سلام دوستان افسانه هستم یک همسفر
(خلاصه سیدی وادی هشتم)
در وادی هشتم جناب آقای مهندس میفرمایند: با حرکت راه نمایان میشود و در سکون هیچ زایشی نیست، در حرکت است که ساختارها به وجود میآید، و موجودات خلق میشوند.
بزرگانی که میبینیم و حرفهایشان بر دل مینشیند؛ همه از سینههایشان بیرون میآید. و این سینه مانند؛ سینه من و شما است، یعنی: با تلاش و کوشش ما هم میتوانیم هر کاری را به نحو احسن انجام دهیم.
ما اصلاً چیزی به اسم نیستی نداریم، اگر زندگی فقط این بود که ما یک روزی پا به این دنیا بزاریم و یک روز هم از این دنیا برویم، زندگی بسیار سخت و دشوار میشد. اصلاً ممکن نیست بتوانیم خودمان را نابود کنیم. این وادی به ما میگوید: وقتی قصد حرکت دارید با جمعآوری اطلاعات کافی و دانستن مسیر راه و برنامهریزی حرکت کنید؛ چون آن موقع راه نمایان میشود. در هنگام حرکت خواسته و هدف ما باید کاملاً مشخص باشد، ما با تمام وجود باید بخواهیم و تلاش کنیم تا به هدف برسیم. در مسیر حرکت ممکن است، به بیراهه و راههای ضدارزشی برخورد کنیم؛ ولی نباید از مسیر خارج شویم.
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر
(خلاصه سیدی وادی ششم بخش ۱)
فرمان عقل از مسائل ساده زندگی شروع میشود. مثلاً؛ اگر من بتوانم کارهای ساده روزمره را در وقت مناسب انجام بدهم مثل مسواک زدن، جارو کردن، و یا هر فرمانی که عقل صادر میکند، هر چند فرمان کوچک هم باشد باید همان لحظه انجام دهیم، تا از پس فرمانهای بزرگی که عقل صادر میکند برآییم.
در مسائل زندگی هر چه فرمان دهیم همان میشود. زمانی که از مشکلات خسته میشویم و صدای در گوش ما میگوید؛ نا امید نشو همه چیز درست میشود، صبر کن تلاش کن، این همان صدای عقل است. تا زمانی که فرمانبردار عقل نباشیم نمیتوانیم فرمانده لایقی برای جسم خود باشیم.
نویسندگان: همسفر افسانه و همسفر مریم، رهجویان راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر کبری، رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
ویراستار: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر ناهید، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی آزادشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
34