جلسه نهم از دوره دوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی مسافر احمد، نگهبانی مسافر امید و دبیری مسافر احسان، با دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» یکشنبه ۱۱ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان احمد هستم مسافر.
از آقای نگهبان ممنونم و همچنین از آقا پژمان که این فرصت را به من دادند تا در این جایگاه باشم، امیدوارم بتوانم در مسیر کنگره باشم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه امروز جهانبینی در ورزش است، من قبل از اعتیادم خیلی در مسیر ورزش فعالیت داشتم اما هیچوقت نتوانستم به آن خواستههایی که دوست داشتم برسم، من در رده استان، شهرستان و حتی در دانشگاه در ورزش خیلی فعال بودم، کلاً در عرصه ورزش بسیار فعال بودم اما همه خواستهها و توانم را در اعتیاد از دست دادم، اعتیاد مانع از این شد که من به آنها برسم، اما الان خدا را شکر با آموزشهایی که در کنگره گرفتهام به فکر این هستم که کم کم آنها را بتوانم عملی کنم.
زمانی که من به کنگره آمدم فعالیت لژیون در پارک بود، وقتی میآمدم و ورزش بچهها را میدیدم اصلا هیچ درکی از این قضیه نداشتم، که چرا ساعت ۵صبح بلند میشوند و به پارک میآیند؟ چه چیزی به آنها میدهند؟ اینها پیش خودشان چه فکری کردند؟ در تاریکی زمستان و هوای سرد شروع میکنند به ورزش و درکش برای من بسیار سخت بود، در خیالم نمیگنجید که من هم یک روزی به همچین جایی برسم و بیایم در این مکان ورزش کنم. اما خدا را شکر من به آن نقطه تحمل و به آن آموزش رسیدم، که روزی ساعت ۶ صبح بلند شوم پرانرژی و با روحیه خوب به سمت ورزش بیایم و آن انرژی، آن روحیه و آن خوش خلقی و خوش رفتاری دوستان را در پارک ببینم و تجربه کنم.
در خیالم نمیگنجید که با میل و رغبت بلند شوم و یک بار طلوع و غروب آفتاب را ببینم و از آن لذت ببرم، من هر جمعه لطافت و شادابی را در بچهها میبینم و آن را به من هدیه میدهند. به قول آقای مهندس: بزرگترین جهان بینی کاربردی، همین نشستن دور یک سفره در پارک و خوردن صبحانه است و اینها چیزی بود که من هرگز فکرش را نمیکردم که به آن دست پیدا کنم، که یک روزی بلند شوم و صبح اول وقت بروم برای خودم صبحانه تهیه کنم، اما در کنگره مهیا شده است که ورزش میکنم و انرژی لازم را میگیرم.
جهان بینی به من میگوید: که آیا آنچه را که در کنگره آموختهام بر روی ورزش کردن من تاثیر گذاشته است؟ یا نه، که تاثیر آنها را در همه دوستان میبینم، کسانی که تازه وارد هستند و تازه به پارک میآیند شاید درک این مفهوم را نکنند، من سعی میکنم کسی که به پارک میآید طوری با او رفتار کنم و به او عشق و محبت بدهم که پارک آمدنش دفعه آخرش نباشد، سعی میکنم با محبت و با آغوش گرم ذرهای در این مسیر به او کمک کنم، این جای خوشحالی دارد که روز به روز و هفته به هفته آنها با روحیهترو خوشحالتر میآیند. انشالله با آموزشهایی که میگیریم و با تمرینهایی که میکنیم بتوانیم یک تیم خوب برای شعبه تشکیل دهیم، همه رشتههای ورزشی را در پارک به اجرا درآوریم و بتوانیم در مسابقات ورزشی کنگره شرکت کنیم، مانند شهرهای بزرگی مثل اصفهان و تهران، انشالله که پتانسیل آن به وجود بیاید و همگان ببینند کسانی که یک روزی مصرف کننده مواد بودند الان باچه شور، شوق و انرژی مشغول ورزش کردن هستند.
خیلی ممنون و متشکرم که به صحبتهای من گوش دادید.
عکاس: مسافر داود
تایپ گزارش: همسفر روح الدین
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار
- تعداد بازدید از این مطلب :
104