جلسه جهارم از دور بیست و سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی پاکدشت با استادی راهنما مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر رحمان و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه"وادی دهم و تاثیر آن روی من" شنبه 3 آبان 1403 ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان: مصطفی هستم؛ مسافر
وادی دهم و تأثیر آن روی من: صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ چون جاری است.
وقتی به کنگره 60 آمدم و به این وادی رسیدم، مفهومی را از این مطلب برداشت نمیکردم. با آموزشهای کنگره به درک این مفهوم رسیدم. هر انسانی دارای یکسری حسهای منفی و مثبت است! اینها وقتی جمع میشود مجموع رذایل و فضایل فرد را تشکیل میدهد. حالا اگر در مسیر هرکدام قرار بگیرد آن را تبدیل به فعل میکند. اعتیاد آن بستر مناسب حسهای منفی بود که درون هرکسی قرار میگیرد. حالا من در زمان مصرفم صفات مثبت هم داشتم اما با مصرف مواد این صفات خوب عقبنشینی کرد و خصوصیات بد و منفی جای صفات خوب را گرفت و شروع کرد به رشد کردن! بهنوعی درهمتنیده شد این حسهای منفی که قابل جدا شدن نبود!
برای اینکه اینها را جدا کنم شروع میکردم آنها را بیشتر درهم کردن! درست مثل اینکه فردی برای کتمان دروغ خود، شروع میکند به گفتن دروغهای دیگر! ترسم را میخواستم پنهان کنم یکسری حسهای دیگر را میآوردم. بهمرور زمان این حسها شد صفت من و این صفتها را وقتی نگاه میکردم در درون خود میگفتم من دیگر از این صفات نمیتوانم جدا شوم اما در این وادی همانگونه که میگوید: صفت گذشته در انسان صادق نیست: مانند شمشیر دو لبه است. یعنی انسان از صفات خوب میتواند به صفات بد و از صفات بد به صفات خوب برسد. بستگی به آن بستری دارد که آماده میکند.
این بستر را کنگره در اختیار ما قرار میدهد تا بتوانیم آموزش بگیریم و بیرون از این در آن را اجرا نماییم. در خانواده، جامعه و محیط کار، وقتی این صفات خوب را اجرایی کنیم باعث تثبیت آنها میشود و تبدیل به صفت ما میشود. من وقتی وارد شعبه میشدم سعی میکردم که دروغ نگویم ولی وقتی خارج میشدم دوباره به فعلهای منفی خود ادامه میدادم. بیرون از اینجا مراقبت کردن، باعث شد که آن صفت تشکیل شود. نه اینکه صد در صد به آن نقطه ایی که میخواهیم میرسیم ولی به آن نزدیک میشویم تا اینکه بهامید خدا بتوانیم بهفرمان عقل نزدیک شویم.
این وادی سه پارامتر صوت، نور و حس را به ما معرفی میکند. صوت با حرف زدن و نصیحتهایی که میشنیدم. شاید تغییر نکردم چون هیچ حسی نداشتم که بخواهم تغییر کنم. نگاه کردم دیدم چون تغییرات در من انجام نمیشد صوت (نصیحت) در من اثری نداشت؛ چون هیچ حسی نداشتم که دریافت کنم. در کنگره اولین کاری که انجام میشود تغییر حس است. حس وقتی تغییر میکند آنوقت، صحبتهای اساتید کنگره باعث باز شدن دریافتها و حسهای ما دریافتکننده میشوند. برای نگاهداشتن این حسها باید آنها را سالم نگه داشت و باید با تزکیه و پالایش به آن نقطه مورد نظر برسیم.
در کنگره وقتی خدمت یا مشارکت میکنیم در جهت تزکیه حس است تا بتوانیم دریافت خوبی داشته باشیم.
عکاس: مسافر محمود از لژیون 11
تایپ ویرایش و ارسال: مسافر داود از لژیون14
- تعداد بازدید از این مطلب :
313