English Version
This Site Is Available In English

وادی دهم هم سقوط دارد و هم صعود، بستگی به دیدگاهت دارد

وادی دهم هم سقوط دارد و هم صعود، بستگی به دیدگاهت دارد

به نام قدرت مطلق « الله »

یازدهمین جلسه از پنجاه و نهمین دوره سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 در نمایندگی پرستار با استادی: مرزبان محترم مسافر مجتبی، نگهبانی: مسافر عباس و دبیری: مسافر مجید با دستور جلسه « وادی دهم و تاثیر آن روی من » در روز شنبه مورخ سوم آذر ماه 1403 راس ساعت 17 برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر،
خیلی خوشحالم که در این جایگاه هستم و خداوند را بابت این موضوع شاکرم، من معتقدم که هر جایگاهی که در کنگره به دست می‌آید جای سپاس و تشکر دارد،

از مرزبانان دوره گذشته بسیار تشکر می‌کنم یقیناً هر حال خوشی که در این شعبه در جریان است به خاطر زحمات بی‌دریغ آنان بوده است، از آقایان عبدالرضا، روح الله، امیر عباس و رسول تشکر می‌کنم و یقین دارم که حال خوش امروز ما، بصورت برکت، در زندگی مرزبانان جاری و ساری خواهد شد،  از ایجنت محترم آقا حامد نیز تشکر می‌کنم، امیدوارم به بهترین‌ها دست پیدا کنند و بهترین‌ها برای ایشان رقم بخورد.
به مرزبان‌های جدید هم تبریک گفته و امیدوارم بتوانیم هر روز حال شعبه را بهتر کنیم، به مرزبانان همسفران دوره گذشته خدا قوت و به مرزبانان همسفران دوره جدید تبریک می‌گویم و امیدوارم که یک نمایندگی پویا داشته باشیم.
وقتی به عکس‌های قدیمی شعبه نگاه می‌کنم  نمایندگی حال و هوای امروز را نداشت من از قدیمی‌ها شنیده بودم که شعبه پرستار از یک چادر در پارک پرستار شروع شده و پا گرفته است، ولی امروز ما در این شعبه بالغ بر 200 نفر میشویم و بخوبی سفر میکنیم و بحال خوش می‌رسیم،
امیدوارم من هم بتوانم سهمی در این حال خوش داشته باشم، به گفته راهنمای عزیزم :حتی اگر یک میخ هم به دیوار کنگره سهم داشته باشید، یقینا جایی بدردتان خواهد خورد،
امیدوارم ما پنج نفر مرزبان بتوانیم شعار کنگره یعنی عدالت، عمل صالح و معرفت را در کار خودمان رعایت کنیم، سلیقه ای عمل نکرده و در کنار دیگر اعضاء، یک شعبه خوبی داشته باشیم، من شخصا" علاقه شدیدی به این شعبه دارم و ایمان دارم که هر فردی که در این شعبه رها می‌شود، ثمره آن در زندگی روزمره ما جاری و روان خواهد شد.
صورت جلسه وادی دهم است، صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است، من هم مثل خیلی افراد با ناامیدی وارد کنگره شدم، سال 98 بود که یک ماه تقریبا بودم و رفتم، خدا را شکر که دوباره سال 1401 بعنوان تازه وارد قبولم کردند،
در آن زمان من وادی دهم را نمیشناختم، چیزی که برای من باور شد این بود که "تو میتوانی تا آخر عمرت مصرف کننده نباشی" ، تو میتوانی حال خوش داشته باشی، مثل همه این افرادی که یک سال، سه سال، پنج سال رهایی اعلام می‌کنند، تو هم میتوانی از عمق تاریکی ها به دل روشنایی ها نفوذ کنی،
آن روز من وادی دهم را نمی‌شناختم ولی مصداق زنده ای بودم بر این باور،
بنظرم وادی دهم هم سقوط دارد و هم صعود، بستگی به دیدگاهت دارد، این وادی یک امیدی به من می‌دهد که روز بروز ایمانم بهتر شود،
از اینکه به صحبت های من توجه نمودید بسیار سپاسگزارم.

عکاس: مسافر مهدی از لژیون دهم

تایپ و ویراست: مسافر کوشیار از لژیون نهم

بارگذاری: مسافر حسین از لژیون دوازدهم

وبلاگ نمایندگی پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .