خلاصه سیدی هفته (نامه ۱۰)
مهندس در این سیدی میفرمایند: در صورتی که در ابتدای شروع درمان فرد با تجویز داروی جایگزین مقدار دارو را افزایش بدهیم با توجه به تئوری سازگاری به جز اینکه فرد را در نقطه تخریب قرار بدهیم اثرات ثمربخشی را به همراه نخواهد داشت. لذا باید موضوع سازگاری را با فرد خواستار درمان در میان گذاشته تا مقدار کمی از سختیهای مسیر درمان را تحمل نماید. به نظر میرسد دلیل بالا بودن میزان تجویز دارو در سطح جهانی جهت درمان اعتیاد، به دلیل عدم آگاهی و اطلاع نداشتن از همین موضوع و تئوری سازگاری میباشد. با عنایت به اینکه طول عمر مفید و موثر اکثر موادمخدر در فرد مصرف کننده حدود ۷ تا ۸ ساعت میباشد لذا بهترین زمان برای جلوگیری از مصرف مواد مخدر، در زمان استفاده از داروی اوپیوم سه مرتبه در شبانه روز و با فاصله زمانی ۷ تا ۹ ساعت میباشد.
باید توجه داشت که اولا دارو میبایست به صورت مایع بوده و در ثانی مقدار مصرف تجویز شده بسیار دقیق اندازهگیری گردیده و در ساعت مشخص شده مورد استفاده قرار گیرد. چنانچه انتظار داریم که فرد مصرف کننده به ما اعتماد داشته باشد میبایستی ما هم به او اعتماد داشته و داروی مصرفی او را به خودش بدهیم تا مطابق برنامه ارائه شده سر ساعت اندازهگیری و مصرف نماید. ایشان در ادامه فرمودند این امر علم پیچیدهای نیست. اکثر انسانها از تحقیق به درمان میرسند و گاهی اوقات اتفاق میافتد که انسان از درمان به تحقیق میرسد. کاری که برای من اتفاق افتاد و مرا ناگزیر کرد که از درمان به تحقیق روی بیاورم زیرا این درمان را روی خودم و سپس روی انسانهای دیگر مشاهده کردم . البته برای اثبات آن ناگزیر شدم این درمان را روی نمونههای جانوری ادامه دهم. همانطور که قبلاً گفته بودم من بعد از ۱۷ سال اعتیاد به الکل و تریاک توانستم بعد از مدت ۱۱ ماه مقدار تریاک مصرفی خود را تغییر داده و به صفر برسانم از طرفی پس از قطع مصرف، با تعجب مشاهده کردم که هیچ اثری از عوارض ناشی از عدم مصرف مواد (سندروم محرومیت از اعتیاد) به سراغ من نیامده است. نه وسوسهای و نه میلی به مصرف مجدد مواد مخدر ندارم.
در این زمان بود که متوجه شدم من روش صحیح و درست درمان اعتیاد را کشف کردهام. (این امر در تاریخ ششم دسامبر ۱۹۹۷ بوده و مستندات آن به طور کامل در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر موجود میباشد) سپس این روش را (DST) نامگذاری نمودم. هرچند اثبات این موضوع در آن زمان برای من غیرممکن بود، زیرا جهت اثبات این موضوع نیاز به دستگاهها و تجهیزات خاصی بود تا بتواند بیان ژنهای متعدد را در سطح سلولی و مولکولی مورد تحقیق و ارزیابی قرار دهد. به هر حال، من پس از درمان خودم جهت کمک به درمان سایر معتادین اقدام و در نهایت NGO به نام کنگره ۶۰ را تاسیس نمودم.
لازم است که بدانید در حال حاضر بیش از ۲۰۰ مرکز با داشتن بیش از ۱۶۰ هزار نفر عضو در حال درمان و با کمک بیش از ۳۰۰ کلینیک در سطح کشور به صورت رایگان، در حال کار وارائه خدمات به افراد خواستار درمان میباشند. نکته جالبی که در این زمینه توجه مرا به خود جلب کرد، این بود که افراد پس از طی دوره درمان اعلام میداشتند که، جدای از درمان اعتیاد خود برخی از بیماریهایی را که داشتهاند نیز کاملاً خوب و یا به طور نسبی بهبود یافته است. وقتی که این موضوع، به مرور زمان تکرار گردید مرا به فکر فرو برد و ناگزیر شدم که، روی این موضوع توجه بیشتری داشته باشم. با توجه به این امر و اینکه درمان اعتیاد یک عمل جایگزینی است لذا به این نتیجه رسیدم که بیماری اعتیادی که هزاران سال غیر قابل درمان بوده است میبایستی یک نقطه مشترک با اکثر بیماریهای دیگر داشته باشد. بنابراین من نام این نقطه مشترک را سیستم ایکس گذاشتم.
به قلم: مسافر محمد (رهجوی راهنما مسافر ابراهیم)
ویرایش: مسافر حبیب خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
73