هشتمین جلسه از دوره سی و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی، به استادی مسافر هادی و نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر علی اکبر با دستور جلسه "رابطه یادگیری و معرکه گیری" در روز دوشنبه 28 آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
اول خدا را شاکرم که به من این فرصت داده شد، این جایگاه را تجربه کنم، بعد از راهنمای عزیزم تشکر میکنم که اجازه دادند من این جایگاه را تجربه کنم؛ خوب دستور جلسه این هفته رابطه یادگیری و معرکه گیری است.
بنظر من سه موضوع در این دستور جلسه هست، موضوع اول خود بحث یادگیری، بحث دوم معرکه گیری و سوم که خیلی پر اهمیت هست رابطه ی بین این دو موضوع است؛ خوب اول از هر چیز باید معنی این موضوعات را من بدانم که یادگیری به چه معنی هست و آقای مهندس درباره اش کاملا توضیح داده اند، ما از ابتدا زندگی در حال یادگیری و آموزش گرفتن هستیم و بسیار موضوع گسترده یی هست و همیشه در زمان حیات با ما است، سناریو زندگی به این شکل است که ما آمده ایم تا آموزش بگیریم.
اول یاد بگیریم چطور زندگی کنیم، زندگی کردن به چه نحوی است، یادگیری ارتباط برقرار کردن با انسان ها با خانواده همه چیز درون بحث یادگیری قرار میگیرد و ما میتوانیم با یادگیری، خودمان را ارتقا بدهیم از کلاس اول به کلاس دوم و به همین ترتیب، معرکه گیری بنظر من دو مفهوم دارد یک مفهوم به مراسم های گذشته که شخص با انجام دادن کاری افراد جمع میشدن و پول جمع میکرد و مفهوم دوم میتواند فرار از حقیقت باشد، زمانی که مصرف کننده بودم همیشه دنبال معرکه گیری و فرار از حقیقت بودم.
معمولا این موضوع در افرادی که مصرف کننده مواد مخدر هستند بسیار زیاد است و این دو موضوع کاملا رابطه متضاد دارند، یعنی شما هر چه میزان یادگیری بالاتری داشته باشید، معرکه گیری نمیکنید و هر چقدر شما آگاهی کمتری داشته باشید معرکه گیری بیشتری میکنید.
به قول معروف میگویند طبل تو خالی صداش بیشتر است، آن شخصی که از موضوع چیزی نمیداند و چیزی متوجه نشده است دائما درباره آن موضوع صحبت میکند ولی شخصی که اشراف کامل به آن موضوع دارد اصلا اظهار نظر نمیکند و تا زمانی که از او درخواست نکنند هیچ نظری نمیدهد.
من باید به جای اینکه از معرکه گیری استفاده کنم برای فرار رو به جلو، بیشتر سراغ یادگیری و بالا بردن علم و دانش و آگاهی باشم، وقتی آگاهی من بیشتر بشود دیگر نیازی به معرکه گیری ندارم و خطای خودم را بپوشانم.
انسان از افکار و اعمال خود با خبر است.
زمانی که به من حرف حقیقتی را میگویند باید قدرت پذیرش را داشته باشم، شخصا برای شانه خالی کردن از آن حقیقت، شروع به دعوا و درگیری میکردم؛ ولی خدارا شاکرم به لطف کنگره و تلاش خدمتگزاران و آقای مهندس و راهنمای محترم آموزش ها را آموختم؛ آموزش های کنگره ۶۰ انتها ندارد.
شخصی را پیدا نمیکنیم که بگوید من همه ی موضوعات را فرا گرفته ام و آموزش های من به پایان رسیده است.
خیلی ممنونم که به صحبت های من گوش دادید.
تایپ، ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر احسان لژیون یکم و مسافر مهران لژیون چهاردهم
آبان ماه ۱۴۰۳ شعبه صالحی (تهرانپارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
94