ششمین جلسه از دوره هشتاد و هشتم کارگاه آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی آکادمی با استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر غلامرضا با دستور جلسه" وادی دهم و تاثیر آن روی من "و در ادامه تولد اولین سال رهایی مرزبان محترم مسافر کورش، شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کارت نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. خدا را شکر میکنم که باز قسمت شد در این جایگاه خدمت کنم. امروز جلسه دو بخش دارد، بخش اول دستور جلسه وادی دهم است و بخش دوم تولد اولین سال رهایی مرزبان محترم کورش عزیز میباشد. درباره وادی دهم که صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاریست، میتوانم بگویم به واسطه تاریکی اعتیاد، خیلی زمین خوردم، عذاب وجدانها کشیدم، دیگران را تحقیر کردم و همچنین تحقیر شدم، تخریبهای بسیاری داشتم تا اینکه امروز در این جایگاه میباشم، این گذشته من بوده و خیلی از ما، ولی توانستیم امروز در این جایگاه باشیم.
کسانی هستند که مرا سرزنش میکردند و در تاریکیها بودند، شاید هزاران هزار سال طول میکشد تا بتوانند آنها روی این صندلیها بنشینند. من سالهایی که در تاریکی بودم همش در حال معرکهگیری بودم و در کنگره یاد گرفتم که انسان به جهت آموزش و خدمت پا به زمین میگذارد و من مدام در حال معرکهگیری بودم.
از زمانی که وارد کنگره شدم شروع به گرفتن آموزش و خدمت کردن نمودم و معرکهگیری صفت گذشته من بود، اگر بخواهم از معرکهگیری بیرون بیایم باید شروع به گرفتن آموزش کنم و حرفهای کنگره و راهنمایان را گوش کنم و رفته رفته صفت گذشته من تغییر میکند، ولی نکته اینجاست که من یک سال زحمت کشیدم که به درمان رسیدم ولی برای برگشت کافیست فقط یک بار تاریکیهای گذشته را تجربه کنم، کسانی هستند که با تجربه تاریکیهای گذشته و یک بار مصرف، دوباره گرفتار مشکلات قبل شده و به مراتب کارشان سختتر از دفعه اول میباشد.
این قانون زندگی است که تجربه مصرف مواد و کارهای ضدارزش همراه با لذت زودگذر میباشد و برای برگشت از تخریبها باید رنج و سختی کشید تا ساخته شود، زیرا ساختن به همراه رنج و سختی میباشد، البته این ساختن با آن ساختن گذشته بسیار فرق میکند و بسیار کار سختتر میشود. وادی دهم بعد از گذشت ده وادی به ما امید میدهد که تو میتوانی تغییر کنی، ولی اگر در زندگی نافرمانی کنیم به سرعت خیلی زیاد برگشت میخوریم و به جای خیلی وحشتناکتر از قبل برمیگردیم.
امیدوارم قدر این آموزشها و خدمتها را بدانم و درک کنم که چه فرصت گرانبهایی نصیب من شده است تا بتوانم به عنوان یک انسان با صلح، دوستی، شادی، معرفت و عمل سالم زندگی کنم، این موهبت را احساس کنم و به دیگران بگویم که میتوان به این گونه هم زندگی کرد.
بخش دوم دستور جلسه تولد مرزبان محترم کورش عزیز میباشد. زمانی که کورش به کنگره آمد با حال بدی وارد شد. باید از کورش تشکر کنم که سفر بی دردسری انجام داد و سفرش را بیدردسر تمام کرد. کسی که بیدردسر سفر میکند حقش است که شال مرزبانی را داشته باشد.
کوروش سفرش را درست انجام داد و همیشه حضور داشت و کاری که به او گفته میشد را به خوبی انجام میداد. اوایل ورود به کنگره وضعیت مالی خوبی نداشت ولی رفته رفته با توجه به آموزشهای کنگره وضعیتش بهتر شد و در حال حاضر در لژیون سردار جایگاه دنوری را تجربه میکند،
زیرا ما در کنگره باید در بخش علمی، بخش مالی و حضوری خدمت کنیم چرا که در کنگره به ما یاد میدهند چگونه پیشرفت کنیم، کورش عزیز به عنوان دنور، مبصر و مرزبان این جایگاهها را تجربه کرده و در امتحان راهنمایی شرکت کرده، امیدوارم در امتحان قبول بشود و همیشه در کنگره خدمتگذار باشد.
سخنان مسافر کورش و آرزوی ایشان:
سلام دوستان کوروش هستم یک مسافر. آرزو میکنم که به واسطه مرزبانی، بچههایی که میآیند و انضباطی میشوند و باز تلاش میکنند که سفر اول خوبی داشته باشند، امیدوارم همان دفعه اول قدر این بلیط خدا را بدانند و به بهترین شکل سفرشان را انجام دهند.
از آقای مهندس تشکر میکنم که همچین بستری را فراهم نمودند، که بنده بیایم و به حال خوب برسم. از راهنمای خوبم آقا مهدی هم کمال تشکر را دارم که با آموزشهای خوبشان باعث شدند که من این جایگاه را تجربه کنم.
خدا را شکر میکنم که به واسطه کنگره خانوادهام از من راضی هستند و به جای اینکه بوهای عجیب و غریب از اتاقم بیاید و ناراحت بشوند، میبینند حالم خوب است، ورزش میکنم و به جای حمل مواد مخدر، توپ والیبال و فوتبال را همراهم میبینند، همه اینها به خاطر آموزشهای کنگره ۶۰ میباشد، که خانواده من تغییرات را در من حس میکنند.
من از قبل کنگره را به واسطه یکی از دوستانم میشناختم ولی قلباً اعتقادی به درمان نداشتم، ولی موقعی که در این مکان پا گذاشتم فهمیدم که درمانی هم وجود دارد. بنده به لطف اینکه کنگره جای زیر و رو کشیدن و بیلطفی نیست به همین واسطه یادگرفتم که بهترین خودم را بگذارم، چون در غیر این صورت صد در صد از کنگره دور میشدم.
سعی میکردم که سفرم را به بهترین شکل انجام دهم و به لطف راهنمای خوبم آقا مهدی این کار را انجام دادم. در روز اولی که به کنگره آمدم آقا علیرضا اسفندیاری که آن موقع راهنمای تازه واردین بودند مرا به خوبی راهنمایی کردند و مسیر را نشانم دادند. این سفر سفری است که من باید دو دستی آن را بگیرم. بعضی موقعها ما میگوییم که کاشکی دانشگاهی باشد که درس زندگی کردن را آموزش بدهد و خدا را شکر که به خوبی این کار در کنگره۶۰ انجام میشود، من نباید به راحتی این فرصت را از دست بدهم و از خدا میخواهم که لایق این آموزشها باشم و حفظش کنم.
خدا را شکر که در کنگره هستم و در اینجا لذت میبرم که در کنار شما عزیزان آموزش میگیرم. واقعا از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان سپاسگزارم. از خدا میخواهم که معجزه و خوشی در زندگی تکتکتان سرازیر بشود. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
تایپ: مسافر حسن، مسافر محمدحسین لژیون ششم
تنظیم و بارگذاری خبر: مسافر محمدحسین لژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
34