جلسه هشتم از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی صالحی به استادی مرزبان پهلوان همسفر پروشات، نگهبانی همسفر اکرم و دبیری راهنمای تازهواردین همسفر سعیده با دستور جلسه «گلریزان» روز 15 سهشنبه آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:٠٠ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
امروز خدا را شکر میکنم که این جایگاه نصیب من شد و توانستم این جایگاه را تجربه کنم. در دوره مرزبانی دو بار این جایگاه را تجربه کردم، یکبار دستور جلسه ازدواج بود و الآن هم دستور جلسه گلریزان. از خداوند خود، آقای مهندس و خانوادهشان سپاسگزارم که این فرصت را به تکتک ما دادند که اینجا باشیم و بزرگترین درس انسانیت که بخشندگی است را یاد بگیریم. در مورد عنوان پهلوانی خود یا اینکه پولی پرداخت کردهام نمیخواهم صحبت کنم. همه ما در این مکان هستیم؛ بنابراین بخشندگی را درک میکنیم و انجام میدهیم. امروز میخواهم در مورد مفهوم بخشندگی و اینکه چه چیزی را به ما میدهد و چه حسی را در ما بیدار میکند صحبت کنم و از نظرات و تجربیات شخصی خودم بگویم.
مفهوم بخشندگی یک مقدار در کلام نمیگنجد؛ شاید با مثال آن چیزی که درک کردهام را بتوانم منتقل کنم. بخشندگی به ما قدرت میدهد. اسمش را قدرت ناشی از بخشندگی گذاشتهام؛ چون این قدرت با تمام قدرتها که تابهحال احساس کردهاید متفاوت است و ذهن شمارا دگرگون خواهد کرد. بهعنوانمثال وقتیکه گرفتار مشکلی میشوید، آن چیزی که به ذهنتان میرسد چیست؟ از چه کسی کمک میخواهید؟ خداوند چونکه خدا را نماد قدرت میبینیم و میدانیم، خداوند ما را خلق کرده است و اگر مشکلی داریم؛ فقط خداوند میتواند کمک کند. خداوند قدرت را از کجا آورده است؟ از بخشندگی.
همیشه میگوییم: «بسم الله الرحمن الرحیم» به نام خداوند بخشنده مهربان حال شما تصور کنید؛ وقتی بخشندگی را متوجه شوید و بدانید چیست و آن را انجام دهید، بهدرستی این قدرت را در درون خودتان احساس میکنید. شما ماهیت خودتان را شبیه ماهیت خداوند میدانید؛ باید بدانید این قدرت با ذهن شما کاری میکند و شمارا بهجایی میرساند که نمیتوانید تصور کنید و این همان چیزی است که آقای امین در موردش صحبت میکند، این همان قدرت است. انتهای انسانیت بخشندگی است. بخشندگی آن قدرت را به من خواهد داد؛ مانند قدرت مادر و فرزند که زمانی که یک زن مادر میشود؛ بسیار قوی و قدرتمند میشود. فرزند تا سن ۷ تا ۸ سالگی فکر میکند خدای خودش مادرش است و این ناشی از همان قدرت بخشندگی است.
اگر بتوانید این قدرت را در خودتان به وجود بیاورید میتوانید یک خدا بر روی زمین بشوید و آن کاری که میخواهید را انجام دهید که همان نیروی درونی شماست، من این قدرت را دیدهام. بخشندگی چیست و از کجا میآید؟ در لفظ عامیانه میگوییم بخشندگی؛ یعنی از سهم و مال خود بدون توقع به دیگران بدهم و اینکه شخصی که ضربهای به من زده را بدون توقع ببخشم. این تفسیر بخشندگی در لفظ عامیانه است. بخشش یک دیدگاه نسبت به جهان بیرون ما است. هرچقدر که خودتان را هم ماهیت با همنوعتان و شبیه به خانوادهتان و یا فراتر از آن چیز بدانید؛ معنای بخشندگی را متوجه خواهید شد. من اگر فکر کنم که دوستم با من هم ماهیت، همزاد و همراه است؛ دیگر فرقی نمیکند که این لقمه نان را من بخورم یا او، زمانی که مادر باشی فرقی میکند این لقمه را شما بخورید یا فرزندتان؟
ترجیح میدهید که فرزندتان آن را بخورد؛ زیرا خودت را هم ماهیت با آن شخص میدانی و این باعث میشود؛ حتی اگر کار ناپسندی در مورد تو انجام داد تو او را ببخشی. همه ما یک سری ضربهها در زندگی خوردهایم و نتوانستیم افرادی را ببخشیم. این به دو دلیل است؛ دلیل اول چون ما میخواهیم آن قضیه را فراموش کنیم، به نظر من فراموش کردن اتفاقات ناخوشایند محال است و تنها یکراه دارد؛ مگر اینکه سرتان بهجایی بخورد تا آن مسئله را فراموش کنید. دنبال فراموش کردن نباشید، شما هر چهقدر سعی کنید که آن قضیه را فراموش کنید، درواقع دارید با آن قضیه میجنگید و در این صورت آن قضیه برای شما پررنگتر و بزرگتر جلوه خواهد کرد. شما بهظاهر به همسرتان میگویید من بخشیدم؛ اما زمانی که کوچکترین دعوایی میشود آن آتش زیر خاکستر بالا میآید و یادآور خاطراتی میشود که شما هنوز فراموش نکردهاید.
انسان خاطراتش را نمیتواند فراموش کند. زمانی شما میتوانید بگویید من بخشیدم که با تمام وجود حسش کنید و از آن عبور کنید؛ یعنی زمانی که من به آن قضیه فکر میکنم دیگر برای من هیچ زهری ندارد، به من هیچ حس ناخوشایندی نمیدهد؛ هیچ حال بدی را به من انتقال نمیدهد. آن زمان است که من آن شخص را بخشیدهام؛ حتی زمانی که به آن قضیه فکر میکنم لبخند به لبم بیاید، اینجاست که من با تمام وجودم بخشیدم و از پوچی به انسانیت و بخشندگی رسیدهام. بخشندگی عشق و قدرت است که به نظرم اضلاع یک مثلث را تشکیل میدهند و کاملاً باهم گرهخورده و در ارتباط هستند. اکنونکه فهمیدم این دو را باید داشته باشم تا به آن بخشندگی برسم، میخواهم به شما یک تقلب برسانم. چگونه ممکن است که به خاطرهای فکر کنم و از آن راحت بگذرم؛ مگر میشود؟ برای اینکه شما بتوانید از آن خاطره بگذرید باید به آن عشق بدهید.
دفعه قبل هم در مورد ماهیت عشق با شما صحبت کردم؛ اگر این را بدانید و درک کنید؛ دیگر راحت از آن میگذرید. همه ما در این دنیای فیزیکی حضور داریم، همگی ما ناقص بوده و هیچکداممان انسان کاملی نیستیم؛ اگر ما کامل بودیم پس در این دنیا چه میکردیم؛ قطعاً دیگر اینجا کاری نداشتیم؛ بنابراین ما دارای ماهیت یکسان، همبند، هم مسیر و همراه هستیم. ما نادان به این دنیا آمدهایم و تصمیم گرفتهایم که بهصورت جمعی زندگی کنیم؛ یعنی من شروع میکنم به حرکت کردن و خواسته یا ناخواسته به بغلدستیام ضربه میزنم. این ضربهها باعث حرکت من میشود و همچنین بغلدستیام را مجبور به حرکت میکند. آن انتها سالن را نیز خط پایان در نظر بگیرید. حال من ناخواسته به شخصی ضربه میزنم، وادارش میکنم که حرکت کند. بعضیاوقات این ضربهها بسیار درد دارد؛ اما تو را مجبور به حرکت میکند تا به خط پایان برسی.
همیشه در نظر داشته باشید که این ضربهها بد نیست، میتواند ما را به خط پایان برساند. در مورد بخشش؛ اگر نبخشید در یک دور باطل میمانید. آقای امین بیان کردند: «اگر شما ببخشید، به شما فرصتهای بسیار بهتری داده میشود؛ به شرطی که بتوانید ببخشید.» در این بخشیدن است که قدرتهای بیشتری به ما داده میشود. اگر گره یا مشکلی در ذهنم باشد، من در حال چرخش در یک دور باطل هستم؛ یعنی اگر ذهن شما درگیر مسئلهای باشد، نمیتوانی به چیزهای دیگری فکر کنی؛ حتی خدا بهترینها را هم جلوی پای تو بگذارد نمیبینی. در این دنیا که پر از فرصتهای قشنگ، یادگرفتنها و احساس و عشق و زیبایی است؛ زمانی میتوانی اینها و فرصتهای جدید را ببینی که فکرت رها باشد. پس این رهایی را به خودت و دیگران ببخش.
بیایید بخشیدن را از خودتان شروع کنید؛ ابتدا باید به خودتان و بعد به دیگران ببخشید. اگر غذا در رستوران سفارش میدهی و آن را میخوری، حسابوکتاب نکن یا فکر نکن که با پولش میتوانستم کار دیگری بکنم. تو باید خودت و خانوادهات را لایق آن غذای خوب ببینی؛ اگر مسافرت رفتی، خودت را لایق آن مسافرت ببین و یا اگر پشت ویترین بوتیک لباسی را دیدی و دلت خواست بخری، بخر و خودت را لایق آن بدان. همیشه سعی کنید خود را در ذهنتان کمککننده ببینید، بهجای کمک شونده یا فردی که منتظر کمک دیگران است. این دو بسیار متفاوت هستند و شمارا از جا بلند کرده و آن قدرت، نیروی درون شما را بیدار میکند و شما را از زمین به آسمان میرساند. وقتی میگویم ابتدا به خودتان ببخشید؛ چون دقیقا آن را تجربه کردهام.
برای بخشیدن به خود ابتدا باید چیزهای حرام را به خود حرام کنی؛ مثلاً من مغازه و درآمد خوبی دارم و همیشه به این فکر میکنم که اگر فلان کار را انجام بدهم یکشبه پولدار میشوم و به سراغ آن کار میروم و بسیار پولدار میشوم و لذت میبرم. همینطور به رفتن ادامه میدهم که ناگهان چشمانم را باز میکنم و خود را وسط جهنم میبینم و دیگر خداوند لذت مال حلال را بر من حرام میکند یا با داشتن همسر به شخص دیگری فکر میکنم و از این کار لذت میبرم؛ اما بهیکباره خود را وسط جهنم میبینم و دیگر لذت داشتن آن خانواده از شما محروم میگردد. همچنین چیزهای خوب و حلال را به خود ببخشید تا به آرامش برسید و چیزهای بد را به خود حرام کنید که اگر این کار را بکنید خداوند لذت چیزهای حلال رو خودبهخود به شما میدهد؛ مانند لذت خانواده، کسبوکار و قدرت را بهصورت حلال به شما خواهد داد؛ درصورتیکه بتوانید جلوی کار حرام بایستید و کارهای حلال را به خودتان ببخشید. صحبت نهایی اینکه بخشندگی مالی قدرت درونی به شما خواهد داد که شمارا بیدار خواهد کرد تا بتوانید زندگی خود را تغییر دهید.
در ادامه جشن گلریزان ۱۴۰۳ در نمایندگی صالحی برگزار گردید
مرزبانان کشیک: همسفر طاهره و مسافر حسام
عکس: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر عذری (لژیون دهم)
تایپ: همسفر سوده رهجوی راهنما همسفر عذری (لژیون دهم) و همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پانزدهم) و همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون دوازدهم)
ارسال: همسفر مرضیه نگهبان سایت
رابط خبری: همسفر طاهره مرزبان خبری
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
524