جلسه پنجم از دوره پانزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دلیجان با نگهبانی مسافر احمد و استادی مسافر راهنمای تازه واردین مسافر اباذر و دبیری مسافر مجتبی، با دستور جلسه:« وادی یازدهم و تاثیر آن بر روی من»، مورخ ۱۹ آذر ماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان اباذر هستم یک مسافر، در ابتدا تشکر میکنم از نگهبان جلسه، ایجنت محترم و لژیون مرزبانی که اجازهی خدمت و آموزش گرفتن در این جایگاه را به من دادند وامیدوارم که بتوانم استفاده لازم را از این جایگاه ببرم. وادی یازدهم میگوید چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر اقیانوس میرسند که در کنگره من خیلی چیزها را یاد گرفتم و چیزی که باعث میشود کنگره همیشه خروشان باشد این است که آن منبعی که آموزشها از آن جاری میشود پاک و زلال است و تمامی افرادی که در کنگره خدمت میکنند بدون مزد و مواجب هستند و هدفشان این است که یک سری افراد مصرفکننده به حال خوش برسند و برای اینکه در این مسیر بمانند شاید در خیلی از مواقع حرفهایی را میشنوند و یک سری مشکلات هم برایشان پیش میآید ولی تمام اینها به خاطر آن هدفی است که دارند و این مشکلات برایشان قابل هضم است.
مانند همان آبی که در جریان است و مسیرش را باز میکند و موانع را از سر راه خودش کنار میزند و یک رود در ابتدا از چشمه که شروع میشود، زمانی که جاری شد در مسیر خودش با سنگها و سنگریزهها مواجه میشود و آنها را کنار میزند و به حرکت خودش ادامه میدهد و زمانی که به بحر و اقیانوس میرسد از وجود خودش لذت میبرد. آن چیزی که باعث میشود من در مسیر خودم ماندگار باشم و مسیر درست را بروم این است که برداشت من از آن چیزهایی که میشنوم درست باشد و در پیام بهترین راه میگوید: بهترین راه کوتاهترین راه نیست که میشود آن را به وادی یازدهم ربط داد که هدف به تنهایی مطرح نیست و ما باید به درستی به آن هدف برسیم آن انرژی را دریافت میکنیم و اگر من به این پیام دقت کنم که بهترین راه کوتاهترین راه نیست، مثلاً زمانی که رانندگی میکنم با سرعت بالا حرکت نمیکنم و زمانی که به دوربین رسیدم سرعت خودم را پایین نمیآورم و برای نیامدن به کنگره دلیل نمیآورم و باید این را بدانم هر زمان که به کنگره نیایم خودم ضرر میکنم در ادامه که آزمون راهنمایی را قبول شدم زمانی که ایجنت شعبه گفتند که برای کارآموزی باید به اصفهان یا تهران بروید من ابتدا تصور کردم که چرا باید اذیت بشویم و این همه راه برویم ولی بعداً که فکر کردم این را متوجه شدم که کارآموزی برای آموزش گرفتن خود من هست و این یک مانع برای رسیدن به خدمت راهنمایی است که باید از سر راه خودم آن را بردارم.
آقا محمد که در جایگاه ایجنت و راهنمایی خدمت میکند به این نتیجه رسیده است که کارآموزی یک توشه برای راهنمایی است و تک تک این سختیهایی که ما در مسیر خودمان مشاهده میکنیم باید به دید خدمت نگاه کنیم خیلی راحت میتوانیم کنار بیاییم و از انجام دادن آن لذت میبریم وامیدوارم که به این نتیجه برسم که مشکلات را به چشم لعنت نبینم و نباید به این بسنده کنم که چون جایگاه راهنمایی را به دست آوردهام به بحر و اقیانوس رسیدهام. بحر و اقیانوس آن حسی است که از انجام وظایف من ایجاد میشود یعنی اگر من کار خودم را به درستی انجام بدهم حس خوب به من دست میدهد و آن همان بحر و اقیانوسی است که در این وادی میگوید و باید بیشتر به این قضیه دقت کنم که شادی در انجام وظیفه است و زمانی حالم خوب میشود که خدمتی را که انجام میدهم به درستی و به نحو احسن انجام بشود و به عنوان یک رهجو تمام وظایف خودم را به درستی انجام بدهم و با انرژی بالا وارد کنگره و لژیون بشوم. از همه شما سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش کردید.
برگزاری جلسه مرزبانی
تایپ: مسافر عباد - لژیون مرزبانی
عکس و ارسال خبر: مرزبان خبری
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
109