اولین جلسه از دوره پانزدهم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بنیان مشهد به استادی پهلوان همسفر هما، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر اعظم با دستور جلسه «وادی یازدهم (چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 19 آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
چشمههای جوشان خاصیت ذرهای و رودهای خروشان خاصیت موجی دارند. از نگهبان و ایجنت نمایندگی که به من فرصت خدمت دادند؛ تشکر مینمایم و خدا را شاکرم که روزی و قسمت من شد که امروز در خدمت شما عزیزان باشم. دستور جلسه امروز وادی یازدهم که قسمت اول آن چشمههای جوشان است؛ من چه زمانی میتوانم چشمه جوشان باشم؟ زمانیکه وارد کنگره۶۰ شدم و لژیون انتخاب نمودم؛ در اینجا به من میگوید کسی میتواند چشمه جوشان باشد که خدمتگزار باشد. به خاطر دارم راهنمای من همسفر زهره همیشه میگفتند که چه خدمتگزار هستید چه خدمتگزار نیستید، صندلیهای خود را جمع کنید این رفتار برای ما به صورت عادت شده بود، شکلات یا خوراکی برای بچههای کوچک به همراه خود داشته باشیم.
همه اینها باعث گردید زمانیکه در مسیر کنگره۶۰ قرار گرفتیم؛ یاد بگیریم که خدمت کردن باعث چشمه جوشان شدن میگردد. زمانیکه چشمه جوشان شدم من باید خدمت کنم و آموزشها را دریافت کنم. زمانیکه چشمه جوشان شدم و از درون من خوبیها تراوش نمود، یعنی آموزش را دریافت نمودم و در کنار آن آموزش گرفتن و خدمت کردن خوبیهایش کمکم در تمثیلی که آقای مهندس بیان مینمایند از زمین میجوشد و بیرون میآید؛ زمانیکه با خدمت کردن زیاد حال من خوب میشود و آموزشها را دریافت میکنم به من نوید بعدی را میدهد و آنها تبدیل به رود خروشان میگردد.
اوایل ورود به کنگره۶۰ احساس میکردم به خاطر مسافرم آمدهام؛ اما با گذر زمان متوجه شدم حال خودم خراب است، برای همین همسفر جلالی به من گفتند اولین سیدی امواج بازدارنده ذهن را در لژیون آموزش بدهید و آنجا متوجه میشویم که چه خصلتهایی در ما وجود دارد کدامیک ناامیدی، کینهای یا عصبانی هستیم و این باعث شد آن مسیری که چشمه جوشان شدم را پشت سر بگذارم. زمانیکه من چشمه جوشان بودم کسی حرفی را به من میگفت ناراحت میشدم و کسی کار خطایی انجام میداد نمیبخشیدم یا مسافرم خوب سفر نمیکرد و همه اینها باعث میشد در مسیر تبدیل شدن از چشمه جوشان به رود خروشان موانعی ایجاد گردد.
جایی که میگوید شما خروشان میشويد باید از تمام منیت، کبر و کینهها بگذرید و از همه مهمتر خانوادهها بودند که دلیل رفتن من همسفر را جویا میشدند، روزی مسافرم حالم را خراب میکرد و اجازه آمدن نمیداد یا فرزندانم در ساعتی که به کنگره میآمدم، اذیت میشدند؛ اما ما تمام این مسائل را به لطف خداوند پشت سر گذاشتیم؛ البته این برای فردی است که ده وادی را طی نموده و به وادی یازدهم رسیده، زیرا یکمرتبه نمیتوان گفت که من چشمه جوشان و رود خروشان شدهام و تمام آن به من بستگی دارد که توانستهام این مسیر را با شتاب یا آرام طی نمایم؟
آیا خدمتگزار خوبی بودهام؟ نسبت به مرزبان و ایجنت فرمانبرداری نمودهام؟ خود فرمانبرداری خیلی به ما کمک میکند تا تبدیل به رود خروشان شویم. زمانیکه تبدیل به رود خروشان شدیم و به اقیانوس پیوستیم اگر در اقیانوس رنگ آبی یا قرمز بریزیم هیچ تغییری پیدا نمیکند و به رنگ خود باقی میماند؛ زمانیکه کسی به اقیانوس برسد یعنی به صلح و آرامش رسیده است و دو قدم یا دو وادی تا رها شدن فاصله دارد یعنی وادی چهاردهم؛ آنجاست که من با خود در صلح و آرامش هستم و از رفتار دیگران ناراحت نمیشوم، بخشندگی را یاد میگیرم و آقای مهندس میفرمایند: کسی که باشما بد سخن بگوید از جهالت اوست؛ در آن هنگام یاد میگیرم که با نادان سخن نگویم.
استاد امین میفرمایند: فردی که عصبانی میشود ظرف وجودیاش پر شده که عصبانیت او به شما منتقل میشود. در آن زمان متوجه میشوم که باید بگذرم؛ آن زمان یاد گرفتم که نه با تعریف کسی سرخوش گردم و نه از عصبانیت دیگران آشفته گردم. نکته مهمی که از وادی پنجم آموختم این بود؛ زمانیکه از تسلیم صحبت میکند؛ تسلیم یعنی من بخشی از اقیانوس هستم و از موجها هراسی ندارم. آقای مهندس در سیدیها میفرمایند: مشکلات مانند موجها بالا و پایین میروند و فردی که به اقیانوس رسیده وارد آخرین مرحله تزکیه و پالایش شده است، یعنی به وادی رضا و تسلیم رسیده و از مشکلات هراسی ندارد، زیرا خودش به اقیانوس و بحر رسیده است.
امیدوارم در کنار یکدیگر آموزش بگیریم و فرمانبردار مطلق راهنما باشیم و در ادامه مرزبانان، ایجنتها، اسیستانتها و در راس آقای مهندس هستند و مدام نگوییم که این سیدی تکراری است؛ آقای مهندس میفرمایند: در روز هفده رکعت نماز میخوانیم و مدام الحمدالله و اهدنا الصراط المستقیم یعنی واقعا توانستیم اجرایی کنیم؟ و آنقدر باید تکرار کنیم که ملکه ذهنمان بشود و به نفس مطمئنه برسیم و با حال خوش در کنار عزیزانمان باشیم. انشاالله سفر اولیها به رهایی برسند و سفر دومیها خدمتگزار باشند و این راه نور برقرار باشد و همه به بحر و اقیانوس برسیم.
مرزبانان کشیک: همسفر آرزو و مسافر علیرضا
تایپ: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم) دبیر سایت
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
113