جلسه یازدهم از دوره چهل و دوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی مسافر سعید، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر محمدعلی، با دستور جلسه «وادی دهم و تاثیر آن روی من» در روز چهارشنبه ۷ آذر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم مسافر. از نگهبان و دبیر تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم.
گذشته همه ما یکسان بوده است، همه ما به دنبال مصرف مواد مخدر و در مسیر ضد ارزشها بودیم. یک بار از خودم سوال پرسیدم که من ده ماه سفر کردم و حال خوب را به دست آوردم، صور آشکار و پنهان من به تعادل نسبی رسیده اند، حالا برای چه باید مرتب به کنگره رفت و آمد کنم و آموزش بگیرم؟ به هر حال همه ما در زندگی شخصی، یک سری تجارب داریم، من به مرور زمان متوجه شدم که باید دقت خودم را بالا ببرم، زمانی که در کنگره میگذارم باید با آموزش گرفتن سپری شود. همه وادیها و دستور جلساتی که هر هفته در اینجا به ما آموزش داده میشوند، هر کدام به نوبه خود برای من یک درس هستند.
من در گذشته تصور میکردم که میدانم، میتوانم و بلد هستم، ولی به مرور زمان که در کنگره رفت و آمد کردم متوجه شدم که هدف و مقصد در اینجا چیز دیگری است. هدف اینجا و این آموزشها و برگزاری لژیونها این است که من حالم خوب شود و انسان بهتری باشم؛ در جهان هستی آدم بسیار است ولی انسان محدود است، من به اینجا آمده ام که انسان خوبی باشم، هم برای خودم و هم برای اطرافیانم و هر کسی که در کنار من زندگی میکند، من آمدهام که تغییر کنم و اینکه صفت گذشته من چه چیزی بوده مهم نیست، الان میبایست چه کاری انجام بدهم و در آینده چه کاری میخواهم انجام بدهم که بتوانم یک انسان خوب و مفید باشم و تمام زیبایی این آموزشها این است که حال خود من را خوب میکنند؛ وقتی صبح از خواب بیدار میشوم با یک شور و شعفی روزم را شروع کنم و تمام آموزشها میبایست کاربردی باشند و در هر حد حرف و سخن نباشند.
باید تمام ضد ارزشها را کنار بگذارم و فقط در مسیر ارزشها حرکت بکنم، چه برای خودم و چه برای خانواده و اطرافیانم. اصلاً زیبایی موضوع در اینجا است که دیدگاه من تغییر کند. من سابقه حضور در NGO های خارج از کنگره را داشتم، در آنجا دیدگاه من هیچ تغییری نکرده و در گذشته به ارزشها میگفتم، ضد ارزش و به ضد ارزشها میگفتم ارزش، دقیقاً برعکس آموزشهای کنگره عمل میکردم. در کنگره روی دیدگاه من کار میکنند تا هم دیدگاه و هم عملکرد من به سوی ارزشها حرکت کند، این تغییرات را میتوان به وضوح مشاهده کرد، چون خود من نسبت به گذشته تغییرات زیادی داشتم و زمان خواب، رفتار و گفتار من تغییر کرده است، به مرور زمان سعی کردم که جای ارزشها را با ضد ارزشها عوض کنم. اینها فقط با حضور در کنگره و آموزش به دست میآیند، در گذشته و در شروع سفر اول به من میگفتند که پنج دقیقه قبل از جلسه حضور داشته باشم، من متوجه این موضوع نمیشدم که چه فرقی میکند که یک ساعت بعد جلسه برسم، یا پنج دقیقه قبل از جلسه!؟ به مرور زمان متوجه شدم این حضور تا چه اندازه تاثیر زیادی روی من می گذارد.
موضوع بعدی ای است که وقتی در کنگره حضور پیدا میکنم، دقتم را بالا ببرم و بابت وقت و زمانی که در اینجا میگذارم نهایت استفاده را ببرم، از آموزشهای کنگره بهترین نتیجه را بگیرم، زیبایی کار در اینجاست که روز به روز حالمان بهتر میشود، چون همه انسانها به دنبال حال خوب میگردند و داشتن حال خوب یک پکیج است و اینطور نیست که آن را به راحتی به دست بیاوریم. میبایست بهای آن را پرداخت کنیم، بهای آن این است که حضور داشته باشیم و به حرفهای راهنما گوش کنیم و آموزش بگیریم و خواست قلبی داشته باشیم و دقتمان را بالا ببریم. به صحبتهایی که سر لژیونها و در جلسات گفته میشود، توجه کنیم و از آنها نهایت استفاده را ببریم. ما تمام این آموزش ها را می گیریم که به وادی چهاردهم برسیم که همان محبت و عشق است، وقتی در این وادی قرار بگیریم به آرامش و حال خوش می رسیم.
تایپ: مسافر سعید
ویرایش و ارسال: مسافر محمد
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
143