English Version
This Site Is Available In English

ما باید زکات رهایی خود را بدهیم

ما باید زکات رهایی خود را بدهیم

دومین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار نمایندگی اسبیکو، به استادی مسافر حسین، نگهبانی راهنما مسافر آرش، دبیری راهنما مسافر مهدی و خزانه‌داری مسافر محمد با دستور جلسه «وادی دهم و تأثیر آن روی من» در روز یک‌شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ شروع به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، قبل از هر چیزی خدا را شکر می‌کنم تا فرصت شد در لژیون سردار شرکت کنم و این جایگاه استادی را تجربه نمایم، از نگهبان جلسه تشکر می‌کنم که فرصت خدمت‌کردن را به من دادند همچنین از ایجنت محترم، اگر بخواهم تجربه خودم را از دستور جلسه وادی دهم و تأثیر آن روی من بگویم، صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است، وقتی به گذشته خودم برمی‌گردم و نگاه می‌کنم می‌بینم که واقعاً یک صفتی که از یاد من رفته بود، صفت بخشش بود؛ چون که من به واسطه مصرفی که داشتم آن‌قدر خودم تهی بودم و آن‌قدر جیب من خالی بود که همیشه خود آویزان این‌وآن بودم و همیشه دنبال این بودم که به یک راهی چه از راه درست و چه از راه‌ نادرست پول را به دست بیاورم، واقعاً در گذشته صفت بخششی در من وجود نداشت، وقتی به کنگره آمدم و فهمیدم که می‌شود انسان‌صفت‌های خود را عوض کند با گوش‌دادن به حرف راهنما، پله عوض‌کردن و همان کارهایی که همه شما کردید یواش‌یواش که به سمت بالاتر می‌آمدم به من گفتند که باید از مال خود بگذری، در آن زمان برای من سؤال بود که چرا باید از مالم بگذرم من خودم بیشتر به این مال نیاز دارم آن‌قدر خرابکاری کرده‌ام و آن‌قدر گرفتاری دارم که این پول بیشتر از همه برای خودم نیاز است و هیچ جوره برایم قابل‌قبول نبود که ببخشم، اما ذره‌ذره که به سمت بالا می‌آمدم واقعاً من اینجا از استاد عزیزم آقا رضا تشکر می‌کنم که شهامتشان را به من القا کردند که من بتوانم از پول خود بگذرم، یادم هست بار اولی که می‌خواستم عضو لژیون سردار شوم در وضع مالی خوبی نبودم اولین روز رهایی من گلریزان سال ۱۴۰۲ بود، خدمت استاد عزیزم آقا رضا رفتم و گفتم ما اوضاع مالی خوبی نداریم و یا باید من عضو لژیون سردار بشوم و یا همسفرم آقا رضا فرمودند چرا هر دوی شما عضو لژیون سردار نمی‌شوید اصلاً نترس و واقعاً هم ترس‌های من غیرواقعی بود چرا که تعهد دادیم و برایمان جور شد و به تعهد خود هم عمل نمودیم

اما الان ما در لژیون سردار در جایی هستیم که کمک همه ما نیاز است، در گریزان امسال باز هم می‌خواستیم هر دوی ما سردار شویم اما یک مقدار با خودم فکر کردم و همسفرم حرف قشنگی را به من زد که در سی دی تیروکمان استاد امین می‌فرمایند که اگر پولی که می‌دهی یک‌ذره هم فشاری به ما نیاورد انگار که ارزش زیادی هم ندارد، اگر امسال هر دوی ما سردار می‌شدیم هیچ فشاری به ما نمی‌آمد و یا فشار خیلی کمی به ما می‌آمد؛ اما من به آموزش‌ها عمل کردم و همسفرم را دنور کردم و هیچ ترسی هم ندارم و مطمئن هستم که خداوند کمک می‌کند و مطمئن هستم که درها بر روی من بسته نمی‌شود من انسان پول‌داری هم نیستم فقط با شهامتی که جهان‌بینی به من داده است اعلام دنوری کردم، من خودم هم عضو سردار شدم؛ اما با خودم عهد کرده‌ام که هر چقدر که بتوانم کمک کنم؛ چون الان ما در زمانی هستیم که یک زمین داریم و می‌خواهیم این زمین را بسازیم و واقعاً این زمین به کمک همه ما نیازمند است، بنده خیلی وقت‌ها از خودم می‌پرسم که اگر این مکان نبود و کنگره نبود الان چه بلایی بر سر خانواده من آمده بود؛ زیرا که به یاد دارم با چه وضعیتی به کنگره آمدم و کنگره چه کمک‌هایی به من کرده است و الان هم وظیفه همه ماست که دیگران کاشتند و ما خوردیم حال ما بکاریم و دیگران هم بخورند، ما باید زکات رهایی خود را بدهیم و همه دست‌به‌دست هم دهیم هم کمک مالی و هم کمک‌های یدی تا شعبه خود را سرپا نگه داریم من خودم حتی لباس کار هم آماده کرده‌ام هر وقت که لازم باشد خدمت خواهم کرد و ان‌شاءالله که سال دیگر در این زمان بتوانیم لژیون‌هایمان را در شعبه جدید برگزار نماییم متشکر از اینکه به حرف‌های من گوش دادید.

عکس و تایپ: مسافر حمیدرضا لژیون یکم
ویرایش: مسافر محمد لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .