یازدهمین جلسه از دوره سیوششم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی فردوسی با استادی همسفر معصومه، نگهبانی راهنما همسفر مریم و دبیری همسفر راضیه با دستورجلسه: «وادی یازدهم؛ (چشمههای جوشان و رود خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۹ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان معصومه هستم یک همسفر
وادی یازدهم؛ چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.
چشمههای جوشان؛ تمثیل انسانهایی است که با آموزش گرفتن، در مسیر حرکت قرار میگیرند و تغییر جایگاه میدهند، به این دلیل در آنها انرژی مثبت به وجود میآید و زندگی را بهتر ادامه میدهند.
رودهای خروشان؛ تمثیل انسانهایی است که وقتی در مسیر درست قرار میگیرند، دیگر هیچچیز نمیتواند مانع حرکت آنها شود.
زمانیکه انسان بتواند یک چشمه جوشان و یک رود خروشان باشد، میتواند به بحر و اقیانوس راه پیدا کند که منظور از بحر و اقیانوس، همان تلاش و کوشش است. اگر ما بخواهیم به نتیجه برسیم، باید تبدیل به یک چشمه جوشان شویم. هیچ انسانی از ابتدایی که قدم به حیات نهاد، چشمه خشکیده و کمآب نبوده است بلکه در طولِ زمان، از صراطِ مستقیم خارج و در عمق تاریکیها فرو رفته و تبدیل به یک چشمه خشکیده و کمآب شده است.
اگر بخواهم در رابطه با این وادی و آموزشهایی که گرفتهام، بگویم؛ اول اینکه تا خودِ انسان تلاش نکند به هیچچیزی دست پیدا نخواهد کرد، همینطور در موردِ من، قبل از اینکه وارد کنگره شوم و با این مکان آشنا شوم، در عمق تاریکیها بودم و به دنبال راهی برای پیدا کردن مشکلات خود میگشتم، هر چقدر تلاش میکردم بیشتر در ظلمت فرو میرفتم، ناگزیر در آن تاریکیها همدمی برای خود به نام قلیان پیدا کرده بودم، زمان گذشت و به لطف خداوند مسیر برای من نمایان شد، با غرور و منیتِ فراوانی که داشتم، میگفتم: من برای کمک به مسافر خود به کنگره آمدهام و من مشکلی ندارم، غافل از اینکه سر تا پایِ مرا مشکل فراگرفته بود. بلآخره بعد از کمی زمان در لژیون ویلیام تحت آموزش و درمان قرار گرفتم، آنوقت بود که فهمیدم چه بلایی سر جسمِ خود آوردهام. چشمههای خمر من خشکیده بودند، من باید درمان میشدم و تصمیم گرفتم این چشمههای خشکیده را به جوشش درآورم، لیکن در مسیر حرکت قرار گرفتم. از نقطهای به نقطهای دیگر حرکت میکردم که راه بسیار سخت، پرفراز و نشیب بود، اما من شانه خالی نکردم و هر چه راهنمایم میگفتند؛ با جان و دل میپذیرفتم. هرقدر مسیرِ راه سختتر بود، قدرت درون من بیشتر و با انگیزهتر میشدم و هیچ مانعی مقابل خود نمیدیدم.
اکنون که در انتهای مسیر قرار دارم؛ احساس میکنم به بحرِ اقیانوسِ خود، که همان رهایی از بند قلیان بوده است رسیدهام. بنابراین به این نتیجه دست یافتم؛ کسی که میخواهد به یک چشمه جوشان تبدیل شود، همهچیز را باید در درونِ خود بیابد.
رهایی همسفران و ورود به سفر دوم جهانبینی
تایپ و ویرایش: همسفر زهرا، رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم) و همسفر سمیه، رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون بیستم)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی فردوسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
205