جلسه دوم از دوره هشتادوچهارم کارگاههای آموزشی همسفران کنگره۶۰ با استادی راهنما همسفر پروین، نگهبانی همسفر بهاره و دبیری همسفر فریماه با دستور جلسه «وادی یازدهم (چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند.) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بهکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه، دبیر محترمشان، خانم راحله ایجنت شعبه و مرزبانان سپاسگزارم که استادی و مسئولیت جلسه را به من واگذار کردند که آموزش بگیرم و خدمت کنم. ابتدا واجب میدانم که هفته بنیان را خدمت آقای مهندس، خانواده گرامیشان و کلیه اعضای کنگره۶۰ تبریک و تهنیت عرض کنم.
دستور جلسه امروز راجعبه وادی یازدهم است. «چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.» آقای مهندس کتاب عشق یا ۱۴ وادی برای رسیدن به خود را نوشتند تا نگرش و جهانبینی ما تغییر کند. از وادی یازدهم به بعد، به نوعی این وادیها حالت نمایشنامهای پیدا میکنند تا ما مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بهصورت نمایشنامه بهتر یاد گرفته و آموزش بگیریم. ابتدای این وادی پیامی هست که میگوید: «آنگاه که روشناییها آبستن تاریکی بود، اهریمن از فرمان سرپیچی کرد. اهریمن که بود؟ همانی که خودش جزء نیروهای الهی بود؛ ولی بهواسطه اینکه نمایشی از روز الست به ما نمایش داده میشود، وجود و زایش دوگانگی را بیان میکند. همهچیز خیلی عالی، سلاماً سلاما، صلح و آرامش بوده است؛ ولی هیچ آموزش و تکامل نفسی برای انسانها در بر نداشته است.» بنابراین اهریمن نقش نیروهای تاریکی را بازی میکند تا ما را به چالش بکشد، شایستگی و برتری خودش را به نمایش بگذارد. اهریمن نیروهایش را در لامکان، جایی خارج از کره زمین و در آسمانها جمع میکند و به آنها میگوید که به انسان نیرو و قدرتی به نام اختیار داده شده است که ما فاقد آن هستیم؛ ولی ما فقط میتوانیم از طریق الهام و القاء انسانها را گمراه کنیم. ما اجازه اقدام دیگری را نداریم؛ یعنی نمیتوانیم یک نفر که نمیخواهد کار منفی انجام بدهد را به زور به انجام کارهای ضد ارزشی مجبور کنیم. اختیار انسانها محترم است؛ ولی یک چیز را یادآوری کرد و گفت از آنجاییکه قلمرو جهان مادی و جسم خاکی به انسانها هدیه داده شده است، بهترین ترفند و کلیدیترین موضوع ماده و مادیات است؛ یعنی ما هم میتوانیم از طریق مواد مخدر و هم مادیات برای گمراه کردن انسانها استفاده بکنیم. راحت میتوان با این دو موضوع به انسانها غلبه کرد. پروژه آغاز شد، تاریکی، انسانها را دربر گرفت و ما وارد آزمون شدیم. از آنجاییکه انسان دارای رذایل و فضایل است و ما در وجودمان هر دو صفت را داریم، این وظیفه نفس من است که تصمیم میگیرد که حرف کدام نیرو را گوش کند؛ حرف عقل درون، روح و یا حرف اهریمن و نیروهای تاریکی را. بنابراین پروژه جادوی هفت رنگ رقم خورد. جادوی هفت رنگ چه بود؟ ابتدا خشخاش که یک گیاه دارویی بود را عرضه کردند که تریاک از آن گرفته میشود. از آنجاییکه مواد مخدر ابتدا پاداشهایی به انسانها میدهد، انسانهای سالم از تریاک بهخاطر پاداشهایش استفاده کردند تا جنگاورترین، شجاعترین و زیباترین انسانها با مصرف تریاک یا مواد مخدر، تبدیل به ترسوترین، زشتترین و بدبختترین انسانها شوند.
پروژه دوم مرحله خمر، هروئین بود که توسط متخصصین دانشمند برای مبارزه با تریاک آغاز شد؛ ولی خود هروئین غافل از اینکه دهها برابر تخریب بیشتری از تریاک دارد و اما بخش سوم که باز هم توسط متخصصین دانشمند در آزمایشگاهها ساخته شد، اکستازی، شیشه، نیروزاها و قرصهای روانگردان بود تا فساد، جرم، جنایت و قتل را در درون انسانها رقم زند؛ اما ما وظیفهمان چیست؟ برای اینکه با اهریمن بتوانیم مبارزه کنیم، آیا میشود با شمشیر چوبی به جنگ اهریمن رفت؟ ما در کنگره با سلاح آگاهی با نیروی اهریمن مبارزه میکنیم؛ بنابراین در این وادی میگوید چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند. چطور میشود چشمه جوشان بود؟ چشمه جوشان باید منابع آبی خیلی زیادی داشته باشد تا رودی که از آن سرچشمه میگیرد آنقدر خروشان، حجیم، عظیم و زیاد شود که هر چه سنگلاخ و قلوه سنگ است را از سر راهش بردارد. من انسان چطور میتوانم چشمه جوشان باشم؟ من به منابع اطلاعاتی صحیح در مسیر دانایی که همان اطلاعات آقای مهندس دژاکام در روزهای یکشنبه و چهارشنبه، پر از آموزش است و سیدیهایی به من ارائه میدهد که در برترین دانشگاههای جهان نیز این آموزشها وجود ندارد، بایستی وصل باشم. خودم را به روز کنم و مرتباً در حال آموزش باشم، به چشمهای پر از آب تبدیل شوم تا بتوانم با مسائل و مشکلات زندگی مواجه شوم، مشکلات را حل بکنم و یاد بگیرم. حال برای اینکه این چشم زلال بشود، باید چه کاری انجام دهیم؟
قسمت بخشش مالی را آقای مهندس توصیه میکنند، میگویند ما هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی باید بخشش داشته باشیم. باید مجرا بوده و مسدودکننده نباشیم. اگر پول و ثروتی به دست میآید، بخشی از آن مال من و بخشی برای مخلوقین الهی است. نیاز آنهایی که نیازمند هستند، در مال و اموال من است و باید ببخشم تا چشمه من زلال شود.
با معنویات و آموزشهایی که در کنگره یاد میگیرم، باید بتوانم تغییر جایگاه بدهم. اگر سفر دومیام، باید مرزبان، راهنما، دبیر و نگهبان بشوم و خدمت کنم. در جلسه مشارکت کنم، شاید گرهی از یک سفر اولی باز کند. من آن روز، کار و رسالتم را انجام داده و مجرا بودهام.
رهایی چهل سیدی
تهیه گزارش و ارسال: همسفر مهسا لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)
عکاس: همسفر فاطمه لژیون راهنما همسفر بهجت (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
382