید از پایه ویران بوده است شاید از ابتدا تاریکیها را تجربه کردهایم. ما مکانی را پیدا کردهایم به نام کنگره ۶۰ در این مکان اطلاعات بسیار قوی که به جهان دیگری وصل است در اختیار ما قرار میدهد و این اطلاعات پشتوانهای محکم از نیروهای الهی دارند. اینجا را مکان کوچکی ندانید اینجا مکان بسیار بزرگی است که به شما درس زندگی میدهد پس لطفاً قدرش را بدانید.
رهجوها به من میگویند خانم نرگس ما تهران بودیم و نتوانستیم بیاییم و قدر شما را ندانستیم روزی میآید که نوبت شما هم میرسد. خدمت کنگره به ۴ سال رسیده است راهنمایان محترم شما بیشتر از چهار سال نمیتوانند خدمت کنند؛ چون هر کدام از آنها چند سالی هست که خدمت میکنند و فرصتی باقی نمانده است پس قدر نعمت جلسات را بدانید دوشنبهها و پنجشنبهها حتماً حضور داشته باشید. حتی راهنمایان باید ارزش زمانی که در اختیار دارند را بدانند باوجود اینکه من همیشه در کنگره حضور داشتهام با خودم میگویم باید بیشتر قدر میدانستم.
ما باید ساعت ۴ در جلسه حضور داشته باشیم خیلی از جلسات نیز باید ساعت ۳ حاضر باشیم بعضیاوقات من دیر میرسیدم و الان پشیمانم که چرا قدر زمانم را ندانستم. زمانی که خانم انسیه به من گفتند جلسه سردار داریم من قبل از ساعت سه اینجا حضور داشتم؛ چون الان قدر میدانم لژیون سردار موهبتی است؛ یعنی لژیون سردار بسیار برای من لازم است آن راهنمایی که باید زودتر بیاید تا رهجو آموزش بگیرد لازم است که قدر زمان را بداند مخصوصاً زمانی که در کنگره هست.
هیچ اطلاعاتی از منابع کنگره بالاتر نیست. همه میگویند زرده تخممرغ آب پز را نخورید؛ ولی کنگره و علم روز دنیا میگوید که زرده تخممرغ آب پز برابر با سفیدهاش پروتئین دارد. اطلاعات کنگره ۵۰ سال از اطلاعات بیرون قویتر است، امروزه همه به دنبال غذای سالم هستند. آقای مهندس روز چهارشنبه بیان کردند: «انسانی که عصبانی میشود هوش او از یک فرد کودن کمتر است»، این موارد یک سری اطلاعات بسیار قوی است و به من آموزش میدهد که من بههیچعنوان و تحت هیچ شرایطی نباید عصبانی شوم و نباید کینه، دشمنی، خودبینی، خودخواهی و تکبر داشته باشم.
تمام ضدارزشها در درون من است من با اطلاعات کنگره باید آنها را از درون خودم بیرون کنم و مرحله دوم اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی است. درونی یعنی چه؟ اختلاف پتانسیل درونی چطور اتفاق میافتد من خدمتگزار بودم و عضو لژیون سردار شدم کمکم باید برای دنوری اقدام کنم. من راهنمای تازهواردین بودم آمدم تا راهنما شوم این اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی است. من به مسافرم گفتم که من به پهلوانی نیاز دارم من تجلیلم نزدیک است و قبل از اینکه تجلیل شوم پهلوانی برایم اتفاق افتاد. باید جایگاه بالاتری داشته باشم. اختلاف پتانسیل بیرونی؛ یعنی جایگاهی که من در جهان بیرون دارم. مرزبان بودم بخوانم تا راهنما شوم، راهنما هستم پس دستیار اسیستانت شوم یا پهلوان شوم هر جایگاهی که میتوانم انجام دهم.
اختلاف پتانسیل درونی چیست؟ دیروز من مواظب صحبتهایی نبودم و با حرف دل کسی را شکستم یا شاید فلان شخص از من ناراحت باشد به قول آقای مهندس حرفزدن ما نان قرضدادن به یکدیگر است من هنوز سی دی مینویسم و هیچ اجباری برایم نیست؛ ولی من به دنبال منابع اطلاعاتی صحیح و دقیق هستم.
میخواهم زندگی کنم و چشمه جوشان شوم پس باید سی دی بنویسم؛ ولی هیچ اجباری نیست پس دست خودمان است که خواسته ما چیست؟ ما نمیخواهیم چشمه قبلی باشیم؛ بلکه تمایل داریم سرشار از انرژی شویم. هر روز خودتان را تشویق کنید در سی دی نامه ۱۰ گفته شد: «خودتان را تشویق کنید؛ زیرا بسیار مهم است و از امراض جلوگیری میکند». چقدر خودتان را تشویق میکنید؟ چقدر نسبت به دیروز خود پیشرفت کردهاید؟ از هم میرسیم به منابع اطلاعاتی صحیح.
دیروز ساعت چند بیدار شدی؟ ساعت چند خوابیدی؟ امروز ساعت چند بیدار شدی؟ دیروز چقدر ورزش کردی؟ دیروز چه غذای سالمی خوردی؟ چه حرف خوبی، چه انرژی مثبتی؟ مثلاً من بگویم چقدر لاغر شدی چقدر خوشتیپ شدی الکی نه آن را در درونتان حس کنید و بیان کنید و این در درون حسکردن باز هم به تزکیه و پالایش مربوط میشود اینکه حس کنید چقدر شادابتر شده است راهنمای من چقدر شادابتر شده است یا رهجو حالش بهتر شده است این هفته مشارکتش چقدر قشنگتر بود و همه بستگی دارد که حس من چقدر تزکیه و پالایش پیدا کرده است و باعث شده من زیباییها و قشنگیها را ببینم که بتوانم تشویق کنم .
دست خود ما نیست که تشویق کنیم انسان نمیتواند الکی نان قرض بدهد باید نان داشته باشد تا قرض بدهد شما در درون تا چه دارید؟ شما خودتان را از نظر درونی تغییر دادهاید؟ اختلاف پتانسیل درونی همین را میگوید من از نظر درونی با فلان شخص مشکل داشتم آیا امسال نیز مشکل دارم؟ اجازه بدهید اختلاف پتانسیل به وجود بیاید. بگزارید که سرشار از انرژی شوید استاد امین میگوید: «انسانها به واسطه انرژی جذب یکدیگر میشوند».
قبلاً به دلیل پول بود کسی که پولدار بود میگفتند با او رفیق شویم تا ما نیز پولدار شویم، اکنون اینگونه نیست اکنون انسانها متفکرتر شدهاند الان به انرژی انسانها نگاه میکنند اگر انرژی بالایی داشته باشید جذب شما میشوند و دوستان زیادی خواهید داشت همه انسانها دوست دارند، دوست داشته شوند. خیلی قشنگ و لذتبخش است برای من که به من خوش آمد میگویند و دوستداشتن به من انرژی زیادی میدهد.
قبلاً تصور میکردم که من هیچ دوستی ندارم؛ ولی حالا به هر شعبهای میروم چقدر دوست دارم دوستانی با حسهای مثبت و با انرژیهای مثبت یکدیگر را بغل میکنیم هیچ اجباری در دستدادن ما نیست زمانی در مهمانی میگفتیم وای باید روبوسی کنیم؛ اما کرونا که آمد قدر در آغوش گرفتن و روبوسی را دانستیم.
اگر در زندگی قدر چیزی را ندانیم یک اتفاق برایمان پیش میآید تا قدر آن مسئله را بدانیم پس هر چیزی که دارید و ندارید قدرش را بدانید؛ چون اگر قدرش را ندانید آنها را از دست میدهید فرزند، مسافر، همسایه خوب، حال خوب. میتوانید بیدار شوید و نماز بخوانید روزه بگیرید غذا بخورید؛ اما آیا تابهحال از معده خودتان تشکر کردهاید؟ ه هضم غذا را به عهده دارد. تابهحال از چشمهایتان، دستانتان، پاهایتان و... تشکر کردهاید؟ اینها بسیار قشنگ هستند قدر هر چیزی را بدانید. انرژی و اختلاف پتانسیل را خودتان به وجود بیاورید.
مرزبانان کشیک: مسافر علی و همسفر سمیه
تایپ: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی خیام نیشابور
- تعداد بازدید از این مطلب :
214