English Version
This Site Is Available In English

وادی دهم، وادی امید و هشدار

وادی دهم، وادی امید و هشدار

جلسه یازدهم از دوره هفدهم از سری کارگاه‌های آموزشی، عمومی، کنگره ۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی مسافر بهرام(ایجنت شعبه تاکستان)، با نگهبانی مسافر علی و با دبیری مسافر یداله، با دستور جلسه" وادی دهم و تاثیر آن بر روی من" در روز پنج‌شنبه ۰۸ آذر ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان بهرام هستم یک مسافر، خدا را هزاران هزار بار شکر می‌کنم که امروز لیاقت حضور در کنگره شصت را پیدا کردم تا حاضر و خدمت‌گزار باشم.

اما در مورد دستور جلسه وادی دهم، صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است و تاثیر آن بر روی من، آقای خدامی همیشه در لژیون می‌فرمودند: دستور جلسات مخصوصا زمانی که وادی باشد، تاثیر آن بر روی من بسیار مهم است و من بعنوان مسافری که چندین سال وارد کنگره و خدمت‌گزار کنگره هستم، آیا این وادی بر من تاثیر داشته است یا خیر؟

ما باید تاثیر دستور جلسات بر روی خود را اعلام نمائیم تا آشنا شوند آن دسته از افرادی که تازه وارد کنگره شده‌اند و هنوز از وادی چیزی متوجه نمی‌شوند. وادی‌ها مانند علامت‌های رانندگی هستند یا مثل تابلوهای شهرها می‌مانند. شاید با خود به این فکر کنیم که کنگره شصت چرا این‌همه موفق است؟ درمان قطعی دارد؟ چرا کنگره می‌گوید: وقتی به درمان قطعی رسیدید بروید در انبار مواد مخدر کار کنید، مگر همچین چیزی امکان دارد؟

این تعداد دکتر چرا نمی‌توانند اعتیاد را درمان کنند؟ به خاطر این‌که جهان‌بینی‌ و وادی کار نمی‌کنند. این وادی‌ها و جهان‌بینی است که ما را مستحکم می‌کند. شربت تریاک هیچ کاری برای ما انجام نمی‌دهد فقط نگه‌دارنده است‌. جهان‌بینی و وادی‌ها هستند که بعد از سفر اول ما را مستحکم می‌کنند و این موضوع باعث استحکام من در سفر دوم می‌شود. وادی اول: با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد. آقای مهندس می‌فرمایند: کسی که وادی اول را یاد بگیرد، به نظر من وادی عشق را تمام کرده است. وادی اول ما هستیم که وارد کنگره شدیم.

 اولین فکر درست و منطقی که در زندگی خود داشتیم وارد شدن به کنگره شصت بود. با تفکر ساختارها اغاز می‌گردد و ساختار خود را آغاز کردیم. یک فکر یعنی یک عشق و لگوی کنگره شصت. عدالت، معرفت، عمل‌سالم. وادی دوم: هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، وادی امید است. وادی سوم: باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن، خویش فکر نمی‌کند. تنها وادی است که باید دارد. وادی چهارم: در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن...

 وادی پنجم: در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه توام با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌کنیم. هر نکته‌ای در چهار وادی اول یاد گرفته‌اید الان باید حرکت کنید. وادی ششم: حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملأ اجرا نمائیم. وادی هفت: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آن‌چه ‌برداشت می‌کنید. رمز و راز را پیدا کردیم، کنگره را پیدا کردیم، الان باید از آن برداشت کنیم. مثل حمل کننده نباشیم. بدون یادگیری و بدون این‌که از راهنمای خود انرژی بگیرم.

رمز‌و‌راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دیگری آن‌چه از آن برداشت می‌کنیم. برداشت این است که امروز از راهنمای خودم یک حرفی یاد بگیرم به قول آقای مهندس من یک ساعت و نیم که حرف میزنم، لازم نیست شما همه حرف‌های من را اجرایی کنید. از این حرف‌های من یک نکته را برداشت کنید. 

وادی هشتم: با حرکت راه نمایان می‌شود. شما که روز اول ورود به کنگره هستید، نگران نباشید، ما هم مثل شما سردرگم بودیم ولی با حرکت راه نمایان می‌شود. وادی نهم: وقتی نیرویی از کم شروع می‌شود و به درجه بالا و بالاتری می‌رسد، نقطه تحمل پدیدار می‌گردد. یک ساعت و نیم که روی صندلی می‌نشیم، کجا می‌توانستیم این اندازه روی صندلی بنشینیم. از درجه کم شروع شد و به درجه بالاتری رسید. این صندلی‌ها طلایی هستند، چون لایق هر کسی نمی‌شوند. افراد مصرف‌کننده در بیرون از کنگره هستند که مواد مصرف می‌کنند ولی من الان در این ساعت لیاقت استفاده از صندلی طلایی در کنگره را دارم. وادی دهم: صفت گذشته در انسان جاری نیست، چون انسان جاری است. انسان و هر چیزی که در هستی وجود دارد در حال جاری است. در حقیقت هستی بر مبنای جاری شدن است. من وقتی بدانم همه چیز در حال جاری است، نگران نیستم. من اگر بداخلاق هستم قرار نیست همیشه بداخلاق باقی بمانم من اگر مصرف‌کننده هستم و اولین روز ورود من به کنگره است، قرار نیست همیشه تازه‌وارد بمانم. یک روز راهنما و یک روز دیگر مرزبان می‌شوم.

این یعنی صفت گذشته و وادی دهم هم هشدار است و هم امید. امید برای کسانی است که ناامید هستند و مسافر و همسفری که با حال خراب وارد کنگره شد‌ه‌اند. با خود می‌گویند: آیا می‌شود ما هم به حال خوش و درمان قطعی برسیم؟ بله می‌شود. چون صفت گذشته هیچ‌وقدر ما صادق نیست. اولین روزی که مصرف‌کننده وارد کنگره می‌شود ، سه روز به عنوان تازه‌وارد و بعد از سه روز به عنوان مسافر و شروع به سفر می‌کنند و همه به او احترام می‌گذارند و خوش‌آمد گویی می‌کنند. از اولین روز اسم بد اعتیاد و مصرف‌کننده از روی شما برداشته می‌شود. این نکته برای امید بود. ولی هشدار برای چه کسانی است؟ هشدار برای کسانی که سفر دوم شده‌اند و یا شال راهنمایی دریافت کرده‌اند. فکر نکنید که همه چیز تمام شده‌ است و علامه شده‌اید. نه این‌طور نیست با یک لغزش دوباره برمی‌گردید به قعر تاریکی که بودید. یک عکس از روز اول ورود خود به کنگره را دارم و مانند آیاز هر از گاهی به آن عکس نگاه می‌کنم و تفاوت آن روز را با امروز خود را متوجه می‌شوم. فکر نکنید که اگر راهنما شدید، ایجنت و دیده‌بان شدید، فکر نکنید همه چیز تمام شده است. با یک اشتباه حرکت از مسیر خارج می‌شوید و شیطان همیشه به زیباترین شکل وارد افکار و اندیشه شما می‌شود. راهنمای من آقا سجاد همیشه می‌گفتند: که شیطان از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است. کسانی که با خدمت کوچک در شعبه از کلمه‌ من استفاده می‌کنند از دایره خارج می‌شوند و همیشه انسان روی بدبختی باقی نمی‌ماند. از این‌که به صحبت‌های من گوش کردید، از شما سپاس‌گزارم.

تایپ، درج و ارسال: مسافر ابوذر، مرزبان خبری 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .