دوازدهمین جلسه از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی زنجان با استادی دنور همسفر رعنا، نگهبانی همسفر اعظم و دبیری همسفر سحر با دستور جلسه «وادی نهم و تأثیر آن روی من (تمدید دستور جلسه D.SAP)» در روز دوشنبه 7 آبان ماه 1403 ساعت 15:00 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رعنا هستم یک همسفر.
وقتی من به کنگره فکر میکنم، میبینم که یک سفره بزرگی هست که نعمتهای زیادی در آن سفره وجود دارد.هرکسی باتوجهبه میزان آگاهی و درکی که از دانش کنگره دارد و به میزان دریافتها و پرداختهایی که انجام میدهد، میتواند از این سفره استفاده کند.
دیسپ، یکی از نعمتهای خیلی بزرگ و شگفتانگیز این سفره است. اگر من به دیسپ، به چشم یک سرکه نگاه کنم، بهاندازه سرکه از آن دریافت میکنم، ولی اگر به چشم یک دارو شفابخش نگاه کنم، به همان اندازه شفا خواهم گرفت.
دیسپ خودش را ثابت کرده است. در بزرگترین مجامع علمی دنیا، در انجمنهای پزشکی آمریکا که مربوط به آنفولانزا و کرونا بود، مقالههایشان پذیرفته شد.
در سال ۱۴۰۰ آقای مهندس فرمودند: ما شش مقاله ارائه دادهایم و هر شش مقاله در بهترین و معتبرترین ژورنالهای آمریکا چاپ شده است. درصورتیکه در آن ژورنالها از بین صد مقاله، فقط دو مقاله انتخاب شده بود که یکی از آنها مقاله کنگره ۶۰ بود که این مقاله در مورد دیسپ بود.
چیزی که حائز اهمیت است؛ این است که وقتی چیزی بهراحتی در اختیار انسان قرار میگیرد، قدر آن را نمیداند. همان زمان کشورهای زیادی از جمله: اسپانیا، فرانسه، ایتالیا، چین که بیماری کرونا از آنجا بر خواسته بود، این مقاله را به زبان خودشان منتشر کردند؛ ولی متأسفانه در کشور خودمان منتشر نشد.
همین مسئله در کنگره هم میتواند باشد، دیسپ بهراحتی در اختیار من قرار داده میشود. از وقتی که دیسپ، توسط آقای مهندس کشف شد؛ باقیمت خیلی پایین در اختیار افراد کنگره قرار گرفت.
من از تأثیرات و ترکیبات دیسپ هیچ اطلاعی نداشتم، ولی اثرات شگفتانگیز و شفابخشی را دیدم. میخواهم بگویم که این ترکیبات خیلی عظیم و بزرگ است؛ ولی چون من در جریان کار هستم، بزرگی و عظمت آن را حس نمیکنم. مانند یک کوه، کوه از دور خیلی بزرگ دیده میشود؛ ولی وقتی بالای کوه میرویم ما بزرگی کوه را نمیبینیم.
آقای مهندس میفرمایند: اگر پول نبود، ما هیچکدام از این دستاوردها را نمیتوانستیم داشته باشیم، به واسطه پول هست که همه این تحقیقات انجام میشود و هزینههای خیلی بالایی برای ما دارد.
هروقت من این دارو را میخورم، این دارو را میبوسم و بر روی چشمانم میگذارم و از خداوند تشکر میکنم که اجازه استفادهکردن از این دارو را به من داده است، از آقای مهندس و استاد امین تشکر میکنم و از خود دیسپ تشکر میکنم و میگویم متشکرم که تکتک سلولهای من را شفا میدهی و جسم من را بهسلامتی برمیگردانی. واقعاً هم همینطور است.
به قول آقای مهندس: تفکرات و باورهای ما مهمترین مسئله در مسئله سلامتی ما است.
حال اگر بخواهم به گلریزان ربط بدهم؛ بهعنوان عضو لژیون سردار، من چه وظیفهای دارم؟ در لژیون سردار اتفاقاتی که پیش میآید بر حسب نیاز آدم هست. شما ممکن هست نیاز مالی داشته باشید، یا ممکن است نیاز شما معنوی باشد، آن وقت نیاز معنوی شما برطرف خواهد شد.
مسئلهای که هست این است که وقتی من عضو لژیون سردار میشوم، با پرداخت مقداری پول، من عضو لژیون سردار نیستم. درست مثل راهنمایی میماند، وقتی که من شال بر گردن میاندازم، راهنما نیستم. زمانی راهنما هستم که یک نفر مانند خودم را تحویل کنگره داده باشم.
در مورد لژیون سردار هم همین است، من زمانی عضو لژیون سردار هستم که یک نفر مثل خودم را در این مسیر قرار دهم. نه بهخاطر پول، بهخاطر اینکه آن مسیری که من رفتم و طی کردم و معنی بخشش را فهمیدم و توانستم از این مبلغ بگذرم، آن مسیر را به آن شخص هم نشان دهم. این آبمیوهای هست که بسیار لذتبخش است.
مسئله دیگر این هست که بهعنوان عضو لژیون سردار میخواهم بگویم؛ وظیفه من این هست که هر سال که عضو لژیون سردار شدم، همان سال نیت کنم که خدایا کمکم کن در سالهای بعدی، من بیشتر از این پرداخت داشته باشم.
این دانش و تجربهای که کسب میکنیم چه تأثیری در روند تکاملی من ایجاد میکند؟ خیلی مهم هست که همه چیز با دانایی اتفاق بیفتد.
قانون بخشش این هست که هر وقت چیزی را بخشیدید بهاندازه آن و یا بیشتر به شما بر میگردد. کسانی که نمیتوانند ببخشند، معمولاً به قسمت دوم این قانون، ایمان و اعتقاد ندارند.
بخشش زمانی بخشش هست که من هیچ انتظار دریافتی نداشته باشم. بخشش را واقعاً بهخاطر خود بخشش، انجام دهم.
نیروی منفی همیشه در کمین است. شیطان همیشه شما را از فقیر شدن میترساند. وقتی میخواهید چیزی را ببخشید نداهایی در ذهن میآید که الان اوضاع خراب است، الان وقتش نیست، پولت را برای خودت نگهدار و غیره؛ ولی به این چیزها نباید توجه کرد.
دانایی اگر به فهم رسیده باشد این نداها میآید و خود میرود، بدون اینکه من توجهی کرده باشم.
حال اگر بخواهم وادی نهم را به این قضیه ربط بدهم، وادی نهم میگوید: وقتی نیرویی از کم شروع شود و به نقطه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا میکند. در بخشش هم این نقطه تحمل باید وجود داشته باشد، بخشش باید از کم شروع بشود.
همانطور که آقای مهندس میفرمایند، یک نفر ابتدا باید سردار شود، بعد دنور و بعد من اجازه پهلوانی را به او بدهم. همین روند را باید در خودمان داشته باشیم.
کسانی هستند که قدرت پرداخت را دارند، ولی چون دانش آن را ندارند، نمیتوانند پرداخت کنند. امیدوارم گلریزان پرباری داشته باشید.
مشارکت اعضا:
ایجنت همسفر یاسمن:
سلام دوستان یاسمن هستم یک همسفر.
خیرمقدم عرض میکنم، خدمت خانم رعنا و ممنونم از صحبتهای زیبایتان، واقعاً لذت بردم و آموزش گرفتم. من خانم رعنا را با خدمت مالی و لژیون سردار شناختم و همیشه این آگاهی و تفکر رو تحسین میکنم که جزو اولین همسفرانی هستند که عضو لژیون سردار شدند.
شاید یک علت همزمانی جشن گلریزان با فصل پاییز، این باشد که پاییز مشخص میکند در فصل بهار چه میوههایی برداشت کنیم. این مهم است که انسان وقتی به نقطه اولی که از آنجا انشعاب یافته برمیگردد، در کولهبارش چه چیزی داشته باشد.
آیا حسهای تاریک جمعآوری کرده یا حسهای خوب مثل بخشش و ایمان دارد؟ آیا از خوشحالی دیگران خوشحال میشوم یا ناراحت؟ از ناراحتی دیگران خوشحال میشوم یا ناراحت؟ این موضوع مشخص میکند که درون انسان چگونه است.
هرکسی با مبلغ متفاوتی صفت بخشندگی را میگیرد، حواسمان باشد که روز جشن گلریزان، ما را جن درون تشویق میکند یا روح درون؟ امیدوارم گلریزان پرباری داشته باشیم.
تایپ: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر غزال (لژیون سوم)
عکاس: همسفر مهسا مرزبان خبری
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
213