جلسه دوم از دوره بیست و یکم کارگاه آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی حسنانی با استادی پهلوان محترم مسافر علی، نگهبانی راهنمای محترم مسافر حسین و دبیری دنور مسافر محمدرضا با دستور جلسه «گلریزان» دوشنبه 14 آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم توانستم برای اولین بار این جایگاه را تجربه کنم، انرژی این جایگاه خیلی بالا است، از آقای مهندس و خانواده محترمشان و استاد سردار و همچنین ایجنت و گروه مرزبانی تشکر میکنم.
قبل از اینکه صحبتم را شروع کنم در ابتدا این را باید بدانیم که اصلاً در کجا هستیم؟ آیا روی آقای مهندس شناختی داریم؟ آنطوری که باید، این انسان بزرگوار را میشناسیم؟ آیا اصلاً نسبت به ایشان معرفت داریم؟ چون یکوقتهایی هست که اصلاً شناخت و درکی روی طرف مقابلمان نداریم مثلاً در 1400 سال پیش در دوران جاهلیت، قومهایی بودند که کارهای ضد ارزشی زیادی انجام میدادند و دخترانشان را زندهبهگور میکردند ولی بعد از گذشت سالیان سال دارای تمدن شدند، چه اتفاقی افتاده که به اینجا رسیدند؟ در عصر ما فرد معتاد که در جامعه هیچ جایگاهی ندارد از این پلههای کنگره بالا میآید و به درمان میرسد، به فرموده آقای مهندس هر کس از این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید.
من خودم با حال خراب وارد کنگره شدم که در خانواده، محل کار و جامعه تعادل نداشتم، اینکه میگویند جمعیت احیاء انسانی واقعاً برای من این اتفاق افتاده و احیاء شدن خودم را متوجه شدم، پشت این قضیه چه چیزی جز یک نیروی الهی میتواند باشد؟ من که چنین جایی را ندیدهام. به فرموده راهنمایم اگر من جایی را بهتر از کنگره 60 پیدا میکردم شک نکنید 1 دقیقه هم نمیماندم، مثلاً دیدهبانهای محترم و یا پیشکسوتان که سالیان سال است درکنگره زحمت میکشند و خدمت میکنند چه اتفاقی برای آنها افتاده است که کنگره را رها نمیکنند؟ آیا من اصلاً قدر این جایگاه را میدانم؟ و متوجه میشوم کجا آمدهام؟ و چه حال بدی قبلاً داشتهام؟ چند وقت پیش یک دوستی مشارکت میکرد و میگفت بعد از 3 ماه سفر آنقدر حالم خوب است که وقتی به خانه میروم برای خانوادهام وقت میگذارم درصورتیکه سالیان سال این کار را نمیکردم.
آقای مهندس در وادی سیزدهم از نهرهای بهشت صحبت میکنند که همان عقل، عشق، ایمان و خط خمر است، من فکر میکنم خط خمر همه ما در جشن گلریزان در حد اعلاء راهاندازی میشود. آن شراباً طهورایی که در کلامالله صحبت میشود کجا است؟ مگر کسی میتواند آن را پیدا کند؟ آن کنگره 60 است، حال خوب است، شراباً طهورا؛ مستیای است که من هر وقت سراغش میروم سردرد ندارم و حالم خوب میشود، حالا این مستی یک بهایی دارد و باید بهایش را پرداخت کنید تا بیشتر نصیبتان شود، آقای مهندس چون خودشان طعم این شهد (پهلوانی) را چشیدند دوست دارند برای بقیه هم این اتفاق بیافتد. خوشحالم که آقای مهندس را داریم و در این عصر از ایشان و آموزشهایشان استفاده میکنیم.
چقدر انسانهایی که در دنیای اعتیاد مرده بودند ولی زمانی که به کنگره آمدند به درمان رسیدند و زنده شدند و یا چه خانوادههایی که زندگیشان به مرحله طلاق کشیده شده بود و به کنگره آمدند و زندگیشان درست شد و الآن لذتش را میبرند، این حال خوب از کجا آمده است؟ چگونه شد که من از این پلهها بالا آمدم و راهنمای تازهواردین جلوی من بلند شد و برای من چای آوردند؟ و بدون اینکه از من هزینهای بگیرند حس و حال خوبشان را به من انتقال دادند. اینها از کجا آمده بود؟ از کسانی که قبلاً برای ما زحمت کشیده بودند، کسانی که عصاره جانشان را بخشیدند و ازنظر مالی خدمت کردند، آنهایی که این کارها را انجام دادند و سینهبهسینه چرخید و الآن به دست ما رسیده است، ما موظف هستیم آن را برای آیندگانمان آباد نگهداریم. من خودم جوان 19 سالهای دارم، از کجا معلوم برایش این اتفاق نیفتد؟ ولی آنقدر به کنگره 60 ایمان دارم و میدانم اگر روزی این اتفاق برایش بیافتد، یک جایی هست که به درمان و حال خوش برسد.
آن روز امتحانی که میگویند، چه زمانی است؟ آن روز همین روز است، روز ازخودگذشتگی و ایثار است. شب عاشورا که امام حسین با یارانش جمع شده بودند یکی از یاران امام حسین گفت اگر من هزاران بار بمیرم و بدنم را بسوزانند و خاکسترم را بر باد بدهند و دوباره زنده شوم دست از بیعت حسینابنعلی برنمیدارم، تمام کسانی که خدمت میکنند و از وقتشان میگذرند، امتحان پس میدهند و بازپرداخت آن زحماتی که قبلاً برایشان کشیده شده است را انجام میدهند، من باید بدانم در کجای کار قرارگرفتهام آیا میتوانم در این امتحان سربلند بیرون بیایم؟ آنجایی که دیگران کاشتند و ما خوردیم، میتوانم من هم بکارم تا دیگران استفاده کنند؟ آیا فرصت آن را در سال دیگر دارم که به تعهد خود عمل کنم؟ حالا که در باز است باید به هر میزانی استفاده کنم شاید ظرف من 500 میلیون باشد و ظرف دیگری 5 میلیون تومان، هر کس خودش میداند که اگر میخواهد به آن حال خوش برسد، اندازه ظرفش چقدر باشد.
چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند، امروز روز امتحان است که چقدر میتوانم در این اقیانوس قدم بگذارم؟ چقدر زیبا است چشیدن این مزهها که در هیچ کجا این نشئگی را به انسان نمیدهند پس بهشت واقعی اینجاست. چقدر خوشحالم که در اینجا در کنار شما عزیزان هستم.
در عصر ما هیچکس همانند آقای مهندس دژاکام نیست، حکم قاضی در زمان حیاتش جلوه پیدا نمیکند، باید سالیان سال بگذرد تا آیندگان متوجه شوند این شخص چه کسی بوده است. من باید اندازه خودم را بدانم من نمیتوانم جای استاد امین یا دیدهبانها باشم و مثل آقای زرکش هفتهای چند جلسه به شهرستان بروم ولی میتوانم در لژیون سردار و جشن گلریزان بهاندازه خودم خدمت مالی انجام دهم.
در سیدی مثلث تشخیص در این خصوص صحبت میشود که اگر اضافهوزن دارید باید زبان بدن را بدانید، خود بدن چربیهای اضافه را دفع مینماید و این موضوع را به مال و ثروت مرتبط کردند، اینها به ترس مربوط میشود؛ زمانی که ترس از گرسنگی دارید زیاد غذا میخورید و یا وقتی ترس از فقر دارید مالاندوزی میکنید، وقتی ترس نداشته باشید میتوانید راحت در لژیون سردار و گلریزان شرکت کنید. انشالله در این گلریزان همه عزیزان تمام توان خودشان را بگذارند و قدم بعدی را برای وارد شدن به این سرزمین و حال خوب بردارند، جایگاه پهلوانی را برای تکتک عزیزان آرزو میکنم.
وقت آن است، ای عزیزان وارد میدان شویم
سفرهای باز است، ما هم لقمهای مهمان شویم
لا به لای دردهای ناتمام زندگی
همدم حال و هوای جشن گلریزان شویم
تهیه و تنظیم: گروه سایت شعبه حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1100