جلسه هفتم از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صادق قم با استادی راهنمای محترم مسافر جواد و نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه "وادی یازدهم و تأثیر آن روی من" سهشنبه 19 آذرماه ۱۴۰۳ ساعت 16/5 آغاز بکار کرد
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا از نگهبان محترم جلسه تشکر میکنم که فرصت دادند در این جایگاه قرار بگیرم و از ایجنت محترم شعبه و گروه مرزبانی بابت مهیا ساختن این بستر که برای آموزش هر چه بهتر ما صورت گرفته تشکر میکنم و امیدوارم تمام این آموزشها را در زندگی روزمره کاربردی کنیم.
دستور جلسه امروز در دو بخش میباشد:
اول: وادی یازدهم و تاثیر آن روی من
دوم: تولد مرزبان محترم احمد آقا میباشد که امروز آن را جشن میگیریم
بخش اول: رودهای خروشان و چشمههای جوشان هردو به بحر اقیانوس میریزند من در مورد دستور جلسه این چند روز خیلی فکر کردم و صحبتهای آقای مهندس را گوش کردم دیدم الحق و الانصاف آن چیزهایی که ما تو کنگره یاد میگیریم فقط گرهگشای راه مصرفکننده نیست به درد همه اقشار جامعه می خوره چند وقت پیش گفتم و در لژیون هم گفتم منتظر روزی باشید که رهجو به یاد در لژیون بنشیند و شما بهطور مثال از پروتکل آقای مهندس برای درمان سرطان و درمان Ms برای بهبود بیماری آن استفاده کنید و حتماً این اتفاق میافتد و کنگره فقط برای درمان اعتیاد نیست یک روز همسفرها به جون ما مسافرها دعا میکنند که ما باعث شدیم آنها پایشان به کنگره باز شود و از آموزشهای کنگره استفاده کنند در مورد وادی یازدهم چشمههای جوشان و رودهای خروشان تشبیه به خود بنده است که برای اینکه تبدیل بشوم به چشمه نیاز دارم به منابع آموزشی آقای مهندس در سی دی علم و عمل میگوید: ما نمیدانستیم این علمی که داریم یاد میگیریم چه کاربردی دارد و به دردمان میخورد و گره ای از زندگیمان باز میکند و یا خیر باز نمیکند و یک مثالی میزند که یک بنده خدایی یک سوزن را از تو سوراخ سوزن رد میکند و سی سال از عمر خود را گذاشته که بتواند این کار را انجام دهد و هیچ گره ای از کار کسی باز نمیکند ولی منابع آموزشی و علم کنگره ناب است و به قول اکبر آقا که میگفت روی سنگ هم بگذاری آب میشود که همانجا در وادی چهاردهم که میگوید در دلسنگ بکوبید و ترکیبها را جدا کنید واقعاً علم کنگره دل بنده را آب کرد و هروئین را از من گرفت و خیلی از مشکلات و ضد ارزشها را گرفت اگر این مسیر و این آموزشها را ببینم و در حق خودم کملطفی کنم مثل همان رودخانهای که به بحر اقیانوس نمیرسد بلکه به باتلاق میرسد و تعیینکننده این مسیر فقط خودم هستم که چقدر از این مسیر آموزش بگیرم و بهره ببرم.
بخش دوم: من هم به نوبه خودم خدمت احمد عزیز تبریک عرض میکنم.
پیام تولد: احمد عزیز تا رسیدن شکوفهها به میوه وقتی نیست از این ورطه بگذریم میبینید راه رفتن و درست راه رفتن مهم است سپس میتوانی حتی یک دونده ماهر هم بشوی اولین سال رهاییات پرشکوه باد. احمد تیرماه سال 1401 وارد لژیون من شد با کوله باری از تاریکی و مشکلات و ازلحاظ چهره و رفتاری خیلی مشخص نمیشد اما درون بسیار آشفتهای داشت و مشکلات زیادی داشت که الآن هم دارد، تبریک عرض میکنم به راهنمای همسفرشان خانم دلشاد که ظاهراً همسفر احمد آقا به کنگره نمیآید که انشاالله تغییرات در ایشان زیاد شود که همسفرشان دوباره به این مکان برگردد بنده هر چه گفتم در سفر اول و سفر دوم آنها را گوش کرد و رها شد و مرزبان و عضو لژیون سردار شد و در پارک فدک خدمت میکرد و در آزمون کمک راهنمایی شرکت کرد و به لطف خدا قبول شد و من به همه دوستان که قبولشدهاند تبریک میگویم و انشا الله در مسیر خدمت قرار بگیرند و از آن لذت ببرند.
پیام تولد مسافر احمد:
احمد عزیز تا رسید شکوفهها به میوه وقتی نیست از این ورطه بگذریم میبینید راه رفتن و درست راه رفتن مهم است سپس میتوانی حتی یک دونده ماهر هم بشوی اولین سال رهاییات پرشکوه باد
اعلام سفر مسافر احمد:
آخرین آنتی ایکس مصرفی: شیره تریاک
روش درمان: DST
داروی درمان: شربت OT
ورزش در کنگره: شنا و بدمینتون
مدت سفر اول: یکسال
به راهمنایی راهنمای محترم آقا جواد
مدت رهایی: هفده ماه و پانزده روز
در ادامه، سفر سیگار داشتم
آخرین آنتی ایکس مصرفی: سیگار
روش درمان : DST
داروی درمان: آدامس نیکوتین دار خوراکی
مدت رهایی: سیزده ماه
به راهنمایی راهنمای گرانقدر آقا علیرضا
آرزوی مسافر احمد:
آرزوی اول، وصل شدن همسفرم به کنگره میباشد که طبق فرمایشات استاد امین: با یک بال نمیتوان پرواز کرد.
آرزوی دوم: نمایان شدن راه برای مصرف کنندگانی که واقعا خواسته درمان اعتیادشان را دارند.
خلاصه سخنان مسافر احمد:
من اول میخواستم از حس و حال خودم بگویم آقا جواد فرمودند که من با حال خیلی بدی آمدم که همه راهها را رفته بودم فکر نکنم جایی باشد که گفته باشند و من نرفته باشم و شاید قطع مصرف داشتم از یک روز تا 5 یا 7 سال ولی همیشه فکرم درگیر بود و از خدای خودم ممنونم که مسیر کنگره را به من نشان داد و از آقای مهندس و استاد امین و خانواده محترمشان تشکر میکنم که این بستر را فراهم کردند که بنده اینجا بنشینم و به حال خوب برسم و دیگر وسوسه نداشته باشم و از آقا جواد راهنمای خودم تشکر میکنم من اول که میخواستم راهنما بگیرم خیلی فکرها به سرم میآمد که آن همسن خودم باشد که بتوانم با آنهم حس باشم و راحت صحبت کنم و در زمان انتخاب راهنما آقا جواد یک لبخندی زد که هنوز در ذهن من هست که باعث شد ایشان را انتخاب کنم الآن خیلی خیلی دوستش دارم و از آقا علیرضا ممنونم که راهنمای درمان سیگارم بوده و تبریک میگویم به مسافران و همسفران که در آزمون کمک راهنمایی قبول شدند، از دوستانی که نسبت به من ابراز لطف داشتند تشکر میکنم و با احترام به دستور جلسه، دوستان چیزی که شخص بنده را در کنگره نگه داشت محبت بوده یعنی همان وادی چهاردهم که جناب آقای مهندس میفرمایند: آنچه باور است محبت است، من بعد از دو ماه از ورودم در کنگره میخواستم دیگر نیایم و با علم کنگره که در این مدت کوتاه آموخته بودم، کم کم دارو را کم کنم تا به رهایی برسم اما در اینجا آنقدر احساس محبت زیاد بود که مانع این قصد و نیت بنده شد.
عکاس: مرزبان خبری مسافر امیر
تایپ و ارسال خبر: مسافر یوسف لژیون دوم و مسافر علی لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
189