English Version
This Site Is Available In English

بهشت خداوند بر روی زمین

بهشت خداوند بر روی زمین

پایان هر نقطه سر‌آغاز خط دیگری است.

26سال پیش خداوند به من پسری مهربان و خوش‌قلب بخشید. هر روز او در جلوی چشمان من رشد می‌کرد و بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد. مقاطع تحصیلی را یکی پس از دیگری پشت‌سر می‌گذاشت. پسری که تا 14‌سالگی با گرفتن دستان من به خواب می‌رفت، روز‌به‌روز بزرگ‌تر و از من دورتر می‌شد و بیش‌تر به درون تاریکی‌ها فرو می‌رفت. گاهی با خود فکر می‌کنم که با تفکرات اشتباه و نداشتن آگاهی و همراهی کردن ضد‌ارزش‌ها، او را با دستان خودم به درون تاریکی‌ها هدایت کردم.

روزی به خود آمدم و دیدم فرزندم که آرزوهای زیادی را برایش داشتم و همه‌ موفقیت‌هایش را یکی پس از دیگری از کودکی‌اش در ذهنم تصور می‌کردم، در حال پر‌پر شدن است. به‌ جز غصه خوردن و این‌که ثانیه‌به‌ثانیه تماشاگر نابودی‌اش باشم کاری از دست من برنمی‌آمد و دیگر حرف‌ها و اشک‌هایم برایش معنا و مفهومی نداشت. او را التماس می‌کردم، خواهش می‌کردم؛ ولی نمی‌پذیرفت.

با گذشت زمان رفته‌رفته بیش‌تر تغییر کرد و دیگر تصمیمات منطقی نمی‌گرفت؛ حتی گاهی از زمین و زمان عصبانی و طلب‌کار بود و گاهی اوقات مانند کودکی مهربان و دل‌سوز رفتار می‌کرد کاملاً از حالت تعادل خارج شده بود. شب و روز از خدای خودم می‌خواستم که فقط یک راه بر سر راه فرزند من قرار دهد؛ اما نمی‌دانم چه‌طور و چگونه. سال‌ها انتظار کشیدم تا امروز متوجه شده‌ام که باید زمان مناسب فرا می‌رسید و اذن حضورمان صادر می‌شد.

آن روز رسید و در تولد 27‌ سالگی‌اش وارد بهشتی به نام کنگره شد. دقیقاً روزی که پسرم متولد شده بود انسانی فرزانه و استادی بخشنده به درمان اعتیاد دست پیدا کرده بود. بعد از گذشت این همه سختی‌ و ناراحتی‌ها امروز در سن 27سالگی بالاخره فرزندم پا به مکانی مقدس نهاد و در مسیر درمان قرار گرفت. با قدم گذاشتن در بهشت خداوند بر روی زمین هر روز شاهد این هستم که فرزندم با آموزش‌های کنگره ذره‌ذره مسیر ضد‌ارزش‌ها را در حال برگشتن است.

او با پذیرش مسئولیت‌هایش و با افزایش آگاهی و دانایی خود در مسیر پر از نور کنگره قرار دارد. می‌بینم که چگونه تلاش می‌کند تا تعادلش را به‌دست آورد و مانند یک انسان متعادل به زندگی‌اش ادامه می‌دهد. مسیری طولانی و سخت در پیش داریم که بخش کوچکی از آن را طی کرده‌ایم؛ همان‌گونه که امیدم را در این سال‌ها از دست نداده‌ام در ادامه مسیر هم ذره‌ای شک نخواهم کرد که پسر قشنگ من از تمام تاریکی‌ها و حصارهایی که دور خود کشیده و تمام آسیب‌هایی که به جسم و روان خود وارد کرده است، رها خواهد شد.

ایمان دارم با عملی کردن تمام آموزش‌های کنگره، بهترین‌ها رقم خواهد خورد. خوش‌حالم که او را در این سفر یاری می‌کنم و با آموزش‌های ناب کنگره بهترین همسفر برای فرزندم خواهم شد. امیدوارم تمام فرزندان سرزمینم که هم‌چون پسر من درگیر بیماری اعتیاد هستند مسیر کنگره برای‌شان آشکار شود. امروز من به لطف خداوند مهربانم و دستان پرتوان آقای مهندس‌دژاکام خوش‌حال‌ترین مادر روی زمین هستم.

رابط خبری: همسفر نازنین مرزبان خبری
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یکم)
ارسال مطلب: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یکم)
نمایندگی همسفران سمنان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .