جلسه سوم از دوره سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدیپور قم با استادی راهنما مسافر اسماعیل، نگهبانی مسافر آرش و دبیری مسافر با دستور جلسه «رابطه یادگیری و معرکهگیری و تولد اولین سال رهایی مسافر حامد» پنجشنبه ۱ آذرماه ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در این جلسه حضور دارم، از نگهبان جلسه، گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر میکنم که اجازه خدمت و آموزش در این جایگاه را دادند. دستور جلسه امروز دو قسمت است: رابطه یادگیری و معرکهگیری و تولد اولین سال رهایی مسافر حامد.
قسمت اول رابطه یادگیری و معرکهگیری؛ معرکهگیری ارتباطش با یادگیری خطوطی است که جناب مهندس در سیدی هفته نیز مطرح کردهاند، معرکهگیری یکی از خطوط سیاهی است که انشعاب پیدا میکند، اگر من بخواهم روشنایی را جایگزین کنم و سفرم بر مبنای این توضیح باشد که نگهبان اول جلسه میخواند، خواهان رهایی از دام اعتیاد در حال عبور از تاریکیها به سمت روشناییها، این سفر سفری است از ظلمت به نور، از نادانی به دانایی، از ترس به شجاعت و در نهایت از نفرت به طرف عشق. اگر سفرم اینگونه باشد باید بدانم که دستور جلسات کنگره 60 باید چیزی برای من داشته باشد. اینکه میگویند معرکه باعث عدم یادگیری میشود، یعنی چه؟ معرکهگیری انسان را به جایی میرساند که وقتی اتفاقی افتاده باشد یا مسئلهای رخ داده باشد یا کاری کرده باشیم، مدام در حال توجیه کردن خود خواهیم بود و با خود میگوییم کار من اشتباه نبوده است. در نوشتارها و حرمتها خوانده میشود که تجسس نکن، غیبت نکن، قضاوت نکن، چقدر از این موارد را گوش میدهیم و عمل میکنیم؟ چقدر وقتی اتفاقی میافتد یا کسی صحبتی میکند، قضاوت و غیبت نمیکنیم؟ آیا درباره صحبتی که انجام شده، معرکه نمیگیریم؟ با خود میتوانیم جواب این سوالات را پیدا کنیم که در کجای کار قرار داریم.
جناب مهندس میگویند؛ وقتی مشکل یا مسئلهای برای انسان رخ میدهد باید به درون خود برود و تفکر کند و علت را پیدا کند و ببیند کجای کار است که آن سیاهی ادامه پیدا میکند و رگزایی میکند. شخص در جلسات میشنود که مشارکت میکنند و میگویند؛ سفر سیگار خوبی نتوانستهام انجام بدهم و حتی مواردی بودهاند که دلیل رفتن از کنگره 60 و خراب کردن سفرشان همین موضوع معرکهگیری بوده است. علت معرکهگیری این است که شخص چیزی یاد نگرفته است که حتی بداند معرکهگیری چیست و میتواند چه عواقبی داشته باشد. سفر اول فقط این موضوع نمیباشد که من دارو بخورم و پله کم کنم و زمان ۱۰ ماه طی شود و ورزش کنم، بلکه باید کارهای دیگری نیز انجام دهم و یکی از کارهای دیگر، عدم معرکهگیری اس،. اگر بخواهم وارد این بازی شوم از یادگیری جا میمانم و حتی باعث میشود که نتوانم در لحظه زندگی کنم و از لحظه نیز جا خواهم ماند. موقعی که آموزشپذیر نباشم چیزی برای استفاده ندارم، مانند موقعی که شخص قطع مصرف شده است اما جهانبینی هیچ تغییری نکرده است و رشدی صورت نگرفته است، اگر رشدی صورت نگرفته باشد مانند این میباشد که در آن نقطه سیاه ماندهایم، پس مسائل زیادی ممکن است در خانواده، محیط کار، جمع دوستان وجود داشته باشد، اما دلیل بر معرکهگیری نیست و باید حواسمان به این موارد باشد. امیدوارم بتوانیم قدردان جناب مهندس باشیم.
قسمت دوم دستور جلسه اولین سال رهایی مسافر حامد؛
حامد با مصرف متادون در شعبه امین وارد کنگره 60 شد و در سفر اول به شدت اوضاع خرابی داشت، از نظر خانوادگی، جسمی و درونی، خلاصه به جایی میرسید که حرفی برای گفتن نداشت و در نهایت معرکهگیری میکرد. اما اگر بخواهم از خوبیهای او بگویم بسیار فرمانبردار بوده و هست و سفر خود را به خوبی گذراند و نسبت به اندازهای که یاد میگرفت عملکرد خوبی نیز داشت. من همیشه کسی که سر لژیون دیر بیاید، مثال حامد را میزنم، چون یک ساعت و نیم راه دارد تا به شعبه برسد اما همیشه به موقع آمده است و هیچ تاخیری نداشته است. در سفر اول و دوم همیشه به موقع در شعبه حاضر شده است، یعنی روزی نبوده است که در شعبه باشد و بگوید که من ده دقیقه یا یک ربع دیر رسیدهام، همیشه قبل از ساعت حضور داشته است. تخریب حامد انقدر روی او تأثیر گذاشته بود که از نظر ذهنی خیلی آشفته بود، اما خدا را شکر با آموزشهایی که در کنگره است و ما میتوانیم از آنها استفاده کنیم، تأثیرش را روی حامد نیز گذاشت. همانطور که من تازهوارد با هر نوع تخریب مواد صنعتی و سنتی، اگر به دنبال رهایی و لذت و حال خوب باشم میتوانم به آن برسم، فقط کافی است به حرف راهنمایم و جناب مهندس گوش کنم و در مسیری که باید باشم حرکت کنم. حامد همیشه از خدمتگزاران خوب کنگره 60 است و همیشه کاری که انجام میدهد را به خوبی انجام میدهد و همه توان خود را در آن کار میگذارد. به حامد عزیز و خانوادهاش و به جناب مهندس و خانواده محترمشان نیز تبریک عرض میکنم و امیدوارم در ادامه سفر دومش موفق باشد و بتواند در آزمون قبول شود و از علمی که خود بهرهمند شده است، بتواند به شهر خودش نیز ببرد و کسانی که نیازمند این علم هستند بتوانند از آن استفاده کنند. امیدوارم در آینده با همسفر ببینمش و بتواند در جایگاه راهنمایی و جایگاههای دیگر قرار گیرد.
اعلام سفر مسافر حامد:
آخرین آنتی ایکس: متادون
روش درمان: DST
داروی درمان: شربت OT
مدت: ۱۱ ماه و ۵ روز به راهنمایی راهنمای خوبم آقا اسماعیل سفر کردم.
در ادامه سفر سیگار داشتم:
آخرین آنتی ایکس: دخانیات
روش درمان: DST
داروی درمان: آدامس نیکوتیندار
راهنمای محترم: آقای یوسف
رهایی از بند مواد: ۱۲ ماه و ۲۰ روز
رهایی از بند سیگار: ۷ ماه
خواسته مسافر حامد:
خواسته قلبی من از خداوند، درمان تمام سفر اولیها است و انشاءالله بتوانند جشن یک سالگی خود را بگیرند.
سخنان مسافر حامد:
خدارا شکر میکنم که امروز قسمت من شد که بتوانم به کنگره بیایم و در جمع شما دوستان باشم، از جناب مهندس بسیار سپاسگزارم که این امکان را برای من مسافر فراهم کردند تا بتوانم بیایم و سفر کنم و به درمان و حال خوش برسم، از ایجنت محترم شعبه علی آقا و گروه مرزبانی خیلی تشکر میکنم که این جشن زیبا را برایم تدارک دیدند، همچنین از راهنمای عزیزم آقا اسماعیل خیلی ممنونم که حال خوش امروزم را مدیون زحمات ایشان هستم و تشکری ویژه از برادر لژیونیهای عزیزم که در طول این سفر برادرانه همراه من بودند، از مرزبان محترم آقا مجتبی که تشریف آوردند نیز سپاسگزارم.
در مورد حس و حالم باید بگویم که من با تخریب ۱۵ سال مواد مخدر وارد کنگره شدم و در اواخر مصرفم اصلاً حال خوشی نداشتم و دچار به همریختگی شدم، شاید در ظاهر چیزی به نظر نمیرسید اما واقعاً از درون اوضاع نابسامانی داشتم، شاید همه ما شنیدهایم که از قدیم میگویند؛ خداوند کسی را گرفتار چه کنم، چه کنم نکند، من واقعاً دچار این مسئله شده بودم و اگر مسیر کنگره را پیدا نمیکردم معلوم نبود چه بلایی به سر من میآمد، زیرا وقتهایی بود که حالم بسیار بد میشد و فکرهای خوبی به سرم نمیزد، با کولهباری از ناامیدی و بهمریختگی و عدم میل به زندگی وارد کنگره شدم، دوستان اشاره کردند که من در اوایل سفرم در شعبه امین پای سطل سیگار، معرکهگیریهای بسیاری میکردم، اما با آموزشهایی که از راهنمای عزیزم آقا اسماعیل گرفتم و با راهنماییهای آقای مهدی رزاقی از آن محیط و جایگاه فاصله گرفتم و سعی کردم به دنبال آموزش گرفتن و خدمت کردن باشم.
همیشه سعی میکردم فرمانبردار خوبی باشم و به راهنمایم گوش دهم و اگر موقعیتی غیر از این بوده غیر عمد بوده است. در طول سفرم مشکلات زیادی برایم پیش آمد، دوستان در مشارکت نیز اشاره کردند که فاصله رسیدن من از محل زندگیام یک ساعت و نیم راه است و برایم مشکل مالی پیش آمد، برایم حکم جلب گرفتند و حسابم مسدود شد و دو ماه با چنین شرایطی به قم میآمدم و برمیگشتم، این موارد را به این علت عرض میکنم که کسانی که در سفر اول هستند شاید فکر کنند که فقط خودشان دچار مشکلات و مسائل هستند و دیگران به راحتی سفر میکنند و برمیگردند، برای حل این مشکلات از راهنمای عزیزم مشورت میگرفتم و این مشکلات برای همه در طول سفر پیش میآید و برای هر کسی به یک شکل میباشد. من چون واقعاً خواست درمان را داشتم و با محبتهایی که راهنمای عزیزم نسبت به من داشتند و آموزشهایی که به من دادند سرد نشدم. خداراشکر هیچوقت فکر رها کردن کنگره به سرم نزد. جا دارد تشکر دیگری از آقا اسماعیل کنم و امیدوارم در سفر دوم بتوانم عشق بدون چشمداشت را از راهنمای خوبم بیاموزم. وقتی در سفر دوم وارد شدم مسائل و مشکلاتی داشتم و دارم، مثل همه افراد. اما تفاوت من که به کنگره میآیم و قصد آموزش گرفتن دارم با افرادی که در کنگره نیستند، طبق آموزشهای ناب کنگره که دریافت کردم، این است که مسائل و مشکلات همیشه وجود دارند، اما در زمان مصرف مواد مخدر، وقتی برایم مشکلی پیش میآمد به این فکر میکردم که چرا انقدر بدبختم و این مشکل برای من پیش آمد و چرا به دنبال راه برطرف کردن آن مشکل نبودم؟، به قول جناب مهندس، آنها را لعنت خداوند میدیدم، اما الان این را درک میکنم که اگر مسئله و مشکلی برایم پیش میآید فقط به جهت پختهتر شدن و آموزش گرفتن من است تا به آن تکاملی که باید برسم نزدیکتر بشوم. از همه شما ممنونم که این روز زیبا را با مشارکت و حضورتان برایم قشنگتر کردید و از اینکه به حرفهایم توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
تهیه و تنظیم: گروه سایت مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
533