پیش از ورود به کنگره، هرگاه جشن گلریزانی برقرار بود، با نیت کمک، شرکت میکردم و پس از پرداخت منتظر بودم که صد برابر آن به من بازگردد.
با حضور در کنگره و دریافت آموزشها تصمیم گرفتم وارد لژیون سردار شوم؛ اما هر بار نیروهای بازدارنده قویتر از من ظاهر میشدند و نمیتوانستم عضو سردار بشوم تا اینکه مدتی پیش، همسفر پهلوان مهتاب از خمین، مهمان شعبه ما شدند، جلسه لژیون سردار باز اعلام شد و اولین باری بود که توانستم به عنوان مهمان وارد جلسه بشوم. صحبتهای ایشان به گونهای بود که گویی کلماتی که سالها در قلبم مانده بود را از زبان ایشان میشنیدم و همان جا نقطه تفکری در من ایجاد و خواستهام قویتر از نیروهای بازدارنده شد؛ پس از مدتی با تلاش خود توانستم عضویت لژیون سردار را به دست بیاورم تا جز آن دسته از نینوازان که در نی خود پوشال ریختهاند، نباشم.
همیشه در کنگره از اساتید شنیده بودم که نیت ورود به لژیون سردار بسیار مهم است و نیت من برای ورود، دریافت آموزشهای بیشتر و درک بهتر کنگره بود. با اولین پرداختی، اولین دریافت را از فیش واریزی گرفتم؛ به اینصورت که در گذشته بارها نام "جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰" را شنیده بودم، اما این کلمات روی فیش به گونهای بودند که گویی کلمه "احیا" برای من پر رنگ شده بود و باعث شد بیشتر و بهتر بدانم که چه کاری انجام دادهام و در واقع آن بخشش، کمک به بازگرداندن فر انسانهای بر باد رفته به صاحبان اصلی آنها بود.
امید دارم که بمانم و از خدمتگزاران راستین کنگره باشم.
نویسنده: همسفر مهری (لژیون سردار)
ویراستاری، تنظیم و ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
160