جلسه هفتم از دوره چهل و دوم کارگاههای آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی ارتش با استادی دیده بان محترم مسافر علی مجدیان و نگهبانی مسافر نادر و دبیری مسافر سعید، با دستور جلسه "سیستم ایکس" و در ادامه اجرای پیمان مرزبانی در روز ۱۹ آبان ماه آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر خیلی خوشحالم که در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم.
زمانی کنگره تمام توجهش روی درمان اعتیاد بود، این تئوریها که مطرح شد در درمان از آنها استفاده میشد.
تئوریهایی که نتیجه داده بود یا به قول آقای مهندس چاهی بود که به آب رسیده است.
با اینکه پزشکان و متولیان امر هر کدام روی روشهای خودشان تاکید میکردند، ولی چون نمونهای وجود نداشت تاثیری روی افراد بیمار نمیگذاشت، ما همیشه دنبال یک نفر بودیم که درمان شده باشد و من همیشه میگفتم باید یک نفر را ببینم که خوب شده باشد و به زندگی قبل از اعتیادش برگشته باشد، در این صورت من هم میتوانم.
دلیل اصلی جذب ما به کنگره به غیر از پیوند محبتی که در روز اول بین ما برقرار شد این بود که نمونههای بسیار زیادی میدیدیم که به درمان رسیدهاند و این نمونهها همان هایی بودند که در ذهنمان به دنبالشان میگشتیم و این دلیل اصلی جذب ما به کنگره بود.
هر تئوری که به درمان میرسد به یک اصل تبدیل میشود و از تئوری خارج میشود؛ از یک جایی به بعد کنگره یک قدم بسیار بلند برداشت و آن را جناب مهندس در سیدیها و جلسات به کرات تکرار میکنند، ما مسئله درمان اعتیاد را بیست و پنج سال پیش بستهایم و مدتی است که همان فرضیه روی نمونههای جانوری برای درمان انواع بیماریها آزمایش و اجرا میشود که انشاالله مقدمهای باشد برای باز شدن دربهای خیلی بزرگ، برای خدمت به بشریت.
چند سال پیش در جلسه دیدهبانان آقای مهندس فرمودند، ما زمانی میتوانیم در مورد درمان صحبت کنیم که تاثیر آن مشهود باشد، همانند تیری که به قلب شلیک میشود و قلب را میشکافد و از آن عبور میکند؛ برای مثال مانند زمانی که داروی پنی سیلین کشف شد، قبل از آن خیلی از انسانها به دلیل بیماریهای عفونی از دنیا میرفتند، بعد از کشف شدن این دارو درد و رنج بسیاری از انسانها برطرف شد.
در مورد خیلی از بیماریهای لاعلاج که تا امروز راه حلی برای آنها وجود ندارد، درمان باید به این گونه اتفاق بیفتد و از هر هزار نفر بخش غالب آنها به درمان برسند؛ کنگره امروزه در این مسیر قدم برداشته است که به زودی درمان بسیاری از بیماریهای لاعلاج را کشف خواهد کرد.
در مورد جایگاه مرزبانی اگر بخواهم صحبت کنم باید بگویم که این عزیزان چهارده ماه خدمت میکنند و بعد از اتمام دوره مرزبانی شان تازه مرزبان میشوند و نتیجهاش را از امروز به بعد مشاهده میکنند.
خدمت مرزبانی همانند کسی است که با پای برهنه روی گدازههای آتش راه میرود و تحمل سختی آن به این دلیل است که، در انتهای مسیر برداشت بزرگی از آن میشود و این برداشت همان حال خوش و بار معنوی و آموزشی است که در جایگاه مرزبانی حاصل میشود.
در سی دی آفت استاد امین مثال زیبایی زدند، آن چیزی که به عنوان چسب بین مصالح و اعضا در حال فعالیت است و ستونها را به یکدیگر متصل کرده، دقیقاً کاری است که مرزبانان و ایجنت در حال انجام آن هستند. اگر پیوند محبت بین اعضا جاری نباشد به این معنا است که جزء اصلی کار را در دست نداریم.
محبت بزرگترین ابزار ما است، یک راهنما نیز همین کار را انجام میدهد ولی در مجموعه ده الی پانزده نفره لژیون خودش، ولی یک مرزبان بایستی با دویست نفر این کار را انجام دهد و پیوند محبت را در شعبه جاری کند، یک مرزبان باید حال بد یک تازه وارد را دریافت کند و حال خوب را با محبت به او برگرداند اگر مرزبانان و ایجنت نتوانند این کار را انجام دهند همان اتفاقی میافتد که استاد امین در سی دی آفت فرمودند، نمایندگی خیلی خوب است ولی اعضا دوست ندارند در آن نمایندگی باشند چون حس خوبی نمیگیرند و حالشان خوب نمیشود.
مسئله بعدی که اهمیت دارد این است که این جایگاه را در کجا تحویل میگیرم و روزی که نقش را تحویل میدهم، آیا توانستهام در جهت ارتقای این نقش کاری بکنم یا خیر؟ من با کسی در حال مسابقه دادن نیستم بلکه با خودم در حال رقابت کردن هستم و فقط به خاطر خودم خدمت میکنم؛ هیچ وقت ما نباید به خاطر خداوند یا به خاطر کسی خدمت بکنیم و فقط باید به خاطر خودمان خدمت کنیم، هر وقت به خاطر خودمان خدمت کردیم سطح انرژیمان بالا میرود و برداشت بهتری از آموزشهای مختص آن جایگاه میتوانیم داشته باشیم.
هر جایگاهی در کنگره آموزشهای مختص به خودش را دارد، آموزشهایی که در مرزبانی وجود دارند را ما در هیچ جای دیگر نمیتوانیم پیدا کنیم. آموزشهایی که من در دوره مرزبانی دیدهام در بیست سال دیده بانیام ندیدم.
این جایگاهها هر کدام طعم و خواص خودشان را به همراه دارند.
تهیه، تنظیم و ارسال: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
391