جلسه هفتم از دور اول لژیون سردار نمایندگی محمدیپور قم با استادی پهلوان مسافر هاشم و نگهبانی پهلوان مسافر علیرضا و دبیری راهنما مسافر امیر و خزانهداری راهنما مسافر محسن با دستور جلسه «وادی یازدهم و تاثیر آن روی من» در تاریخ ۲۰ آذرماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۵:۴۵ شروع به کار کرد.
سخنان استاد:
سپاسگزارم که اجازه دادید در این جایگاه باشم تا آموزش بگیرم. در ابتدا تبریک میگویم به تکتک اعضای شعبه که در آزمون شرکت کردند، به نظر من باید به کسانی که قبول نشدند نیز تبریک گفت، زیرا با شرکت در آزمون آمادگی خود را برای خدمت به سیستم اعلام کردند، تبریک ویژه به راهنمایان محترم، گروه مرزبانی و ایجنت محترم.
درباره دستور جلسه: وادی یازدهم و تأثیر آن بر من؛ نکاتی از این وادی به دلم نشست و برداشتهایی از آن داشتم که در موردشان صحبت میکنم. جالب است که در ابتدای وادی آمده است آنگاه که روشناییها آبستن تاریکی بود، اهریمن از فرمان سرپیچی کرد، به نظر من وادی یازدهم دقیقاً به فرمان اشاره میکند، همانطور که در کتاب ادموند و هلیا آقای مهندس نیز به آن اشاره کردهاند که وقتی اهریمن سرپیچی کرد آنهم فرمان بود و اهریمن هم طبق فرمان عمل کرد. در ادامه گفته میشود که اهریمن به آرامی و خزنده به راه خودش تاخت، به نظر من آرام و خزنده راه ضدارزشهاست و جادوی هفت رنگ همان تریاک است، همچنین اشاره به تیر سوم و تیر خلاصی میکند، که اهریمن آخرین تیر خود را زد، منظور از تیر آخر مخدرهایی مانند شیشه، هروئین و مواد صنعتی است و مصرفکننده شیشه برای رسیدن به خواستهاش دست به هر کاری میزند. واقعاً کنگره ۶۰ کجاست؟.
در اثر کارهای ضدارزشی، دیگر الهام و القایی وجود نداشت، الهام و القا به گوش آنهایی که باید میرسید، دیگر نمیرسید و اشخاص دست به هر کاری میزند. من هاشم باید فکر کنم که کنگره۶۰ کجاست؟! در دل تاریکی اعتیاد، آن چاهی که سالها خشک شده بود و هیچکس نتوانست برای من هاشم و امثال من کاری کند. موقعی که من وارد کنگره شدم ۳_۴ نفر از راهنمایان شالشان را بستند، زیرا حالم خیلی خراب بود، گذرگاه هست و از آن عبور میکنیم.
خداوند سریع الحساب است، در سفر اول به یک صورت سریعالحساب و در سفر دوم هم به یک صورت دیگر، در سفر اول پاداش به کسی داده میشود که دو پله درست پیش برود و در هفته سوم پاداش خود را دریافت خواهد کرد، غیر ممکن است من مسافر دو پله درست پیش بروم و در هفته سوم پاداش خود را نگیرم، قطعاً خواهم گرفت. در سفر دوم کار ما با ضدارزشها است، جناب مهندس همیشه میگویند؛ ذرهای خوبی بکاری، خوبی برداشت میکنی و ذرهای بدی یا ضدارزش بکاری، قطعاً همان را برداشت خواهی کرد، اگر به اندازه یک ارزن خوبی و بدی زیر کوه باشه پدیدار میشه و برداشت میکنی.
به قول آقای زرکش کسی که متوجه شود کنگره 60 کجاست و چاه اعتیاد خشک شده بود و بداند پرونده آن چاه خشک شده را چه کسی قبول کرد؟ جناب آقای مهندس دژاکام. او میپرسد کیست که در این مسیر مرا همراهی کند؟ چه کسی در این مسیر یاری میکنه؟ راهنمایان و خدمتگزاران کنگره 60 او را همراهی میکنند.
در اینجا اشاره به ریسمان الهی میکند، به نظر من کسی میتواند به ریسمان الهی چنگ بزند که در کنگره 60 خدمتگزار باشد و در مسیر فراگیری آموزشها قرار گیرد، وقتی شخص خدمتگزار و آموزشپذیر باشد و از علم کامل کنگره 60 استفاده کند مانند منابع، منابع چشمههای جوشان هستند. در کذشته علم را کفتند ولی من متوجه نمیشدم، ولی آقای مهندس به صورتی مطرح میکنند که من متوجه میشوم، در سیدیهای ایشان کاملا دارند اشاره میکنند. در این وادی گفته میشود که علم، علم خوبی که به درد من هاشم بخورد و مرحله بعد خواست درونی و بیرونی من باشد، که خواست من باشد تا بتوانم به آن عمل کنم، من چقدر میتوانم به وادی یازدهم عمل کنم؟، برای مثال وقتی من در آزمون قبول شدم تازه به مرحله درونی و بیرونی رسیدهام و در آن جایگاه قرار گرفتهام، منابع برایم بالا آمده و به آرامی باید شروع کنم به رود تبدیل شوم، وقتی تبدیل به رود شوم تازه میتوانیم آموزشهای کنگره 60 را به مرحله عمل برسانیم، در لژیون سردار قرار بگیریم.
جناب زرکش گفتهاند؛ ما به بچههای کنگره 60 نمیگوییم به کنگره پول بدهید، بلکه میگوییم که بدانید کنگره 60 کجاست، کنگره 60 به راحتی شخص مصرفکننده را به درمان میرساند و او در طول درمان از مسیر لذت میبرد. خیلی خانوادههای در پشت در کمپها میروند تا عزیزانشانرا ببینند و خیلی راهها را میروند برای درمان، ولی هیچ راهی را پیدا نمیکنند، به شخص میگویند یک جو غیرت، یک جو اراده داشته باش، نمیشه، جواب نمیده، ولی در کنگره۶۰ افراد به راحتی به درمان میرسند، اگر تفکر بکنم من ببینم که بیش از 12 هزار نفر در آزمون شرکت کردهاند و این نشاندهنده آن است که همه آنها به مرحله شناخت اعتیاد رسیدهاند و متوجه شدهاند که کنگره 60 کجاست و چه کار بزرگی در حال رخ دادن است، ۱۲ هزار نفر دیگه پشت در کمپها نیستند. چقدر خانواده پشت این افراد و جوانان وجود دارد! آقای منصوری صحبتی کردند که بسیار جای تفکر دارد.ایشان گفتند؛ از کجا معلوم اگر که من به مصرف مواد ادامه میدادم، امروز دخترم پشت چراغ قرمز، شیشه ماشینها را پاک نمیکرد؟ این عین حقیقت است و خدارا بسیار شاکر و سپاسگزارم که در کنگره 60 حضور دارم و امیدوارم بتوانم در ابتدا به خود و سپس به دیگران خدمت کنم.
تهیه و تنظیم: گروه سایت مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
308