سیدی چراغدان برای من بسان آفتابی گرم و روشن در یک غار هزارتو بود که در آن سرما و ظلمت حکمفرمایی میکند. میتوانم بگویم سیدی چراغدان تیر خلاصی برای تغییر دیدگاهم درباره جهان اطرافم بود. همانطور که در این سیدی عظمت و بزرگی خداوند را نشان میدهد؛ کوچکی بنده خداوند را هم میگوید، پس تکبر و خودبزرگبینی چرا؟ اما در مقابل یک سلول از میلیاردها سلول که جسم انسان را تشکیل دادهاند و مانند یک شهر بزرگ در حال سازندگی است که باز هم نشان از شگفتی خداوند است، وقتی سلولی که با چشم نمیتوان دید، میتواند مانند یک شهر عظیم باشد و جسم مرا تشکیل دهد و سازندگی کند پس من هم باید در صراط مستقیم قدم بگذارم و سازندگی کنم چرا که از راه درست میتوان به هدف رسید و قدمهای بعدی را گذاشت و صعود کرد.
البته برای رسیدن به هدف و پیشرفت نیاز به ابزارهایی داریم که من مهمترین آنها را ارتباط با انسانها میدانم که مربوط به مولفه مهم حس میباشد. اگر حس من نسبت به انسانهای اطرافم بد باشد و نتوانم با آنها ارتباط بگیرم پیشرفتی در کار نیست؛ پس تغییر حس در این زمینه کارساز است، چرا که حس اولین نیروی به کارگیری عقل است که در کل کشور وجودی فرمان صادر میکند. بحث حس بسیار عمیق است که در این سیدی ارتباط بین جهانها را نیز با حس میداند، در کنار حس دو مولفه صوت و نور هم هست که بدون هم مفهومی نخواهند داشت و در کنار هم آفرینش را تشکیل میدهند.
همچنین این سیدی یادآور میشود که این جهان خاکی پر از زیباییها و نعمتهاست که باید آنها را دید و شکرگزار بود و به درستی از آنها استفاده کرد و در ادامه معجزه حیات، خود حیات است؛ خود بودن، خود زندگی کردن؛ نعمتی بس عظیم.
در آخر اینکه روح مختص انسان است و نور به روح درون انسان اشاره شده و چراغدان نیز جسم انسان است، چراغی که سوخت آن رفتن به طرف ارزشهاست. امید است که این سیدی را کاربردی و چراغ راه ظلمات نادانی کنیم. کمال تشکر از جناب مهندس دژاکام و تشکر از خانم سمیه راهنمای لژیون بیستوششم نمایندگی شادآباد.
منبع: سیدی چراغدان
نویسنده: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون بیستوششم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون بیستوششم)
عکاس: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر فتانه(لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فتانه(لژیون چهاردهم)
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
191