جلسه هفتم از دوره ی اول کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بویین زهرا با استادی مسافرراهنما حمید، نگهبانی مسافر حمیدو دبیری مسافر اسد با دستور جلسه" وادی یازدهم و تاثیر آن روی من" در روز یکشنبه18 آبان ۱۴۰۳ ساعت۱۷ آغاز بهکارکرد.
به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر خیلی سپاسگزارم که به بنده فرصت دادید تا در این جایگاه خدمت کنم از دبیر و نگهبان جلسه تشکر میکنم و همینطور ایجنت محترم.
همیشه شعبههایی که تازه تأسیس هستند انرژی خوبی دارند. وقتی وارد شعبه شدم، حس خوبی به من دست داد و یاد خاطرات قدیم برایم زنده شد. خدا را شکر که شعبه بویینزهرا تأسیس شد و ما همخانهای دیگردراین شهر پیدا کردیم تا هر وقت خواستیم با خیال راحت وارد این شهرشویم و به این شعبه بیاییم.
وادی یازدهم: چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می رسند.
خیلی این وادی جای صحبت کردن دارد.خداراشکر که به کنگره آمدم، من در مسیر شعبه کاسپین قزوین دامداری داشتم و سه سال این مسیر را میرفتم و همیشه مسخره میکردم که این افراد برای چه میآیند و سه سال بعد پای خودم به شعبه باز شد و فهمیدیم که کنگره چه جایی است.
حالا که این صحبت هارا میکنیم از آموزشهای کنگره است، که آموختهایم. من چند سالی که درس خواندم و دانشگاه رفتم و این اطلاعات و آگاهی که الآن دارم بههیچعنوان بیرون کسب نکردم. اینکه در کنگره منابع خوب و سیدیهای خوب وجود دارد و آقای مهندس همیشه میگوید که چشمهای که میخواهد جوشان باشد باید منابع آب زیرزمینی داشته باشد و دارای پتانسیل باشد.
منابع اطلاعاتی که در کنگره ۶۰ وجود دارد و برای خود من که زندگیام را ازدستداده بودم بسیار مفید بود زندگی مرا نجات داد. انسانی که با هزاران مشکل در بیرون وارد کنگره شده بود و با آموزشهای کنگره آرامآرام آموزش گرفت و توانست این مشکلات را رفع کند.
از یک جایی به بعد کنگره باعث آرامش من شد و وقتی وارد کنگره میشدم انرژی میگرفتم. همیشه به راهنمای خود میگفتم که من مشکلات زیادی دارم، ولی فقط میگفت بخوان و من عصبانی میشدم و از کنگره میرفتم.
یک روزی در پارک بودم که گفت حرف من را گوش بده فقط بخوان و اولین باری که کتاب ۶۰ درجه را خواندم چهار ماه سفر بودم چیزی به من نداد ولی فقط آرامش گرفتم وآن آرامش تبدیل به خدمت گرفتن و حال خوش شد.
وقتی وارد کنگره شدم وضعیت مالی خوبی نداشتم با ۳۰۰ میلیون تومان بدهی وارد شدم و کمک راهنمایی بود به نام علی که با ۸۰۰ میلیون تومان وارد کنگره شده بود و همیشه به من میگفتند که برو با علی آقا صحبت کن و وقتی با ایشان صحبت میکردم میگفت توفقط بیا مشکلاتت رفع می شود ولی باور نداشتم.
سه سال در کنگره بیکار بودم ولی خدمت گذار هم بودم. با همه مشکلات آمدم و باآنهمه مشکل و بدهی همه را رفع کردم.
وقتی باراهنمای خودم صحبت میکردم، میگفت اگر میخواهی جوشش داشته باشی باید یکچیزی کسب کنی یعنی یک اطلاعات آگاهی داشته باشی باید خدمت کنی و در کنگره حضورداشته باشی.
وقتی کتاب هارا خواندم و سی دی هارا گوش دادم فهمیدم که صحبتهایی که در اینجا زده میشود در هیچ جایی وجود ندارد. وقتی کتاب ۶۰ درجه باز میکنیم آقای مهندس میگوید که من استادانی دارم که با چشم سر نمیتوان آنها را دید و فقط من راوی این کتاب هستم. این کلمات که آقای مهندس نوشته است راه نجات همه در زندگی است.
آقای مهندس میفرمایند که اگر کسی اطلاعات آگاهی کنگره را داشته باشد ۵۰ سال از آدمهای دیگر جلوتر است. اگر میخواهید در کنگره باشید اگر میخواهید آرامش وزندگی خوبی داشته باشید باید از منابع کنگره ۶۰ استفاده کنید.
این وادی را میخوانم تا خودم یاد بگیرم تاچیزی بلد باشم و آموزش بگیرم و خدمتگزارباشم. همهکسانی که در کنگره خدمت میکنند همان چشمههای جوشان هستند و در آخر هرکسی لیاقت این را ندارد که وارد کنگره ۶۰ شود. بدانید که کاری در زندگی انجام دادهاید که وارد کنگره ۶۰ شدهاید.
اگر قدر این مکان را دانستید و سفت و محکم در این مکان ایستادید و خدمتگزار شدید قول میدهم زندگیتان تغییر خواهد کرد. من شیفته این صحبت راهنمای خودم شدم که میگفت صدتومانی من اندازه هزارتومانی شما خرج میشود و وقتی این حرف را میزد چشمهایش برق میزد.
تایپ : همسفر امیر حسین
تنظیم : مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
200