خوشا به حال آنکس که میدهد و به دنبال پس گرفتن نیست بیدریغ همچون قدرت مطلق، از تصمیم برای عضویت در لژیون سردار تا رسیدن به جایگاه پهلوانی و نشانی در بینشانی قطعاً باید مسیری از ترس به شجاعت، از قهر به مهر، از کفر به ایمان، ایمان به قدرت مطلق، ایمان به کنگره و ایمان به انسانیت را طی کرده باشیم؛ یعنی من اینقدر در درون تغییر کرده باشم که از بند خیلی از ضد ارزشها ... عبور کرده و به عشق به خالق رسیده باشم. قطعاً عشق به خالق همان عشق به هم نوع و عشق به هستی است. رسیدن به جایگاهی که برطرف کردن غم دیگران را بر خواستههای خود مقدم بدانم ناراحتی و بیماری دیگران من را بیازارد تا جایی که خود را بهگونهای مسئول بدانم، چراکه باور دارم اگر حال دیگران بد باشد هرچند من همهچیز داشته باشم، حال من هم خوب نخواهد بود. این نقطه جایگاه کسانی است که با توکل به خدا و صبر هیچ حزن و اندوهی از آینده در دلشان نیست.
در خدمت پهلوان راهنما همسفر زهره هستیم. ایشان به همراه مسافر مهدی با تخریب آنتی ایکس شیره و تریاک وارد کنگره شدند. به مدت ۱۳ ماه و ۱۸ روز با متد DST و داروی OT به راهنمایی آقای مهندس و همسفر طاهره سفر کردند. اکنون هم حدود ۱۲ سال و ۲ ماه است که آزاد و رها هستند. ورزش ایشان در کنگره بدمینتون و ورزش مسافرشان شنا، راگبی و والیبال است.
به مناسبت هفته گلریزان گفتگویی با ایشان ترتیب دادهایم که از شما دعوت میکنیم در ادامه با ما همراه باشید.
لطفاً بهعنوان اولین سؤال بفرمایید: چگونه در بخشش تفاوت بین شور و شعور مشخص میشود؟
تفاوت بین شور و شعور در بخشش، در ادامه کار خود را نشان میدهد، آن حس و حالی که از بخشیدن نصیب من شده به من میگوید که آیا از روی شور بخشیدی یا از روی شعور؟ قطعاً اگر حال خوش داشته باشم، اگر احساس آرامش و سبکی به من دست داده باشد، نشان میدهد که از روی شعور و معرفت است، حالا در حین عمل بخشش، در آن زمانی که من میخواهم انجام دهم اگر از قبل تفکر کرده باشم (این روزهای قبل جشن گلریزان من در تفکر این بخشش باشم) باعث میشود و کمک میکند که من از روی شعور این کار را انجام دهم. در ادامه باید هر کس با خودش صادق باشد که آیا این عمل را برای اینکه دیده شوم یا موردتوجه جمعی قرار بگیرم، انجام میدهم یا صرفاً به خاطر خود عمل بخشش این کار را انجام میدهم، این را هرکسی خودش متوجه است و این صحبت آقای امین که میفرمایند: «در انجام کارها، عشق به انجامها مهم است نه آرزوی داشتنها»، آیا من واقعاً با این هدف و تفکر که دردی از درماندهای درمان کنم و گوشهای از کار عظیم کنگره 60 را بگیرم، این کار را انجام میدهم، قطعاً از روی شعور است، اما اگر صرفاً به دلیل اینکه من عضو لژیون سردار شوم یا انگشتر دنوری یا شال پهلوانی دریافت کنم، قطعاً از سرشور است و شاید درست نباشید؛ اما من فکر میکنم که بخشیدن اکثر بچههای کنگره، از روی شعور و معرفت است، اصلاً خود آقای مهندس بستر را طوری آماده کردهاند که همه اعضاء عمل بخشش را از روی شعور انجام دهند، همانطور که به افرادی که تازهوارد کنگره میشوند اجازه پرداخت بیش از ۶ میلیون تومان را نمیدهند یا اینکه به افراد میگویند: ۶ ماه باید از سفر اول شما گذشته باشد یا وارد سفر دوم شده باشید تا بتوانید در جایگاههای دنوری و پهلوانی قرار بگیرید، این یعنی به افراد فرصت داده میشود که اول به آن شعور و معرفت دست پیدا کنند و بعد این عمل را انجام دهند که درنتیجه حال خوشی نصیب آنها میشود، فکر میکنم جای نگرانی برای اعضای کنگره نباشد و حتی این مسئله که افراد برای اجازه پهلوانی باید نزد آقای مهندس بروند و مستقیماً با ایشان صحبت کنند نشاندهنده این مسئله است که اکثر افراد کنگره ازایندست هستند و قطعاً در ادامه حال خوشی نصیب آنها خواهد شد.
لطفاً بفرمایید تفاوتی که شما پس از بخشش در زندگی خود مشاهده کردید، چگونه بود؟
این تفاوتها هم در صور پنهان و هم در صور آشکار اتفاقات قشنگی را در زندگی ما رقم زد، در صور پنهان آن حس آرامش و مفید بودن، خیلی برای من لذتبخش بود و در صور آشکار هم واقعاً خانواده ما در عمل تجربه کرد و ایمان آوردیم که وعده خداوند دروغ نیست و به قول آقای مهندس اگر انسانها به همین جمله ایمان بیاورند، زندگی آنها تغییر خواهد کرد و بهجرئت میگویم که خیلی از این تغییرات برای ما قابل حس و لمس نبود و آن مقداری هم که قابل حس بود و دیدیم، واقعاً خیلی زیاد بود.
به گفته آقای مهندس: «ما دائماً در حال دریافت الهامات و القائات از هستان و نیستان هستیم»؛ در مورد خدمت مالی این القائات برای شما چگونه بوده است؟
این سؤال برای من خیلی قشنگ بود، چون خودم هم خیلی در مورد الهامات و القائات، تفکر کرده بودم و خیلی جاها در زندگی من اتفاقات قشنگی رخ میداد و علت آن را این میدانستم که گویی از طرف کسی به من الهام و القائی شده است؛ این قانون کائنات است این نیست که فقط برای من و کسانی که عمل بخشش را انجام میدهند این اتفاق بیفتد، زمانی که انسانها در مسیر ارزشها حرکت میکنند که بخشیدن و کمک کردن به انسانها هم خودش یکی از این ارزشها میتواند باشد، خودبهخود دریافتها برای او بیشتر میشود، چون خیلی از حجابها برای او کنار رفته و خیلی از حقایق هستی به او نشان داده میشود، یعنی به انسان اجازه داده میشود که یک سری از چیزها را بهتر بفهمد و بهتر بداند و در اثر این دانستن به یک زندگی بهتر برسد. حالا اتفاقاتی که برای من افتاده و لذتبخش بوده یکی اینکه هر وقت سیدیهای آقای مهندس را مینویسم، احساس میکنم الآن جور دیگری آنها را میفهمم و حس میکنم تا حالا دانستن من، دانستن درست نبوده و گویی از همان مطلب که شاید سالها پیش از آقای مهندس شنیدهام، برداشت دیگری دارم که حس خیلی خوبی به من دست میدهد و حتی گاهی وقتها در زندگی تصمیماتی میگیرم که بعد نتیجه خیلی خوبی برای من داشته و دارد و قطعاً برای هر انسانی که در مسیر درست حرکت کند این الهامات و القائات مثبت اتفاق میافتد، مثلاً خدمت در لژیون بندرعباس، حس میکنم به من الهام شد که در یک روز تصمیم را گرفتم و همه شرایط فراهم برای من مهیا شد و از طرف آقای مهندس، خانم کماندار و مسافرم به من اجازه داده شد که خدمتگزار شوم و در ادامه این خدمت برای من بسیار ارزشمند، لذتبخش و باعث قوی شدن من شده است و تاکنون نتیجه خیلی خوبی برای من داشته است. انشاءالله که در ادامه هم بتوانم آموزشهای بیشتری از این حرکت بگیرم و خدمتگزار خوبی باشم و بتوانم با حضورم در آنجا مفید و مؤثر واقع شوم.
آیا پسانداز کردن دررسیدن به این خدمت (دنوری یا پهلوانی) در زندگی شما تأثیر داشت؟
پسانداز، پیشزمینه بخشش است و آرامشی به انسان میدهد که در پرتو آن آرامش است که انسان میتواند ببخشد و شخص به آن پسانداز که حالا خانه یا زمین یا طلا یا پول یا ماشین و هر چیز دیگری است تکیه میکند و با تکیهبر آن میتواند، عمل بخشش را انجام دهد، اما در ادامه یک سری آموزشهایی هم است که از آقای مهندس و استاد امین دریافت کردهایم که باید حواسمان به این نکات نیز باشد که خداینکرده اسیر نیروهای منفی نشویم، یک نکتهای که برای من خیلی زیبا بود و هست این است که ما مرتب در آموزشهای کنگره یاد میگیریم که اگر از مازاد پولی که داریم بخواهیم ببخشیم و اگر مقداری بهسختی نیفتیم آن اتفاق قشنگ، آن رشد و تغییری که باید در من صورت بگیرد اتفاق نمیافتد، پس اینکه آدم یک مقدار پسانداز داشته باشد شرط اصلی هست، اما نباید فقط به این بسنده کنیم؛ بهعنوانمثال من خودم وقتی سال گذشته احساس کردم تقریباً حدود کمتر از ۲۰ میلیون پسانداز دارم، اعلام دنوری کردم چراکه حس کردم باید بقیه آن را تلاش کنم و باگذشت از یک سری خواستههایم در ادامه بتوانم در این فرصت چند ماهی که باقیمانده و در اختیار من قرارگرفته، بقیه آن را تهیه کنم و آن بخشش را انجام دهم، پس اگر مثلاً من ۵۰ میلیون را کامل داشتم و میبخشیدم و هیچوقت بهسختی نمیافتادم و تغییری در زندگی من رخ نمیداد، از هیچ خواستهایم نمیگذشتم، خوب قطعاً آن رشد هم در من اتفاق نمیافتاد. برای خود من تجربهای که دارم این است که اگر تقریباً نیمی از آن پولی را که میخواهم بدهم داشته باشم اعلام میکنم، حالا اعلام عضویت در لژیون سردار یاد دنوری و مابقی آن را سعی میکنم با در ادامه با تلاش و کوشش و گذشتن از خواستهها به آن دست پیدا کنم که انشاءالله در ادامه آن تغییر و رشد در من هم صورت گیرد.
یکی از صفات بارز خداوند بخشش است، آیا با حضور در این خدمت این صفت را لمس کردهاید؟
سؤال خیلی قشنگ، عمیق و تأثیرگذاری است، اینکه انسان به مرحلهای برسد که بتواند صفات خداوند را در خود حس کند، فکر میکنم خیلی سخت و خیلی لذتبخش باشد، اگر حقیقت را در مورد خودم بخواهم بگویم، در مورد بخشیدن مال و رسیدن به جایگاه پهلوانی، واقعاً این را حس نکردم چون حس میکنم در مقابل آن چیزی که کنگره به من و به خانوادهام داده این مبلغ خیلی ناچیز است، هرچند که در اصل، خیلی بزرگ و قشنگ است، اما برای من اگر بخواهم حساب کنم در مقابل آن چیزی که دریافت کردهام، خیلی ناچیز است و نمیتوانم اسم آن را بخشش بگذارم. شاید این موضوع را بیشتر یکی دو سال اخیر که توفیق خدمت در شهرهای دیگر نصیبم شده، حس کردم یکجاهایی که در نیمههای شب، در تنهایی به شهر دیگری میرفتم در یکلحظه حس قشنگی را لمس کردم، اما بیشتر از یک ثانیه و دو ثانیه نبوده، یعنی لحظات خیلی کوتاهی بوده، اینکه بخواهم بگویم همیشه و مداوم آن صفت بخشش را در خودم حس کردم نه چون واقعاً تا رسیدن به صفت بخشش، خیلی فاصلهدارم و تازه دارم آن را در کنگره تمرین و مزه مزه میکنم که انشاءالله شاید یک روزی بتوانیم ذرهای از آن صفت خداوند را در خودم حس کنم.
بسیاری از همسفران آرزوی رسیدن به این جایگاه را دارند، اما ترس از آینده مانع رسیدن به این جایگاه میشود شما چه صحبتی برای این افراد دارید؟
اینکه فرمودید خیلی از همسفران آرزوی رسیدن به جایگاه پهلوانی را دارند، فکر میکنم این جمله خودش باعث ایجاد یک سری موانع مثل ترس از آینده در سر راه انسان میشود. به قول آقای مهندس فرق بسیاری است بین خواستن و آرزو داشتن؛ اولازهمه یک همسفر باید خوب تفکر کند که آیا این چیزی که میخواهد خواسته است یا آرزو است؟ یا واقعاً میخواهد که به این جایگاه برسد؟ این را اول باید تشخیص بدهد، یعنی اگر انسان خواسته رسیدن به چیزی را داشته باشد؛ چون آن خواسته تمنای دل انسان میشود خیلی از موانع، مثل ترس از آینده را میتواند بهراحتی پشت سر بگذارد، پس اولین قدم این است که آدم تشخیص بدهد واقعاً این جایگاه را دوست دارد یا اینکه خواسته رسیدن به این جایگاه را دارد؟ مطمئن باشید اگر خواستهاش را داشته باشیم حتماً به آن میرسیم؛ به قول آقای امین «فرق بسیاری است بین دوست داشتن و خواستن»، پس اول باید تمام این آرزوها و دوست داشتنها را باکمی تفکر و تعمیق به خواسته تبدیل کنیم، بعدازآن من فکر میکنم اصل قضیه این است که باید یک سری موانع سر راه انسان قرار بگیرد تا آن رشد اتفاق بیفتد، ترس از آینده هم یکی از این موانع است که برای برطرف کردن آن انسان باید ایمانش را قوی کند، پی اولین قدم این است که انسان ابتدا خواستهاش را قوی کند و در ادامه ایمان را قوی کند و قلبا ایمان داشته باشد که وعده خداوند دروغ نیست، سپس قطعاً میتواند بر این ترس خود غلبه کند و بعد دیدن الگوها در کنگره و دیدن و گوش کردن به صحبتهای کسانی که در جایگاه پهلوانی و دنوری قرارگرفتهاند، میتواند به این اشخاص کمک کند که با ترس از آینده مقابله کنند و انشاءالله با عمل بخشش بتوانند به آن آرامش برسند.
کلام آخر:
چون بحث، بحث جشن گلریزان است این را میتوانم بگویم که ما در نوشتارهای کنگره مرتب میخوانیم که سفری که در کنگره انجام میدهیم سفری است از ظلمت به نور، از نادانی به دانایی، از کفر به ایمان، از حقارت به سرفرازی، از ترس به شجاعت و ...؛ من فکر میکنم با شرکت در جشن گلریزان و با آن مبلغی که من میبخشم تمام این سفرها را یکجا میتوانم انجام دهم و واقعاً از خداوند میخواهم که انشاءالله اولاً در تمامی نمایندگیها جشن گلریزان خیلی قشنگی اتفاق بیفتد، چون عمل، عمل بسیار عظیمی است و این مبالغی که جمعآوری میشود قرار است انسانهای زیادی را از تاریکی برهاند، دوم اینکه هر شخصی از آن مبلغی که بخشیده راضی و خوشنود باشد و حال خوبی کسب کند.
از اینکه من را لایق این مصاحبه دانستید و آموزش زیادی به من دادید از تمامی خدمتگزاران سایت که اینگونه لایق خدمت به خلق شدند که تجربه دیگران را در اختیار خلق قرار دهند صمیمانه سپاسگزارم.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، صمیمانه سپاسگزارم.
رابط خبری: همسفر مریم مرزبان پارک شهدای شهرداری اصفهان
انجام مصاحبه: راهنما همسفر زهره از نمایندگی سلمان فارسی رشته ورزشی دارت
ورزش همسفران کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
3096