جلسه سیزدهم از دوره دهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژهی نمایندگی دلیجان، با استادی راهنما مسافر امین، نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر محمد، با دستور جلسه «وادی دهم و تأثیر آن بر روی من» شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ در ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان امین هستم یک مسافر؛ خیلی خوشحال هستم که امروز در نمایندگی دلیجان حضور دارم. خدا قوت به ایجنت محترم و لژیون مرزبانی شعبه، مدت یک سال و نیم از آخرین حضوری که افتخار داشتم در خدمت اعضای نمایندگی دلیجان باشم میگذرد. تغییرات مثبت از ظاهر شعبه که بسیار شیک، استاندارد، مرتب و همهچیز سر جای خودش است دیده میشود، همانطور که حرکت و ظاهر من درکنگره برخلاف آن افرادی که تا الآن این فکر را میکردند مهم است و آقای مهندس همیشه به این قضیه تأکید دارند که در قدیم بهظاهر اهمیت زیادی نمیدادند و میگفتند که درون انسان باید درست بشود ولی واقعیت این است که یک شخص زمانی که وارد کنگره میشود بعد از گذشت جلسات و مشاورههای راهنمای تازه واردین برایش جا میافتد که باید پیراهن سفید بپوشد و زمانی که انتخاب لژیون میکند طریقه لباس پوشیدن، حالت موها، طرز صحبت کردن، نوع آداب و معاشرت و همهچیز از ظاهر شروع میشود و آرامآرام این قالب ظاهری به درون هم تزریق میشود.
حتی زمانی که یک شخص شروع به خوردن داروی OT میکند، ظاهر و جسم او شروع به درمان میکند و آرامآرام در صور پنهان، قسمت درون و نفس شخص تأثیر میگذارد و غیرممکن است که جسم یک نفر درمان نشود ولی صور پنهان او درمان شود؛ و همین اتفاق در مورد شعبه هم صادق است و صور ظاهر شعبه خیلی مهم است و اینکه هر چیزی در جای خودش باشد، تصاویر کتاب ۶۰ درجه، ۱۴ وادی، دعاها، نوشتارها، رنگ و روی شعبه و همهی اینها برای یک تازهوارد که به کنگره میآید و برای حرکت تکتک اعضاء که از این مکان استفاده میکنند شعاعی از تابش نور، فرکانس، انرژی و هر چیز دیگری ایجاد میکند که در حرکت من و افراد تازهوارد بسیار مهم است. از این بابت خیلی خوشحال هستم و به همه خدمتگزاران شعبه خدا قوت میگویم و انشالله که این روند ادامهدار باشد چونکه لیاقت اعضای کنگره در هر شعبهای خیلی بیشتر است و امیدوارم که پیشرفت شعبه ازنظر ورود تازه واردین، سفر اولیها، راهنماها روزبهروز بیشتر باشد و به اعضای قسمت مسافران و همسفران بابت قبولی آزمون راهنمایی تبریک میگویم. امیدوارم همانگونه که راهنماها آمدهاند رزق و روزی آنها که تازه واردین هستند زیاد بشوند.
دستور جلسه «وادی دهم، صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است»؛ نکتهی مهم این است هر شخصی در هر نقطهای که هست برای زندگی تلاش میکند؛ اصولاً انسانها دنبال این هستند که از درد و رنج بیرون بروند و به شادی، آرامش، آسایش، زندگی خوب، مادیات و حس خوب برسند و به عبارتی که در کنگره ۶۰ میگویند همان حال خوش برسند. برای رسیدن به حال خوش در طول تاریخ به فرمولهای زیادی که انسانها میدادند اشاره شده است و از یک جایی به بعد وقتی که میخواستند به انسانها فرمول و رسیدن به حال خوش را یاد بدهند استانداردهای مختلفی را ارائه میکردند و میگفتند اگر یک شخص بخواهد یک سری از راهکارها را یاد بگیرد و تغییر کند باید یک سری از شرایط ما را داشته باشد.
مثلاً اگر فردی مصرفکنندهی مواد مخدر بود بهعنوان شخصی که بخواهد تغییر کند او را بهحساب نمیآوردند و آقای مهندس بارها عنوان کردهاند، کنگره برای افرادی است که مشکل دارند و جامعه آنها را قبول ندارد و فرمولی که در کنگرهی ۶۰ برای رسیدن به حال خوش و تغییر گفته میشود این است که در وهلهی اول حس شخص باید تغییر کند و این مانند یک ظرف آب آلوده است که اگر بخواهد صاف شود باید آن آلودگی ازآبگرفته بشود و یک انسان هم اگر بخواهد تغییر کند و به حال خوش برسد این مرحله باید اتفاق بیفتد و شخص باید تزکیه و پالایش بشود و این مرحله اصل پیچیدهای نیست.
آن چیزی که در کنگره برای من جذاب بوده و هست، این است که صحبتها را بهعنوان چیز عجیبوغریب و پیچیده ترجمه نمیکنم و زندگی را خیلی ساده، در دسترس و آنگونه که واقعاً انسان دوست دارد از زندگی واقعی و بدون پیچیدگی درک کند زندگی را ترجمه میکنم، تزکیه یعنی اینکه در روند زندگی روزمرهی خودم بتوانم آرامآرام آن اتفاقاتی که باعث درد و رنج از خودم دور کنم و یک پیامی از استاد سیلور است که در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر میگوید: انسان همهی چیزهایی است که باید باشد؛ یعنی یک صافی سیاهی روی انسان گذاشته شده و منزلت انسان از زدوده شدن در بعد حیات از مطالبی است که تارهای وجودی او را به نادرستی به هم وصل کرده است.
این حال ناخوش از وجود این صافی سیاه است که اگر انسان بتواند این را بردارد به انوار الهی میرسد. این را کنگره برای من ترجمه کرده است که اگر بخواهم به حال خوش برسم و حس که همان صفت من است تغییر کند برایم راهکار عملی داده است و یک چرخه در وادیها است که خیلی قشنگ و حیرتانگیز است. که حرکت یک نفر با تفکر شروع میشود، تفکر سالم انجام میدهد و به همان اندازهی تفکر سالم که انجام میدهدایمان میآورد و به همان اندازه تفکر سالم در آن جهت حرکت میکند و از آن حرکت حس سالم به وجود میآید و حس سالم اطلاعات درست را به عقل میرساند و بعد از آن عشق سالم به وجود میآید و این در زندگی روزمره به دست میآید. از همان ابتدای صبح که چه ساعتی از خواب بیدار میشود، در طول روز با اطرافیان خود چگونه برخورد میکند، از حس خوب، حسادتها، کینهها، تنفر، ترس، ناامیدیها، همه اینها برای من تعریف میشود تا بتوانم از آنها عبور کنم.
حتی از یک مسواک زدن موقع خواب، حضور در ساعتی که قرار با شخصی دارم و تمام فعالیتهایی که در طول زندگی به صورت درست به من آموزش داده میشود که چگونه برخورد نمایم و انجام بدهم تا آرام آرام حس من تغییر کند و این به گونهای است که اگر شخصی در این بستر قرار بگیرد شاید کار سختی نداشته باشد و یک سال که بگذرد به خودش میآید و میبیند که رها شده است و بعد از آن در جایگاه راهنمایی قرار گرفته است و وضعیت زندگی او تغییر کرده است و عضو لژیون سردار و بعد از آن دنور میشود و حتی شال پهلوانی میگیرد و بعد مدتی میبیند علاوه بر اینکه خودش به حال خوش رسیده است مانند منبع نوری شده است که به اطرافیانش، خانواده و محیط اطرافش میتابد. انشاءالله که من قدردان و سپاسگزار کنگره باشم و خیلی وقتها با خودم این را میگویم اگر کنگرهی ۶۰ نبود تا الان صد تا کفن پوسانده بودم و کسانی که در مسیر آموزش وخدمت قرار میگیرند این را لمس کردهاند و من هرچه قدر بیشتر در این مسیر کوشا باشم بیشتر به حال خوش خواهم رسید. از همهی شما سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ: مسافر عباد-لژیون مرزبانی
عکس و ارسال خبر: مرزبان خبری
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
289