English Version
This Site Is Available In English

اولین عاشق، خداوند است

 اولین عاشق، خداوند است

سلام دوستان مینا هستم یک همسفر
انسان بودن؛ یعنی سپاس از هستی، از قدرت مطلق؛ یعنی وادی چهاردهم. من در این وادی آموختم برای آنکه حال دلم خوب باشد، باید به نیروهای راستین ملحق شوم و از نیروهای تاریکی و آشوب‌گر دور شوم. اگر دانش و آگاهی خود را بالا ببرم، کمتر درگیر تکانه‌های اضداد می‌شوم. خداوند اولین عاشق بود که تمام کائنات را با امواج عشق و محبت برای ما آفرید. من باید تمام نشانه‌های عشق خداوند را در هستی ببینم و به هستی عشق بورزم. وقتی خود را تزکیه و پالایش کنم، آن‌‌وقت می‌توانم ارزش‌ها را به سمت خود جذب کنم. من باید در راه عشق، از خود بگذرم و به قلب تمام موجودات هستی وارد شوم. در این صورت است که به عشق خداوند نسبت به خودم می‌رسم و به صلح و آرامش ابدی دست پیدا می‌کنم. وقتی خداوند عاشق مخلوقش باشد، دیگر نیازی نیست انسان برای خوب بودن تلاشی کند؛ زیرا تمام هستی در راه آن حرکت می‌کند. در صلح خواهد بود، راستی و حقیقت را پاس می‌دارد. همه هستی را دوست دارد. به همه انسان‌ها کمک می‌کند. بدون اینکه خودش تلاشی بکند. مانند خورشید که همیشه در حال تابیدن به همه موجودات است و هرکس بر مبنای ظرفیت خودش آن را دریافت می‌کند. در این مرحله خودمان را در تمام موجودات می‌بینیم. عشق متعلق به همه انسان‌ها است، متعلق به کل هستی است.

سلام دوستان تیلا هستم یک همسفر
عصاره و چکیده تمام مطالب در وادی چهاردهم جمع شده است. این وادی به عشق بی‌انتهای خالق به تمام ذرات خلقت اشاره می‌کند. حال، من چه بفهمم و ببینم و چه قابل مشاهده نباشد و نبینم؛ اما باز به کمک عشق با تفکر و اندیشه عمیق آن را حس خواهم کرد. در این وادی عشق بلاعوض را درک کردم که چگونه خالق یکتا مرا از نیست به هست و از کم‌ترین به بالاترین موجودات و مقام اشرف مخلوقات سوق داد تا تمام وجودم را از عشق سیراب کند و من نیز عاشقانه به پرورش فرزندانم بپردازم تا بهتر به درک عشق برسم تا با تمام وجود آن را لمس کنم. با قدم نهادن به این وادی، فهمیدم که سخن از عشق، چقدر سخت است. دوست داشتن چقدر زیبا است؛ پس عشق بورزم، کینه را دور بریزم و بخشش کنم تا رها شوم و به برکت عشق آرام گیرم. 
هر کجا عشق آید و ساکن شود
هر چه ناممکن بود، ممکن شود

سلام دوستان هاجر هستم یک همسفر
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است.
در وادی چهاردهم، کلمه عشق و محبت، واژه و معانی خاصی را عنوان می‌کند. محبت ما نسبت به افراد خانواده از نوع محبت خاص است و پایین‌ترین سطح محبت است. ربط خاصی به دانایی ندارد. محبتی که ما نسبت به تمام موجودات، انسان‌ها و همه‌چیز داریم از نوع محبت عام است. اگر می‌خواهیم به محبت عام برسیم، باید با کسب معرفت، علم و آگاهی و رسیدن به دانایی در کنار تزکیه و پالایش به آن دست پیدا کنیم. عشق با تمام زیبایی‌هایش از محبت به وجود می‌آید. محبتی که سوری، اعتباری و قراردادی نیست. محبتی که به لمس و سخن نیست و آغاز و پایانی ندارد. محبت حقیقت است و دیدن حقیقت چشم دل می‌خواهد. هر کجا که محبت و دوست داشتن است به همان مقدار امواج نیروهای تخریبی کم خواهد شد. یکی از مواردی که محبت به وجود می‌آید این است که پنهان‌کاری نباشد؛ چراکه جای اعتماد و اطمینان از بین می‌رود و عشق و محبت جای خود را به کینه و دشمنی می‌دهد و محیطی ناامن به وجود می‌آید. به‌همین‌دلیل است که عشق و محبت را می‌توان بین افراد کنگره احساس کرد؛ زیرا پنهان‌کاری ندارند. ما می‌توانیم همه زیبایی‌ها را به‌واسطه اضداد حس کنیم. برای مثال اگر سختی‌های اعتیاد نبود، اکنون این آرامش را احساس نمی‌کردیم. اگر ظلمت نبود، نور را احساس نمی‌کردیم. اضداد، لعنت خداوند نیست. اکنون‌ چیزی جز بیدار کردن من و نشان دادن مسیر برای من نیست. در پایان، بالاترین عشق، عشقی است که قدرت مطلق، عاشق مخلوق خود می‌شود.

رابط خبری: همسفر زهرا لژیون راهنما همسفر مژگان (لژیون بیستم)
ارسال‌کننده: همسفر سميه لژیون راهنما همسفر فخری (لژیون بیست‌و‌پنجم)
همسفران نمایندگی آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .