مشارکت مکتوب همسفر اشرف لژیون سوم از سیدی "معلم"
به نام اولین معلم، کسی که در اولین کلام فرمود: اقراء (بخوان). در میان احادیث پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) روایات مربوط به ارزش و اعتبار علم و عالم و متعلّم بهقدری فراوان است که شمارش تمامی آنها نزدیک به محال است. در منزلت و مقام معلّم همین کافی است که بدانیم، بزرگترین معلم جهان بشریّت حضرت رسول خاتم (ص) به این ویژگی خود افتخار میکردند. آقای مهندس میفرمایند: «همه ما معلّم هستیم.» داستان خلقت با بحث خدا و تعلیم انسان آغاز میشود. ملائکه به خداوند میگویند: میخواهید موجودی را خلق کنید که باعث فساد و خونریزی شود؟ خداوند میگوید: من میدانم؛ ولی شما نمیدانید.
علم از دو قسمت، مصرف و تولید تشکیل شده است. کسانی که مصرف میکنند؛ ولی تولید نمیکنند؛ مانند حمار هستند. خداوند میفرماید: بهراستی که بدترین صدا، صدای الاغ است. به این معنا که اگر کسی یاد بگیرد و یاد ندهد، گویی فقط فریاد میزند که من میدانم، به من احترام بگذارید. این صدا، صدای بدی است. ما زمانی میتوانیم ادعا کنیم، نشان از آدمیّت داریم که بتوانیم از علمی که آموختهایم، به دیگران تعلیم بدهیم. نقطهٔ شروع خلقت انسان، داستان آدم و حوا است که به دلیل اهمیت زیاد، بارها در قرآن بیان شده است. اولین معلم بشریّت، خداوند است. ازاینرو انسان همیشه در حال آموزش گرفتن است.
ما میتوانیم، آموزش مثبت را در هر زمینهای به دیگران انتقال دهیم. کسی که میخواهد آموزش ببیند، باید فرمانبردار باشد. هر شخصی زمانی که فرمانبرداری را یاد گرفت، میتواند فرماندهی را هم یاد بگیرد. دلیل اینکه داستان آدم و حوا بارها در قرآن تکرار شده است، این است که خداوند میخواهد به بشریت بگوید که نقض فرمان مجازات دارد و باید از ورود به تاریکیها جلوگیری نمایید؛ حالا در هر سطح و سطوحی که هستید؛ چه آدم و حوا و یا فرزند آنها باشید. مجازاتکننده میتواند خداوند، مدیر، معلم یا پدر و مادر باشند. ربا، رشوه، غیبت، دروغ و غیره، نمونهای از نقض فرامین است. برای خروج از تاریکیها باید فرامین را بهدرستی اجرا کنیم و تنها به دعا و نذر یا کارهایی که تأثیری ندارند، اکتفا نکنیم.
انسان میتواند با کمکگرفتن از افراد دانا و متعّهد و با فرمانبرداری از آنها مرحلهٔ تاریکی را پشت سر گذاشته و وارد مرحلهٔ روشنایی شود؛ برای مثال: فرد معتاد میتواند با فرمانبرداری از راهنما به سمت جلو حرکت کند و بهسلامت جسم و تعادل نزدیک میشود؛ ولی اگر خودمختار عمل کند، نهتنها به رهایی از بند مواد مخدر نمیرسد؛ بلکه سقوط سختی را هم تجربه خواهد کرد؛ زیرا راهنما تاریکیها را تجربه نموده و میتواند، جهل و نادانی فرد را با هدایت او در مسیر ارزشها به دانایی مؤثر تبدیل نماید. استاد، سخت بودن کار راهنما را اینگونه بیان میکند که نیمی از وجودش تاریکی و نیمهٔ دیگر او روشنایی است. یک راهنما توانسته بر نیمهٔ تاریک وجودش غلبه کند و آن را تبدیل به روشنایی نماید؛ اگر راهنما، آن زمان که تاریکیهای خودش از پشت سر و تاریکیهای رهجو از روبهرو بر او هجوم میآورند، نتواند بر نفس خود غلبه کند، هر دو سقوط میکنند.
همهٔ ما میدانیم که خداوند با علمی که دارد، جهان را اداره میکند و این موضوع در مورد انسان هم صدق میکند؛ اگر ما بخواهیم فرمانروای وجود خود باشیم، باید علم داشته باشیم و این علم به کمک روح انجام میپذیرد. روح هم تحتالامر رب است و میتواند آن چیزی که بر ما پوشیده و پنهان است، نمایان کند. شرط اصلی عبور از تاریکیها، عدم نقض فرامین و فرمانبرداری است. این اتفاق گاهی با آموزشدیدن و گاهی با آموزشدادن رخ میدهد. در پایان سیدی اینچنین بیان میشود که برای خروج از تاریکیها باید از یک سری خواستهها که بهظاهر به نفع ما است، گذر کنیم و نتیجهٔ آن برایمان مهم نباشد.
منبع: سیدی "معلم"
ویرایش: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: دبیر سایت همسفر ماندانا
همسفران نمایندگی بیهقی سبزوار
- تعداد بازدید از این مطلب :
186