اول به مفهوم یادگیری میپردازیم: یادگیری یک فرایند شناختی است که باعث کسب دانش و فهم جدید اصلاح اطلاعات قبلی یا مهارت در عملکرد فعالیتهای شخصی میگردد. یادگیری عبارت است: از تغییرات نسبتا پایدار در رفتار که از طریق تجربه و تمرین ایجاد میگردد. یادگیری تنها برای امتحان نیست؛ اصولاً زندگی خود یک یادگیری میباشد. خلقت انسان و موجودات همه بر پایه و اصول یادگیری فراهم شده است؛ فضای یادگیری بسیار وسیع است و اگر دقت نماییم میبینیم هر روز در حال یادگیری هستیم و به معلوماتمان اضافه میشود.
یادگیری یعنی قادر باشیم سه مؤلفه مثلث دانایی (تفکر، تجربه و آموزش) را به تعادل برسانیم. آموزش و یادگیری مفاهیمی هستند؛ که بهطور نزدیک با یکدیگر در ارتباط میباشند. در کنگره۶۰ اگر کسی در حال یادگیری و خدمت نباشد، از مسیر خارج میشود و به مسائل منفی و حاشیهای میپردازد و حاشیههایی که مطابق ضدارزشها میباشد. انسان موجودی است که همواره در حال آموزش گرفتن است، آموزش میبیند وارد تجربه میشود و بعد مهارت خود را در قالب علم به دیگران منتقل میکند. ما در کنگره به آموزش نیاز داریم زیرا اگر علم نباشد، تغییری هم صورت نمیگیرد.
استاد امین در جزوه جهانبینی کاربردی حرکتی را که با تفکر از سمت مجهول شروع شده و به معلوم رسیده را به خوبی برای ما تعریف کردهاند که در طی مسیر با حس فرآیندهایی به تجربیاتی دست پیدا میکنیم که اینها همه در سایه آموزشی است که با عملی شدن به یادگیری ختم میشود. ما باید بدانیم آموزش چیست؟ این کار توسط چه کسی باید انجام شود؟ ما همواره باید دقت داشته باشیم که اگر از آموزگار نیاموزیم قطعاً از روزگار خواهیم آموخت؛ فرق آموختن از آموزگار با روزگار این است که اگر ما از روزگار بیاموزیم باید زمان و هزینه بسیاری را پرداخت کنیم.
ما برای اینکه به دانایی و یادگیری خیلی از مسائل برسیم باید از دردها و رنجها عبور کنیم. مسئله دیگر معرکهگیری میباشد: معرکهگیری به این معناست که فردی بساطی را پهن میکند، تعدادی از افراد را گرد خود جمع مینماید و معرکه میگیرد. معرکهگیری نقطه مقابل یادگیری میباشد و ریشه آن به جهل و ناآگاهی انسان برمیگردد. معرکهگیری با فرار کردن از مسئولیتهایی که به ما واگذار شده است رابطه مستقیمی دارد. در معرکهگیری سه صفت ترس، منیت و ناامیدی وجود دارد. فرد معرکهگیر اشتباهات خود را در نظر نمیگیرد و همیشه دیگران را مقصر قلمداد میکند و به دلیل وجود منیت اشتباهات خود را قبول نمیکند.
زیرا ترس این را دارد که دیگران او را مقصر بدانند؛ بههمین جهت همیشه ناامید و گوشهگیر است و همیشه درحال نق زدن میباشد؛ فرد معرکهگیر ناتوان است و برای اینکه این ناتوانی را قبول نکند، به دنبال بهانه میرود و همیشه دنبال این است که تمام تقصیرها را گردن دیگران بیندازد. اگر من یاد بگیرم مشکلی که به وجود آمده را بپذیرم و بهدنبال مقصر کردن دیگران نباشم و به جای غرغر کردن به دنبال راهی درست برای حل مشکل به وجود آمده باشم و به دنبال تایید دیگران نباشم و برای اینکه نخواهم دیگران من را قضاوت کنند، معرکه گیری میکنم بنابراین بیشترین فشار را بر روی خودم قرار دادهام که انرژی زیادی را از من میگیرد.
به طور مثال: رهجویی که درست سفر نمیکند و مدام در حال قضاوت کردن دیگران است و دنبال بهانه است و دائماً در حاشیه میباشد، به جای پذیرش اشتباهاتش تمام تقصیرات را گردن راهنما و کنگره میاندازد که راهنما توانایی اداره لژیون یا رهجوها را ندارد و... در صورتی که مشکل اصلی خود آن شخص میباشد و به دنبال بهانه است که دیگران را مقصر کند و دائماً به دنبال حاشیه میباشد؛ حاشیه انسان را از اصل مطلب دور نگه میدارد که در کنگره۶۰ اصل مطلب، همان حرمتها است که باید رعایت شود. اگر هدف من از آمدن به کنگره آموزش باشد؛ قطعاً به سمت یادگیری رهسپار خواهم شد. به امید روزی که با آموزشهای جامع و کامل کنگره پلههای علم و پیشرفت را طی کنیم.
نویسنده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
رابط خبری و ارسال: همسفر ندا دبیر سایت
همسفران نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
202