جلسه اول از دوره سوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی یوسفآباد تهران با استادی دنور راهنما همسفر الهام، نگهبانی دنور مسافر علیاصغر و دبیری دنور شهاب با دستورجلسه " گلریزان " روز شنبه 12 آبان ماه ۱۴۰3 ساعت ۱۷ برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
من به عنوان همسفر و همینطور مسافرانی که به عنوان مصرفکننده وارد کنگره میشویم با کولهباری از حسهای منفی مانند: خشم، کینه، نفرت و یا بیحسی وارد کنگره میشویم، یکی از جشنهایی که در کنگره برگزار میشود و حس و حال انسان را خوب میکند، جشن گلریزان است. نکته جالب اینجا است که با اینکه ما پرداخت میکنیم ولی حال خودمان خوب میشود. در گذشته که جوانتر بودم فکر میکردم در جشنهای مختلف مثل تولد باید به من پرداخت شود تا حالم خوب شود، اما الان میبینم وقتی من چیزی را پرداخت میکنم موارد بسیاری را از کائنات دریافت میکنم.
اگر بخواهم از تجربه خودم از گلریزان بگویم، زمانی که در اولین جشن گلریزان، در حال پرداخت بودم احساس میکردم قرار است پنج سال رهایی مسافر خود را جشن بگیرم، دقیقاً بعد از اینکه اولین واریزی را در لژیون سردار داشتم، متوجه شدم که مسافرم هنوز در حال مصرف است و این باعث شد حال بدی را تجربه کنم و جواب این سئوال را پیدا نمیکردم که چرا اکنون باید این اتفاق برای من بیفتد. زمان گذشت تا متوجه شوم خداوند در حال آموزش به من است. آموزش اینکه من نباید ظاهر قضیه را نگاه کنم و در ابتدای کار پذیرش این مطلب، برای من بسیار دشوار بود. اما بعد از کار کردن روی خود و آموزش گرفتن در سال بعد با حس و حال بهتر وارد لژیون سردار شدم، سال بعدش دنور شدم و هنوز مسافر من درست سفر نمیکرد؛ اما اتفاقاتی که برای من افتاده بود آنقدر خاص و شگفتانگیز بود که واقعاً دیگر کاری به مسافرم نداشتم و سعی میکردم خودم به حال خوب برسم و رسیدن به این درک که اگر من در کنار مسافرم قرار گرفتم به این دلیل است که باید مواردی را فرا بگیرم و رشد کنم، بسیار ارزشمند است.
حضور در لژیون سردار اتفاقاتی را در من رقم زد که فکر میکنم اگر زندگی من در حلقههای بسیار ادامه پیدا میکرد، به آن رشد نمیرسیدم. در لژیون سردار مبحث مهمی به عنوان بخشش مطرح میگردد، مسئله بخشش در صور ظاهر بحث بخشش پول است، بذل لبخند و محبت است، اینکه من در هر جایگاهی هستم باعث حال خوب افرادی باشم که در کنار من هستند، اما در صور پنهان اتفاقات عظیمتری رخ میدهد.
در یک پروسه طولانی مدت اما زیبا من فرا گرفتم اول باید خودم را ببخشم، بخاطر اشتباهاتی که انجام داده بودم، در ادامه به آرامی متوجه شدم انسانهایی را که به من آسیب رسانده بودم، بخشیدم و در نهایت به جایی رسیدم که خودم بخشیده شدم و این اتفاق آرامش را در من ایجاد کرد؛ همان چیزی که آقای مهندس بارها در مورد آن صحبت نمودهاند که اگر من آرامش نداشته باشم قطعاً به حال خوش نخواهم رسید و من این حال خوش را از بخشش بدست آوردم.
بخشش، مهربانی، شفقت از جمله مواردی است که در نهایت من را برای وارد شدن به وادی چهاردهم راهنمایی مینماید. امیدوارم امسال بتوانیم پر شور تر از سالهای گذشته در این جشن با شکوه شرکت نمائیم و در نهایت بتوانیم مکانی برای شعبه خودمان داشته باشیم.
تهیه گزارش، تایپ و ارسال: مسافر محمد، خدمتگزار سایت
ارسال در بخش همسفران: همسفر نرگس، خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
147