پیرامون دستور جلسه (گلریزان) همسفر رویا نوشتند؛
مرد خسته بود و بیزار
در پی راهی، جایی و یا کسی که به او یاری رساند و چراغ راهش باشد.
او بریده بود، از این همه ظلمت و تاریکی
که با ناآگاهی، ندانستن، نفهمیدن و غفلت، برای خودش به وجود آورده بود و چون باتلاقی خود، زندگی و اطرافیانش را فرو میکشید، در حال دست و پا زدن بود.
آنگاه که جز خداوند کسی نمیتواند به یاری انسان آید، ناگاه دری به رویش باز شد، نوری به وجودش تابید و راهی برایش نمایان شد. راهی که به سمت جایی بود که میگفتند؛ یاریات میکند، دستت را میگیرد و تو را قدمقدم به جلو به سمت روشناییها، به سوی تفکر بیشتر و آرامش راهبر میشود.
مرد، جرقهی امید، خوشی و انگیزهای در دلش احساس کرد. دانسته بود باید برود به آن مکان و بخواهد که وارد شود.
چنین کرد؛ اما برای وارد شدن باید زمان زیادی منتظر میماند، تا هم خواستهاش محکی بخورد و هم این که همه ظرفیت آن مکان پر بود از آدمهایی که چون او و پیشتر از او گمگشتهی خود را یافته بودند.
به او گفته بودند؛ صبور باش، مکان دیگری نزدیک بهرهبرداری است. چرا که همه آن خود گمکردههای سابق، حالا قدر خود، سلامتی و جایی که راه یافتند را میدانند و به شکرانهی این نعمتها همه ساله در هفتهای مشخص، با رغبت و میل شخصی، گلریزانی را دارند که بنای جدیدی ساخته شود، برای رهایی افراد دیگری از دست تاریکیها.
کسانی که حال مشترکی را حس کردهاند، همدیگر را بهتر و بیشتر درک میکنند.
« فرا رسیدن هفته گلریزان مبارک »
نویسنده متن: همسفر رویا، رهجوی راهنما سمانه ( لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال مطلب: همسفر الهام، رهجوی راهنما رویا (لژیون هشتم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
95