English Version
This Site Is Available In English

صفات بد قابل تغییر است

صفات بد قابل تغییر است

هشتمین جلسه از دوره بیست و هفتم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی عطار نیشابوری در روزهای پنجشنبه با استادی: مسافر عباس و نگهبانی: مسافر حسن و دبیری: مسافر محمدعلی با دستور جلسه «وادی دهم و تأثیر آن روی من و جشن آزادمردی مسافر رضا» در تاریخ ۸ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کارکرد.


خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان عباس هستم مسافر، وادی دهم اشاره می‌کند که صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است. از هر دستور جلسه می‌توانیم آموزش گرفته و آن را کاربردی کنیم. با اجرای وادی‌ها من به نتیجه و هدفم می‌رسم و با آموزش و تلاش و قدرت اختیار می‌توانیم از پایین‌ترین نقطه جهنم که در درون من است، به سمت نور حرکت کنم چون صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است. این وادی هم هشدار و هم امید می‌دهد. هشدار اگر در بالاترین جایگاه قرار دارم مغرور نشوم و اگر نقض فرمان کردم و صفت من تغییر کرد به پایین‌ترین نقطه جهنم سقوط می‌کنم.


بهشت و جهنم باهم فاصله‌ای ندارند و همواره جاری و در لحظه است و با رفتار و کردار و عملی که انجام می‌دهم باعث می‌شود که در جهنم یا در بهشت افکار خود باشم همه تغییرها در درون و برون ماست باید تغییر در جهت ارزش‌ها باشد و در این مسیر تغییر، تبدیل و ترخیص اتفاق می‌افتد و ما باید تغییر کنیم اگر خواستار حال خوب هستیم و با ساختار منفی، هیچ‌وقت حال خوب را لمس نمی‌کنیم.


با ورود در کنگره راهنما مسیر رسیدن به حال خوش را به ما نشان می‌دهد اما یادمان نرود دچار روزمرگی نشویم که هدف چه بوده و چرا وارد کنگره شده‌ایم. برای رسیدن به درمان، تعادل و تعالی باید گوش‌به‌فرمان راهنما باشم و وظایف رهجو را درست انجام بدهم و حرمت‌ها را رعایت کنم و تابع قوانین کنگره باشم چراکه باعث می‌شود رهجو تغییر کرده و صفت‌های زشت را به بذر نیکو تبدیل کند و از دنیای اعتیاد ترخیص شود.
انسان چیزی جز تلاش و کوشش نیست و اگر هدفمند سفر کند مطمئن باشد که به حال خوش می‌رسد و این امر نیازمند تلاش و زمان است برای تغییر صفت به زمان و آموزش نیاز دارد و با آموزش کاربردی تزکیه و پالایش انجام می‌شود و صفت زشت تبدیل به صفت نیکو می‌شود.
آنکه در تقدیر است آن به انجام می‌رسد اما اعمال ما نیز در این چرخه نقش بسیار مهمی دارند که به تقدیر شکل دیگری می‌دهد و حال امروز من، نتیجه بذرهایی که درگذشته کاشته‌ام است و از امروز بذرهای نیکو ازجمله عشق و محبت بکارم زیرا در آینده نتیجه آن را خواهم دید افکار منفی و نیروهای بازدارنده مانع در رشد و تعالی انسان می‌شود زیرا نیروهای منفی قسم خوردند که انسان را از مسیر ارزش‌ها منحرف کنند و کسانی که به خویشتن خویش فکر می‌کنند به دنیای جدید قدم نهاده‌اند لازم و ضروری است که از سخن به نقطه عمل حرکت کنند و با آموزش و خدمت و محبت به حال خوب می‌رسند که صفت‌ها ذره‌ذره تغییر می‌کند ممنونم که به مشارکت من گوش کردید.

در ادامه جلسه جشن آزاد مردی مسافر رضا در نمایندگی عطار نیشابوری برگزار شد

اعلام سفر:
سلام دوستان رضا هستم مسافر با بیش از ۱۰ سال تخریب وارد کنگره شدم با مصرف انواع آنتی ایکس آخرین آنتی ایکس مصرفی ۳ گرم شیره خوراکی و کشیدنی مدت ۱۱ ماه و سه روز سفر کردم به روش دی اس تی، داروی درمان شربت اوتی به راهنمایی آقای عباس رباطی ورزش در کنگره پیاده‌روی، دو، در ادامه مسافر ویلیام بودم با بیش از بیست سال تخریب آخرین آنتی ایکس مصرفی روزی یک بسته سیگار مدت ۱۰ ماه و پنج روز سفر کردم به روش دی اس تی داروی درمان آدامس نیکولایف به راهنمایی آقای مهدی دشتی آلان هم به لطف خدا و اندیشه ناب مهندس مدت ۵ سال و یک ماه و ۸ روز است که آزاد و رها هستم

آرزو:
آرزو دارم که شعبه‌های بیشتری در نیشابور برای نجات و احیای انسان‌ها ایجاد بشود

خلاصه سخنان راهنمای مسافر:
سلام دوستان عباس هستم مسافر خداوند را شاکر و سپاسگزارم که بار دیگر در شعبه عطار نیشابوری حضور دارم و از تک‌تک شما عزیزان انرژی می‌گیرم. زمانی که رضا وارد کنگره شد تن و بدن من لرزید و با ظاهری آشفته، وزن بسیار کم وارد لژیون شد؛ و در وضعیت ظاهری مثل یک کارتون خواب بود با کوله باری از مشکلات آمده بود و من شک و تردید داشتم که آیا رضا به درمان می‌رسد؟
شروع به سفر و آموزش گرفتن کرد و سی‌دی‌ها را مرتب می‌نوشت و ذره‌ذره تغییر را در رضا مشاهده می‌کردم و متوجه شدم که با خواسته قوی، آمده که حالش خوب شود. در حقیقت دست من راهنما نیست و در اثر کارها و اعمالی که ره جو در طول سفر انجام می‌دهد می‌تواند به رهایی برسد یا به دنیای اعتیاد برگردد.
رضا از ابتدا عاشق خدمت بود این حس را یک راهنما می‌فهمد و وارد سفر دوم شد. این تغییر در رضا به زیبایی مشاهده می‌شد و طولی نکشید صفت‌های زشت را به صفت‌های نیکو تغییر داد و در شهرهای نیشابور سبزوار و فیروزه خدمتگزار شد و به‌عنوان مرزبان انتصابی سبزوار و مسئول اوتی و مسئول کلینیک ثمین نیشابور و فیروزه فعالیت و خدمت کرد.
مهندس اشاره می‌کند که همه بندها را می‌توان قطع کرد و اما بند عشق و محبت را از انسان باز نمی‌شود من مدت ۴ سال در نیشابور و ۵ سال در سبزوار خدمت می‌کنم و رضا هم از همان اول خدمتگزار است انشالله به این درک برسیم که معنای خدمت چیست؟ همه انسان‌ها تاریکی را تجربه می‌کنند و بعد به روشنایی پی می‌برند زمانی که توانستند از تاریکی بیرون بیایند و جان سالم به دربرند آن زمان انسان کارآزموده‌ای می‌شوند و با آموزش و خدمت در جهت احیای جمعیت انسانی خدمتگزار می‌شوند. ممنون که به مشارکت من گوش کردید.

خلاصه سخنان مسافر:
سلام دوستان رضا هستم مسافر، عرض خیرمقدم و خوش‌آمد به همه عزیزان که از نمایندگی‌های معدن فیروزه، سبزوار، خیام، سنایی به شعبه عطار تشریف آوردند ممنون و سپاسگزارم و از آقای مهندس دژاکام به خاطر کشف روش دی اس تی و مهیاکردن بستر کنگره ۶۰ صمیمانه سپاسگزارم. تشکر از خدمتگزاران شعبه عطار که مرا باحال خراب و اضطراب و ترس پذیرش کردند و بدون هیچ سؤالی فقط به من خدمت کردند تا به درمان برسم. من هنوز هیچ کاری برای کنگره انجام نداده‌ام و من فقط توانستم از اضطراب ترس و نگرانی بیرون بیایم.
حال هیچ‌کسی با سفر اول خوب نمی‌شود زیرا غذای نیمه‌پخته یا خام قابل‌خوردن نیست و اگر من‌بعد از رهایی کنگره را رها می‌کردم قطعاً باحال بدتر به دنیای اعتیاد سقوط می‌کردم.‌ من ۲۰ سال تخریب داشته‌ام و با یک سال سفر در کنگره قطعاً به پختگی مدنظرم نمی‌رسیدم و به آموزش و خدمت‌های بیشتری نیاز داشتم. دیده‌بان محترم آقای احمد حکیمی اشاره می‌کنند فردی که بعد از انجام سفر اول کنگره را رها کرد و به دنبال زندگی رفت خدا کند به پختگی لازم رسیده باشد با سفر اول فقط قطع مواد انجام می‌شود پختگی در سفر دوم اتفاق می‌افتد چراکه غذای نیمه‌پخته یا خام قابل‌خوردن نیست. این امر نیازمند زمان است.
صفت گذشته در انسان صادق نیست چون انسان جاری است اگر این‌چنین نبود من بیچاره بودم من خواب، خوراک و اشتها نداشتم و صور آشکارم بسیار آسیب‌دیده بود و حالم بسیار بد بود من بد که نبودم، من پلیس جامعه بودم من در طی ۱۰ سال از خدمت به‌عنوان درجه‌دار نمونه انتخاب می‌شدم اما با ورود به دنیای اعتیاد همه تشویق‌ها به تنبیه و بازداشت در محل خدمت و تذکر کتبی تبدیل شد.


مثل بچه‌ای که مادرش او را تنبیه می‌کند جایی فرار نمی‌کند و به آغوش مادر برمی‌گردد من هم از کنگره جدا نمی‌شوم چون جایی ندارم بروم مگر دیگر به من نیاز نداشته باشند و اگر شعبه‌ای جدید تأسیس شود و کنگره به من نیاز داشته باشد باجان و دل پذیرایم. چراکه گذشته خود را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. پس صفت گذشته در انسان صادق نیست چون انسان جاری است و می‌تواند از پایین‌ترین نقطه تاریکی به بالاترین نقطه روشنایی برسد و مانند معادن طلا معادنی از ارزشمندترین صفات انسانی در انسان وجود دارد که با تفکر و تلاش آن‌ها را در جهت خدمت به خود و خانواده و جامعه استخراج نماید باید زحمت کشید تا به نیروهای نهفته و توانایی خود دست پیدا کنیم در حاشیه نرویم و آموزش‌ها را کاربردی کنیم و خدمت کنیم تا چراغ کنگره در جهت احیای جمعیت انسانی روشن بماند ممنونم از حضورتان و سپاس از سکوت زیبایتان که به مشارکت من گوش کردید.


تایپ و نگارش: مسافر احمد لژیون چهارم
عکاس: مسافر مجتبی لژیون دوازدهم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .