جلسه دوازدهم از دور سی و پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس روزهای دوشنبه؛ به استادی مسافر امیرعباس، نگهبانی مسافر فرید و دبیری مسافر محمدرضا با دستورجلسه "وادی یازدهم و تاثیر آن روی من" در تاریخ 19 آذر ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
با یک خاطره از خودم شروع میکنم؛ من جای دیگری را قبل از کنگره 60 تجربه نکرده بودم. به کنگره که آمدم انتظار داشتم همه خمار و در حال چرت زدن باشند، اما دیدم که همه سرحال هستند و کسی چرت نمیزند! اما خودم چرت میزدم و کسی هم چیزی نمیگفت؛ اخلاقهای بدی داشتم، اما اخلاقهای بد با آموزش دیدن در کنگره عوض شد و حتی اخلاقهای بدم در خانه و محل نیز تغییر کرد. یعنی میخواهم بگویم که من در کنگره 60 ازاینرو به آن رو شدم. من یکمرده متحرک بودم، زمانی که به کنگره آمدم زنده شدم؛ من جان و زندگی خود را به مهندس دژاکام مدیون هستم.
اوایل که به کنگره آمده بودم، دنبال یک راه فرار میگشتم که بروم، برای راهنمای تازه واردین بهانههای مختلفی میآوردم ولی او برایم راهی نمیگذاشت. هیچ بهانهای نداشتم که بروم، دستش درد نکند که مرا نگه داشت؛ اگر رفته بودم الآن خدا میداند در چه حالی بودم.
ممنون از توجهتان
تهیه گزارش: مسافر محمود؛ لژیون دوازدهم
تایپ و ارسال به سایت: مسافر سعید؛ لژیون هفتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
82