بخش اول: صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است.
صفت، ویژگی و یا خاصیت هر چیزی است. ممکن است ثابت بودن صفت در بعضی جانداران یا جامدات همیشگی باشد؛ ولی انسان با آنها فرق دارد. صفت گذشته در انسان صادق نیست؛ یعنی انسان میتواند آن ویژگی و یا صفت خودش را در هر شرایطی که هست تغییر دهد چون انسان جاری است. این وادیها امید به بازگشت میدهند. بخشندگی خداوند این است که به ما حیات و زندگی بخشید و به ما اختیار زندگی خود را داد. ما زندگی خود را بهدست خود ترسیم میکنیم و دیگران نقش بسیار کمی دارند. هیچ انسانی نمیتواند بگوید از من گذشت و مجبور نیست صفت یا صفتهای زشت خود را بهصورت جاودانه یا تا ابد در خود حفظ کند؛ بنابراین بازگشت برای همه وجود دارد. انسان همیشه باید در حال حرکت و تلاش باشد و وقتی جایگاهی را بهدست آورد باید برای حفظ آن تلاش کند.
سه مؤلفه نور، صوت و حس تمام نقش و نظام آفرینش را بهوجود میآورند.
بخش دوم: با تغییر صفات زشت خود میتوان به آرامش رسید.
حس مانند خداوند است و در تمامی هستی و نیستی موجود است. ما با حس است که تمام هستی را درک میکنیم. عبد بودن؛ یعنی خدمت کردن. اگر تزکیه بکنیم از پنج حس درون خود عبور کرده و وارد یک سطح دیگر میشویم، حتی مانند موسی کلیم الله قادر به شنیدن صدای خداوند خواهیم بود.
صور آشکار انسان از خاک و صور پنهان او از نار است. کار انسان همین است که ذره ذره صور پنهان خود را پالایش و تزکیه کند و تبدیل به نور شود.
وقتی به شما الهام میشود باید یک منبعی داشته باشد. این منبع یا نور است که پاک و منزه است یا از نار است که منفی است بهصورت جن و شیاطین. ما نمیتوانیم نیروهای منفی را حذف کنیم.
موجودات زنده هم گیرندهاند و هم فرستنده. ما چیزی را منتشر میکنیم که در درونمان است.
بخش سوم: اگر میخواهیم جهش کنیم باید صفت ما از بنیان تغییر کند. باید خودبینیها، کینهها و تکبرها کنار برود.
انسان باید همیشه شکرگزار جایگاهش باشد تا از شما گرفته نشود.
برای اینکه صفت گذشته را تغییر دهیم باید حسمان را تغییر دهیم که به آن تصفیه و تسویه میگویند. تصفیه به معنی پالایش کردن و تسویه به معنای حساب و کتاب است.
ایمان؛ یعنی تجلی نور خداوند در انسان. یعنی؛ صفات خداوند در انسان دیده شود. فردی که ایمان دارد باید بخشنده و مهربان باشد.
اولین قدم برای پالایش، تفکر سالم است.
تفکر سالم، ایمان سالم، عمل سالم، حس سالم، عقل سالم و عشق سالم خود را به نمایش خواهد گذاشت و آنگاه صفت گذشته تغییر مییابد. انسان هر چه عاقلتر باشد عاشقتر است.
وقتی در کاری شکست میخوری باید افکار، کردار و گفتارت را مورد بررسی قرار دهی و ببینی اِشکال کار کجا بوده است، نه اینکه باعث غم و اندوهت شود.
انجام دادن اعمال صالح کار سادهای نیست. رسیدن به عمل سالم به معنای واقعی نیازمند معرفت زیادی است.
تمام هستی برای توست و تو برای هستی. ما بدون دیگران و بدون هستی هیچ معنایی نداریم. نمیشود گفت همیشه پاسخ بدی را باید بدهید یا ندهید، این را شرایط تعیین میکند.
هر کسی که بدی یا ظلمی میکند از روی جهل و نادانی او است.
عشق ذره ذره به وجود میآید نه یک مرتبه. عشق سالم هرگز به نفرت تبدیل نخواهد شد.
نویسنده: همسفر سارا (لژیون نهم)
ویرایش: همسفر مهکامه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم)
تصویرگر: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر نگار رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون اول)
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
54