English Version
This Site Is Available In English

اگر آموزش بگیریم و حرکت نکنیم؛ مانند مرداب می‌شویم.

اگر آموزش بگیریم و حرکت نکنیم؛ مانند مرداب می‌شویم.

چهارمین جلسه‌ از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی ویژه همسفران کنگره۶۰ نمایندگی صفادشت با استادی همسفر سما رهجوی راهنما همسفر ژیلا و نگهبانی همسفر زهره و دبیری همسفر فروزان با دستور جلسه «وادی یازدهم و تاثیر آن روی من» روز سه‌شنبه ۲۰ آذرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۴ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

وادی یازدهم (چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند) در این وادی از کلمات زیادی استفاده شده که‌ در کنگره از آن‌ها استفاده می‌کنیم؛ مانند اهریمن، قدرت مطلق، انسان و اختیاری که دارد، القا و الهام و ... . ما باید از طبیعت الگو بگیریم؛ وقتی به یک رود نگاه می‌کنیم؛ می‌بینیم، این رود از کوهستان جاری می‌شود و از جنگل‌های متنوع و درختان زیبا می‌گذرد؛ ولی به این زیبایی وابسته نمی‌شود؛ چون اگر وابسته شود؛ قطعاً متوقف می‌شود و ساکن شدن مانع پیشرفت می‌شود.

همه ما انسان‌ها باید از زندگی لذت ببریم؛ ولی وابسته نشویم؛ چون سکون برابر است با سقوط. هر مصرف کننده‌ای مصرف مواد مخدر را تجربه کرده است و هیچ لذتی برای او بالاتر از مصرف مواد نیست؛ چون وابسته شده و این سبب سقوط او شده است؛ اگر ساختار یک چشمه را نگاه کنیم، ذخایر این چشمه از برف و باران است و جوشش چشمه  از اختلاف پتانسیلی است که دارد. یک انسان هم اگر اطلاعات و آگاهی را ذخیره کند؛ مانند چشمه به جوشش در می‌آید و با گرفتن خدمت در کنگره اختلاف پتانسیل  ایجاد شده در او تولید انرژی می‌کند.

در کنگره همه ما در حال دریافت کردن و آموزش هستیم؛ ولی آیا با خدمت باز پرداخت خود را می‌پردازیم؟ اگر آموزش بگیریم و حرکت نکنیم؛ مثل مرداب می‌شویم و اگر قدم برداریم و خدمت کنیم، رود خروشانی می‌شویم در مسیر خود که آبادی‌های زیادی را تشکیل می‌دهد. اکثراً بهانه می‌آوریم و در کلاس‌ها شرکت نمی‌کنیم؛ وقتی کلید را به ما دادند و ابزار داریم، نمی‌دانیم چه‌طور باید از این کلید استفاده بکنیم و این همان بهانه آوردن است؛ چون انسان اختیار دارد؛ اگر بخواهیم اختیار را توضیح دهیم؛ اگر در جهت ارزش‌ها حرکت کنیم، الهام و القا در جهت ارزش‌ها ما را یاری می‌کنند.

ولی اگر در جهت اهریمن و ضد ارزش‌ها حرکت کنیم؛ قطعاً القا و الهام در جهت ضد ارزش‌ها صورت می‌گیرد؛ پس من هستم که تعیین می‌کنم کجا و چگونه باید حرکت کنم. هر قدمی که ما برمی‌داریم اختیار با ما همراه است. صبح که از خواب بیدار می‌شوم، گویی نیرویی به من می‌گوید، از تخت بلند شو، نفس بکش، ورزش کن، سی دی‌‌ بنویس، غذا درست کن، منزل را تمیز کن، همزمان هم یک نیرویی به من می‌‌گوید؛ بخواب، وقت داری، حالا فوقش ساعت یک بلند می‌شوی، ساعت چهار ناهار می‌خوری و از این مدل وعده وعید‌ها؛ ولی در واقع این من هستم که انتخاب می‌کنم؛ کدام مسیر را انتخاب کنم و در ادامه آموزش‌هایی که در کنگره دریافت می‌کنم را کاربردی کنم.

اگر به من در کنگره خدمتی نرسید؛ مطمئناً این خدمت را برای من لازم ندانسته است و اصلاً نباید ناراحت شوم، می‌توانم در خارج از کنگره خدمت کنم و آموزش‌هایی که دریافت کرده‌ام را کاربردی کنم. زمانی که به من یک مسئولیتی سپرده می‌شود، چه با حقوق و چه بی حقوق سعی کنم، با بهترین حالت از پس آن بر بیایم تا اطرافیان هم از من رضایت داشته باشند و باعث خشنودی دیگران شوم و این‌که مسئولیتی را که به من سپردند را با عشق پذیرا‌ شوم و در قبال این عشقی که می‌ورزم در حقیقت منتظر این‌ نباشم که عشق و محبتی را دریافت کنم. عشق دادنی است ولی به زور، گرفتنی نیست؛ اما مطمئن باشیم در رودی که عشق و محبت جاری می‌کنیم؛ قطعا آن رود به اقیانوس عشق و محبت می‌رسد.

در مورد کمال گرایی هم اگر بخواهم بگویم  در واقع من فکر می‌کردم که کمال‌گرایی خیلی بد است؛ ولی وقتی که در مورد این کلمه تحقیق کردم متوجه شدم، کمال‌گرایی با صفت منیت است که بد می‌شود. همهٔ انسان‌ها از نیستی به هستی رسیدند، از غارنشینی به اوج نشینی و از تاریکی به روشنایی رسیدند و تمام این‌ها نشان ‌دهنده کمال‌گرا بودن انسان می‌باشد، کمال‌گرایی که درش صفت منیت باشد؛ باعث می‌شود که من کارهای خود را نتوانم با موفقیت به اتمام برسانم. هر شخصی بر حسب عدالت در هر جایگاهی قرار می‌گیرد و به نظر من همه این‌ها ثمره اعمال ما است که در این نقطه از زندگی قرار داریم.

حتی وقتی پیشنهاد استادی را به من با دستور جلسه وادی یازدهم دادند؛ هر چه با خود در مورد جایگاه استادی تفکر می‌کردم، که من چه خدمتی را انجام داده‌ام که این جایگاه نصیبم گردیده است؛ ولی انگار که خدا در جاده‌ای که من گم شده بودم دست من را گرفت و هدایتم کرد؛ یعنی انگار که تلنگر شد در ذهن من که سما، تو همسفر پدرت هستی؛ جایگاه رهجویی برای هر شخصی که همسفر پدر است اتفاق نمی‌افتد، هر مسافری به خوبی سفر نمی‌کند، هر همسفری در لژیون سردار نمی‌نشیند، هر مسافری اعلام دنوری نمی‌کند. برای خود متوجه شدم که قدم  بزرگی برداشته‌ام و رودهایی هر چند کوچک درست کرده‌ام و مطمئن هستم که به هم می‌پیوندند و رودهای خروشانی را تشکیل می‌دهند که در آخر به بحر و اقیانوس خواهد رسید.

در ادامه معرفی مسئول آبدارخانه همسفر معصومه و تقدیر از مسئول قبلی همسفر شهناز

تایپ: همسفر شایسته (عضو لژیون سردار) دبیر اول سایت
ویراستاری: همسفر زهرا (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
ارسال: همسفر الهام (عضو لژیون سردار) دبیر دوم سایت
عکس: همسفر سوگند (عضو لژیون سردار)
مرزبانان کشیک: همسفر پروین و مسافر اکبر
همسفران نمایندگی صفادشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .